همسفر با ناصر حجازی حضورِ مأنوسِ دستِ تو را میجوید!
کوروش طاهری
کاروان ابدیت اسطوره ای را به جهان دیگر همراه کرد که بعد از جهان پهلوان تختی بزرگترین محبوبیت و صفت مردمی بودن را با خود داشت. زنده یاد ناصر حجازی امروز در میان اشگ های انبوهی از علاقمندان/هواداران و حامیان مردمی اش طی مراسمی از استادیوم آزادی/مکانی که خاطرات زیادی را از وی بر جای گذاشته است به سوی بهشت زهرا منتقل و در آرام گاه ابدی جای گرفت. بهشت زهرائی که از برکت نظام ولایت فقیه هزاران نفر و از جمله قهرمانان و نام آوران میادین مختلف ورزش /هنر/سیاست/فرهنگ و جمعی از اهالی کوچه پس کوچه های تهران را در خود جای داده است و هر روز بر وسعت آن افزوده می شود!
نظام ولایت فقیه با تغییر محل مراسم تشیع جنازه اسطوره مردمی فوتبال ایران زمین از امجدیه به استادیوم آزادی مانع شد تا ساکنین شهر و مسیر تشیع/ به نشانه ادای احترام و همبستگی با اسطوره مردمی فوتبال ایران مغازه های خود را تعطیل کنند و به صف انبوه جمعیت بپیوندند! سردمداران امنیتی و اطلاعاتی سازمان ورزش و فدراسیون فوتبال ولایت فقیه تلاش مضاعف کردند تا اداره و کنترل مراسم تشیع جنازه را با استفاده از ترفندهای همیشگی در اختیار خود گیرند و مانع از حضور و شرکت انبوه هوادار در مراسم تشیع جنازه شوند.
مرد اسطوره ای فوتبال ایران زمین با رفتن خود درس بزرگی به افرادی چون علی پروین/علی دائی/علی کریمی/و سایر فوتبالیست های ریز و درشت فوتبال جمهوری اسلامی و اکثریت مربیانی داد که نشانه ای از مردمی بودن را با خود ندارند و غرق در سیاست ها و برنامه های جمهوری اسلامی سهم بزرگی در گمراهی جوانان و حمایت از افراد اطلاعاتی/سپاهی و امنیتی حکومت شاغل و مسئول در ورزش و در فوتبال فراگیر دارند.
ناصر خان با خود گنجینه ای از تاریخ فوتبال ایران زمین را به همراه برد که محتوی صندوق این گرانبها اول درس/اخلاق و سپس فوتبال و ورزش بود. زنده یاد حجازی سیاست را نه با زبان دیپلماسی و عاریت از مکاتب سیاسی بلکه با حضور در بطن زندگی مردم و همدردی با خواست ها و مطالبات آنان تفکرات سیاسی خود را منتشر می کرد و در برابر شبکه فساد در نظام جمهوری اسلامی از دل توده ها موضع گیری می کرد.
شادروان حجازی در برابر شبکه فساد مردی برای تمام فصول بود! به قول زنده یاد احمد شاملو شاعر بزرگ ایران زمین:
دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی "دوستت دارم "
دلت را می بویند
روزگار غریبی ست،نازنین !
و عشق را
کنار تیرک راهبند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ و سرما
آتش را
به سوختبار سرود و شعر
فروزان می دارند .
به اندشیدن خطر مکن .
روزگار غریبی ست،نازنین !
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است .
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند
بر گذرگاه ها
مستقر .
با کنده و ساطوری خون آلود
...روزگار
پیکرش در قطعه نام آوران ردیف 58 ، شماره 12 به خاک سپرده شد تا مرد دوست داشتنی فوتبال ایران برای همیشه در سرای ابدی آرام بگیرد .
منبع سایت دیدگاه
korosh_ims@yahoo.com
منبع: سايت ديدگاه
@ كپي رايت: اين مطلب ويژه سايت ديدگاه تهيه شده است. بازتكثير آن تنها با قيد منبع مجاز است.
منبع: سايت ديدگاه
@ كپي رايت: اين مطلب ويژه سايت ديدگاه تهيه شده است. بازتكثير آن تنها با قيد منبع مجاز است.