جمهوري اسلامي حكومت فساد است. اين حكومت در اين سي سال فساد را در تمام سطوح جامعه ايران نفوذ و رواج داده است. در حوزه اخلاق فردي واجتماعي.در قلمرو خانواده. در بين دوستان و هم محله اي ها. در ميان كارمندان و همكاران. در مطبوعات و رسانه هاي شنيداري و تصويري. در ميان پزشگان. در بين وكلاي دادگستري. در ورزش و هنر. در بازار و داد وستد بازرگاني. در محدوده دين و مذهب.در خبر رساني و تبليغات.
فساد را جمهوري اسلامي ايران از طريق فشار اقتصادي و معيشتي بر اكثريت اقشار مردم ايران رواج و مي توان ادعا كرد تثبيت كرده است. تنازع بقاء در جمهوري اسلامي مهمترين هدف اكثريت مردم است. تنازع بقاء به هر شكل و هر شيوه ممكن. نوشتن و بيان اين سطور براي نگارنده سنگين و درد آور است. اما، واقعيت را نمي توان كتمان كرد، هم چنان كه نمي توان حقيقت را مدفون كرد!
تعارف و احساسات را كنار بگذاريم.بيشتر اقشار در جامعه ايران به يك پالايش عميق نياز دارند. اگر بتوان آن را انقلاب يا تحولات عميق و بازگشت به هويت ،در حوزه فرهنگي نام گذاري كرد. نه به سان انقلاب فرهنگي مائو در چين، بلكه طبق خصوصيات فرهنگ و تاريخ ايران.
اينك جنبشي به نام سبز در ايران ، موجوديت يافته است. اگر اين جنبش در ابتدا، خواهان احقاق حقوق خود در مرز تعريف شده جمهوري اسلامي بوده است، اينك يه لحاظ تاريخي و ضرورت هاي ناشي از آن مطالبات گسترده تري
را خواستار است. نسل دوم و سوم زاده و مولود فرهنگ ستيزي و فساد پروري جمهوري اسلامي هستند. جنبش در اين برهه به پاك كردن و بهسازي اين معضل بزرگ اجتماعي نياز دارد. هر تغييري در ساختار حكومت به نفع جنبش ومردم با اين ادامه وضعيت كنوني در آينده، به معني ادامه دهنده شيوه و راه حكومت جمهوري اسلامي است.
نيازي نيست به موارد تاريخي اشاره شود. مثلا دوران ناصر در مصر و اقدام انگليسي ها در رواج فساد براي تحليل نيروي جوانان و ناسيوناليسم مصر، حامي جمال عبدالناصر براي به زانو درآوردن حكومت ملي عبدالناصر را مي توان به ياد آورد! اگر چه انگليس و عامل خارجي دخالت داشتند اما، در ايران اين حكومت و عوامل آن هستند كه با رواج فساد در تمام سطوح از افزايش و رشد توانائي ، قابليت و ظرفيت مردم جلوگيري مي كند. سركوب فقط با سر نيزه و اسلحه معني ندارد، بلكه سركوب فرهنگي براي غلبه بر توانائي مردم در جايگاه خود مهم و تعيين كننده است.
ايجاد وحدت فردي، خانوادگي و اجتماعي يك نياز مبرم است. اعتماد و اطمينان در حوزه خانوادگي، فاميلي، دوستانه و اجتماعي بايد احياء شود. بايد، يك قيد و اجبار نيست، بلكه يك نياز و ضرورت است! آن چه كه از عملكرد تاثير گذاران سببي و نسبي جنبش با تكيه بر اقدامات آنان ابراز شده و نشان داده شده است، حكايت از يك جا به جائي فيزيكي دارد! نه ديناميكي! حكومت جمهوري اسلامي از پايه بر ريشه فرهنگ و اعتماد عمومي مردم تيشه زده است!
همبستگي ملي براي تداوم جنبش ، نياز مبرم به حداقل، وحدت، همكاري، تعاون و همياري در حوزه اقتصاد و اخلاق دارد. وقتي اكثريت مردم زير خط فقر زندگي مي كنند و زماني که حداقل هزینه يك ازدواج ساده سي ميليون تومان است، اين نياز بيش از بيش ضرورت پيدا مي كند! هويت مردم دچار تزلزل و در بسياري موارد دوگانگي و چند گانگي شده است!
نمي توان تصور كرد، طبيبي، وكيلي، تاجري و ….. خود را سبز نشان دهند اما، حداقل بخشي از خدمات آنان براي اكثريت فقير، گزاف و سرسام آور باشد! جنبش به كميته هاي تبليغي و ترويجي قدرتمند براي آگاه كردن مردم از هويت مسخ شده خود نياز دارد!
"یادداشتهای روز"، ویژه سایت دیدگاه نوشته میشوند. در صورت تمایل به بازتکثیر متن، لطفا منبع را "یادداشتهای روز سایت دیدگاه" قید کنید
korosh_ims@yahoo.com
كوروش طاهري