[تاریخ ارسال: 08 Jul 2006] [ارسالکننده: روزبه خسروجردی] [ ]
نظرات آقا یا خانم قرایی که ظاهراً در حمایت از مجاهدین نگاشته شده هیچ تفاوتی با آنچه سعید امامی با برنامه هویتش انجام داد ندارد. سعید امامی نیز در برنامه ننگین هویت انسانهای فرهیختهای چون استاد زرین کوب و همایی را مورد بی احترامی قرار داده و عامل اجنبی معرفی کرد. ایشان هم بزرگان شعر و ادب ایران را که مایه افتخار کشور هستند با بلاهتی که تنها از سعید امامی و حسین شریعتمداری وکیهان نشینها بر می آید دایناسورهای زمان شاه معرفی میکند.
گویا افراد فقط آزاد هستند که مجیز مجاهدین را بگویند. شهید بزرگواری چون مصطفی شعاعیان نیز حق ندارد گوشهای به مجاهدین زده باشد.
گویا محور عالم و معیار درست و غلط فقط مجاهدین هستند.
چنان چه خود شما هم توضیح دادهاید، ایشان با درج سخنان رضا شاه و محمدرضا پهلوی مشکلی ندارد. مشکل ایشان آن است که چرا مصطفی شعاعیان چیزی در زمان شاه گفته که به مجاهدین گوشه می زده است.
بلاهت را ببنید جرم آشور پور آن است که روزگاری تودهای بوده است. ایشان نمی فهمد که بسیاری از فرهیخته گان جامعه روزگاری تودهای بودهاند.
شجریان هم شده است همدست جنایتکاران. معلوم نیست همین فرد اگر فردا به مجاهدین بپیوندند چه سوابقی برایش میتراشند.
|
[تاریخ ارسال: 08 Jul 2006] [ارسالکننده: فضولباشی] [ ]
آقای ناظر آنچه در زیر می آید گفتاری از مصطفی شعاعیان است که پیش از انقلاب گفته و نوشته است. وی در سال ۵۴ به شهادت رسیده است. این نوشتهای است که در دیدگاه هم درج شده و مورد اعتراض آقا یا خانم قرایی قرار گرفته است که چرا چنین چیزی که می تواند وصف حال مجاهدین هم باشد در قسمت مربوطه گذاشته شده است. دیدگاهی که آقا یا خانم قرایی از آن برخوردار است نوعی از فاشیسم را به یاد می آورد.
«استثمارانسان از انسان صرفا به استثمار بدنی یا جسمی آدمیان از یکدیگر خلاصه نمی شود، استثمار فکری و روانی نیز بخش دیگر از استثمار آدمیان از یکدیگر است.»
مصطفی شعاعیان ــ خاطرات هوشنگ عیسی بیگلو
***
نباید هیچ چیز را از توده پوشیده داشت. پس بایستی در هر زمان و هرچه زودتر اندیشه و دید خود را با توده در میان گذاشت . پس بایستی توده بداند که چه کسان و چه نیروها در چه زمان ها و به چه دلیل دچار لغزش شده اند و چرا ؟ و همچنین بداند که هیچکس و هیچ نیرو و هیچ سازمانی نیست که پیوسته از لغزش پاکیزه باشد و پس بداند که نباید کورکورانه از هیچ کس و هیچ نیرو و هیچ سازمانی پیروی کند. و پس هیچ کس و هیچ نیرو و هیچ سازمانی را در فراسوی هرگونه لغزش و اشتباهی نگذارد و بدینسان با غلتیدن در برداشت های پندارگرایانه از یک سو خود را حقیر و ناآگاه و نادان نداند و از سوئی دیگر هیچ کس و هیچ نیرو و سازمانی را دانا و آگاه ناب نپندارد و درست در برابر چنین ارزشی که من بدان پشت می نهم در کردار چنین دیده ام ارزش اخلاقی و روائی ای که تکیه گاه کسانی است که اندیشه و داوری خود را چه درست و چه نادرست ، بهر رو حسابگرانه با توده در میان نمی گذارند و همواره از طرح آشکار و کتبی دید خود می پرهیزند این است که آنها می خواهند از فراموشکاری توده سود جویند و پیوسته با گذشت زمان اندیشه های خود را اپورتونیست وارانه عوض کنند و بویژه چنین وانمود کنند که از آغاز چنین می اندیشیده اند! و این به دید من هر چه نیست ، از نظر اخلاقی دست کم فرومایگی و دغلکاری است و هر چه هست از لحاظ طبقاتی، دست کم کارگری نیست.»
نگاهی به روابط شوروی و نهضت انقلابی جنگل ــ صفحه ۵ (مقدمه چاپ دوم)
***
«هر نگرهاي، هر اندازه هم كه با وجدان پاك انقلابي ـ ولو كمونيستي ـ براي تغيير واقعيات عيني و رهجويي براي آينده انجام پذيرفته باشد، باز هم نميتوان چشمبسته بدان گرويد مگر اينكه در عمل اجتماعي درستي و راستي آن اثبات شود…»
«سازماني كه به هنگام ناتواني، از پخش انديشهاي كه نميپسندد جلو ميگيرد، به هنگام توانايي، آن مغزي را ميتركاند كه بخواهد انديشهاي كند سواي آنچه سازمان ديكته ميكند.»
مصطفی شعاعیان ــ کتاب «يگانه متفكر تنها» نوشته هوشنگ ماهرويان»
|
[تاریخ ارسال: 07 Jul 2006] [ارسالکننده: ح. تهران زاده] [ Tehran_zadeh@yahoo.com ]
آقای ناظر عزیز ، تغییرات نه تنها ضروری بلکه بسیاری مواقع اجتناب ناپذیر هستند. مسئله این است که این تغییرات در چه راستایی و با چه هدفی باشد. من این روزها نظرات موافقین و مخالفین را به دقت تعقیب کردم و اگرچه خودرا تنها یک کاربر می دانم ولی تصمیم گرفتم برای اولین بار نظر بدهم. پیشنهاد من است که برای بستن دهن مخالفین مسئولیت رداکتوری سایت دیدگاه را حداقل چند ماهی به فرد دیگری واگذار کنید. تا دوستان تفاوت کار باشما راببینند. البته من فرد خاصی را مورد نظر ندارم ولی شخصیت عالم و برجسته ای نظیر بصیرنصیبی عزیز که محیط دانشش در عرصه مدیا و رسانه های سمعی بصری برکسی پوشیده نیست با انهمه درایت و ذکاوت می تواند یکی از کاندیداها باشد. این کار همچنین به شایعه انهایی که دم از اختلاف با بصیر می زنند پایان خواهد داد. با امید پیروزی
_______
هموطن گرامي، اين سايت ديدگاه و اين هم کدهاي ورودي، هرکدام از مسوولين ديدگاه حاضرند که مسووليت ديدگاه را از اول شهريور به عهده بگيرند من با جان و دل موافقم که فقط نقش «صاحب امتياز» را داشته باشم. ايرج و بصيير نه تنها انسانهاي شايسته اي هستند، بلکه مبارزين توانمندي هم هستند. متاسفانه تاکنون اين امر به دلايل واقعي و قابل درک فراواني که اين ياران دارند امکان پذير نبوده است. با اجازه به جزئيات نمي پردازم. ولي باور کنيد اگر امکانات اجازه مي داد، اين امر حتما انجام پذير بود، و من معتقدم که ديدگاه حتما ارتقا پيدا مي کرد. به هر حال اين موضوع ديگر منتفي شده است، و نگاه من رو به جلو و در راستاي برنامه ريزي سايت بحران است.
با تشکر علي ناظر
|
[تاریخ ارسال: 07 Jul 2006] [ارسالکننده: مهتاب ماکویی] [ ]
سلام اقای ناظر.ظاهرا برای شما مرغ یک پا دارد.خوب شما صاحب امتیاز هستید و در درجه اول حق نظر دهی دارید.امیدوار بودم که این مسائل تنها اختلاف نظر بین چند هم رزم و دوست باشد .اما مثل اینکه مسئله از این هم فرا تر است ودیگر اینکه فکر می کنم حرفهایی که در این ستون گفته می شود و اظهارنظرها فقط برای دلخوشی کاربران است.راستش من تصور دیگری از دیدگاه و شماو اپوزیسیون پر ادعا داشتم .به هر حال امیدوارم در طرح های اینده اتان موفق باشید
|
[تاریخ ارسال: 07 Jul 2006] [ارسالکننده: قرایی] [ ]
آقای ناظر من به سهم خویش از شما تشکر میکنم چون راستش در پنج شش ماه گذشته دیدگاه به جای توجه به مشکلات مقاومت ایران و موضوعات مشابه، منحرف شده بود . در قسمت فراسو شاهد بودیم که از امثال جلال همایی و سعید نفیسی و زرین کوب و خلاصه دایناسورهای زمان شاه هم مطلب درج میشود و فردی که با نام مسئول مقالات دیدگاه امضاء میکرد حتا جانب عناصر معلوم الحالی چون شجریان و آشوری را هم میگرفت و خطاب به دوستانی که با سند و مدرک نظر داده بودند که اینگونه افراد مزدور رژیم هستند، نوشته بود «در درون بیشتر ما یک سانسورچی بیرحم و بی سواد موجود است» و بدین ترتیب به منتقدین توپیده بود. شما سرتاسر مقالات فراسو را نگاه کنید چند تا راجع به مقاومت ایران می بینید؟ یکی یا دو تا. اما تا دلتان بخواهد از ناصر مسعودی خواننده و آشورپور توده ای و احسان طبری بریده مزدور و...هست . من نمیدانم مسئول مقالات دیدگاه ستون سمت چپ یعنی عکس و نقل قول را هم تنظیم میکرده یا نه . از یکی از نوشته هایش بر می آید که این ستون هم با او بوده. شما بروید ببینید مثلا نقل قولی که برای شعاعیان یا دیگران برگزیده ، به مجاهدین نیش می زند یا نمی زند؟ شک ندارم که نقل قولها هم آگاهانه انتخاب میشده. من به سهم خویش خوشحالم که اینگونه افراد از دیدگاه رفته اند و شما کار بسیار خوبی کردید که ستون فراسو را بستید.
___
ياور عزيز ممنون از پيام شما. ولي باور کنيد، همبستگي بهتر است از افتراق. در مورد مسوول محترمي که لطف کرده و نظر داده ايد، باور من اين است که ايشان انساني فرهيخته، توانمند و در جبهه مقاومت و سرنگوني هستند؛ و اگر مطلبي (چند تايي) انتخاب کرده اند، بيشتر بخاطر معرفي يک نگرش بوده تا همسويي با آن انديشه. بطور مثال من خودم عکسي از شاه و رضا ميرپنج را گذاشتم (البته با دلايلي که بعدا توضيح خواهم داد) ولي فکر نکنم کسي بتواند باور کند که من سلطنت طلب هستم. به هر حال ممنونم.
علي ناظر
|
[تاریخ ارسال: 06 Jul 2006] [ارسالکننده: مریم عبدی] [ ]
سلام من همینجا از مسئول مقالات می خواهم که ایشان هم نظراتشان را در مورد مسائل پیش امده بدهندو همینطور بی سر و صدا موضع را خالی نکنند
|
[تاریخ ارسال: 06 Jul 2006] [ارسالکننده: جمال فراهانی] [ jamal75de@yahoo.de ]
آقای ناظر مگرچه گفته اند به جز اينکه اعلام کرده اند :«اما يک رسانه هم بايد رو به جلو داشته باشد. بايد با زمان تغيير کند، مخصوصا وقتي که آن رسانه «سرنگوني طلب» است. در اينجاست که شکل و محتوا و تغييرات دچار دستخوش مي شوند و بايد هم بشوند، چون پروسهء سرنگوني با زمان تغيير مي کند، خواست هاي پروسهء سرنگوني با زمان تغيير مي کند، و يک رسانه بايد همراه با اين خواست ها و تغييرات، در شکل و ماهيت تغيير کند.».
به نظر ميآيد بعضی ها هنوز هم که هنوز است متوجه نشده اند که سايت ديدگاه سايت نيروهای سرنگونی طلب است و مسئول اين سايت از روز اول هم اين را اعلام کرده و همواره در اين مسير قدم برداشته است . متهم کردن علی ناظر به ديکتاتوری و پستان به تنور چسباندن برای آزادی و دموکراسی ، آنهم در سايت ديدگاه مطمئنا اگر از بغض سربازان گمنام امام زمان نباشد ، از حب آزاديخواهی و دموکراسی هم نيست.
|
[تاریخ ارسال: 06 Jul 2006] [ارسالکننده: مژگان کاظمی] [ ]
سلام آقای ناظر،
نمی دانم چرا این مقاله شما مرا یاد بذله گویی انداخت که می گفت:
من کاشتم و خودم خوردم، دیگران کاشتند باز هم خودم خوردم.
برداشت من که شاید غلط هم باشد از دو نوشته اخیر شما این است که گذشته از مستعفیونی که رفتند شما نظر مساعدی به ماندن بصیر نصیبی و ایرج مصداقی نداشته و بگونه ای می خواهید آنها را وارد بازی و به استعفا بکشانید.
شاد و سبز باشید، مژگان
|
[تاریخ ارسال: 06 Jul 2006] [ارسالکننده: شیرمحمدی] [ ]
آقای ناظر سلام به نظرم شما مفهوم تحلیل مشخص از شرایط مشخص و انقلاب و دگرگونی را درست متوجه نشدهاید.
حذف بخش های خوب سایت انقلاب و دگرگونی را نمی رساند. پیشرفت نیست بلکه عقب گرد و دگرگونی رو به عقب است.
اگر می خواستید رو به جلو حرکت کنید. بخش زنان و کارگران و جوانان یا دانشجویان درست می کردید، آن ها را مثل صفحهی حقوق بشر دسته بندی می کردید و به مسايل و مشکلات جامعه می پرداختید. آن وقت به وظیفهی ژورنالیستی خود بهتر عمل می کردید.
|
[تاریخ ارسال: 06 Jul 2006] [ارسالکننده: محمد گوهری] [ ]
آقای ناظر اینقدر تلاش دیگران را به نام خودتان تمام نکنید. شما که شش ماه پیش گفتید من نیستم و دیدگاه را دیگران اداره می کنند. آقای ناظر در دو سال گذشته که دیدگاه به لحاظ کیفی بسیار غنی از تر از قبل شده که شما تنها نبودید. چرا اینقدر از خودتان متشکر هستید. این دیدگاه کجا و آن دیدگاهی که شما تنها بودید کجا. قدرشناس باشید تا دیگران هم قدر زحمات شما را بدانند.
|
[تاریخ ارسال: 06 Jul 2006] [ارسالکننده: فرزاد معصومی] [ ]
آقای ناظر سایت بازتاب متعلق به محسن رضایی یکی از جنایکاران رژیم نیز این امکان را به کاربران می دهد که نظرشان را اعلام کنند. لطفاً سری به آن جا بزنید در بسیاری موارد نظرات انتقادی به سایت و ... هم درج می شود. در دنیای امروز این ها نشانه دمکرات منشی قلمداد نمی شود. عملکرد افراد محک ارزیابی است. به عنوان یک استفاده کننده از سایت دیدگاه می گویم که شما در طول سالهای گذشته اقدامات مثبت زیادی انجام داده اید که از چشم آدم های بی غرض دور نمی ماند. نقطه ضعفهای خود را از بین ببرید. موفقیت شما دو چندان می شود.
|