کاندوليزا رايس در مصاحبه اي که در سايت راديو فردا درج شده مي گويد «چیزی که ما میخواهیم تغییر دهیم رفتار ایران است، رفتار ایران در منطقه و رفتار ایران در مسائل اتمی و در حقیقت، خیلی مطلوب خواهد بود اگر رفتار رژیم ایران در مورد مردم خودش نیز تغییر کند.» (1). جرج بوش در مطلبي که در راديو فردا درج شده است مي گويد«آزادی در خاورمیانه مستلزم آزادی در ایران است ». راديو فردا در ادامه مي نويسد که جرج بوش «حکومت ایران را نخستین حامی تروریسم در جهان نامید » (2). کاندوليزا رايس در همانجا مي گويد «ما با سازمان مجاهدین کاری نداریم، اما صدای مخالفان بسیاری در ایران وجود دارد که می گویند باید با آمریکا کنار آمد، ولی ایران در حال حاضر در جهت معکوس و غلط حرکت می کند. » و جرج بوش در همانجا مي گويد «در ایران یک ملت به گروگان گروه کوچکی از نخبگان روحانی در آمده اند که مردم را منزوی کرده و سرکوب می کند و آزادی های پایه آنان و حقوق بشر را نادیده می گیرد.»
اگر از تناقض گويي هاي عمدي اين دو سياستمدار بگذريم، با اين واقعيت رو به رو مي شويم که خانم رايس به دنبال تغییر رفتار رژيم ایران در ارتباط با منافع آمريکا است، و در ارتباط با احترام به حقوق مردم ايران. خانم رايس تغيير رفتار رژيم با مردم را فقط «مطلوب» و نه «شرط لازم» قيد مي کند؛ و مي خواهد روي جناح «بي بوتهء» رژيم سرمايه گذاري کند. ظاهرا، مسوول وزارت خارجه آمريکا هنوز به اين امامزاده اميد بسته و فکر مي کند که اگر رژيم رفتارش (خط و خالش) را عوض کند، ماهيتش هم عوض خواهد شد.
در اينجا دو سوال پيش مي آيد: 1) چه بايد بر سر مجامع بين المللي سازشکار بيايد تا بفهمند که تنها معجزهء اين امامزاده قتل و کشتار و ترور است، و ديگر هيچ؟ و 2) آيا با خط مشي ِ يکي به نعل و يکي به ميخ زدن آمريکا و شرکاء مي توان روي هيچکدام از موضعگيري هاي آنها حساب باز کرد؟ من فکر نکنم.
علي ناظر – 7 اسفند 1384
لينک به دو مطلب:
1 - http://www.radiofarda.com/iran_article/2006/2/38df22ed-3afd-46f6-a09e-a9cc201af3e2.html
2- http://www.radiofarda.com/iran_article/2006/2/2eda930b-6000-4318-a65b-3923d828d4f6.html