هر آنکه جان می دهد
چیزی اندک به ما
در باره ما یاد می دهد.
گرانبها ترین درس
کنار بسترهای مرگ.
آینه ها همه آنچنان شفاف
که دریاچه ای پس از رگبار باران،
پیش از آنکه روز مه آلود
محو سازد ز نو تصویرها را.
تنها یک بار می میرند برای ما،
و دیگر هرگز.
بدون آنها
چه می دانستیم ما؟
بدون آن ترازوهای یقین
که هنگام ترک شدن
روی آنان گذاشته می شویم.
همان ترازوهایی که بدون آنان
هر چیزی بی وزن است.
ما، با واژه های گمراه،
از یاد می بریم آن را.
و آنها؟
تکرار این درس دیگر
در توان شان نیست.
مرگ تو یا مرگ من
درس بعد از این:
چنان گویا، چنان روشن،
که تاریک می شود در دم.
شاعر: هیلده دُمین
برگردان به فارسی: میلاد مختوم