bamdadpress@telia.com
دولت نژادپرست اسرائيل، با هجوم تازهاى به نوار غزه لبنان، قتلعام مردم محروم و تحت ستم از سر گرفته است. توجيه و دستاويز دولت اسرائيل، اين بار براى حمله همه جانبه هوايى و زمينى به نوار غزه و ديگر نقاط فلسطينى، حمله يكى از گروههاى نظامى حماس به يك پاسگاه مرزى و كشته شدن دو سرباز و به گروگان گرفتن يك نظامى ديگر اسرائيلى است. اين در حالى است كه نيروهاى نظامى اسرائيلى به طور مداوم دسته¬دسته مردم فلسطين، از جمله كودكان و زنان را در شهرها و منازلشان به فتل مىرسانند و يا گروگان مىگيرند و به زندانهاى مخوف اسرائيل انتقال مىدهند.
قبل از اين واقعه نيروهاى نظامى حماس، با صدور اطلاعيهاى از دولت اسرائيل خواسته بودند كه حدود پانصد فلسطينى را از زندانهاى خود آزاد كند. در بين اين زندانيان كودكان و زنان نيز قرار دارند.
حماس، دخالت در اين درگيرى و گروگانگيرى را رد كرده است و گروهى به نام «شهداى الاقصا»، مسئوليت حمله به پاسگاه اسرائيلى و گروگان گرفتن سرباز اسرائيلى را به عهده گرفته است.
از سوى ديگر، ايهود اولمرت، نخستوزير اسرائيل، درخواست اسماعيل هنيه، نخستوزير دولت خودگردان فلسطين را براى اعلام آتشبس دو جانبه و برقرارى صلح و آرامش به منظور حل بحران غزه، رد كرده است.
بنا به گزارش خبرگزارىها، حمله نظامى نيروهاى مسلح اسرائيل به نوار غزه و نقاط ديگر فلسطين، بزرگترين عمليات از زمان تخليه غزه توسط اسرائيل در تابستان گذشته است. در گزارش اين خبرگزارىها، همچنين آمده است كه دولت اسرائيل، طرح اشغال مجدد غزه را از پيش تدارك ديده است.
دولت اسرائيل، علاوه بر بمباران اماكن عمومى فلسطين و قتلعام مردم اين كشور، مردم اين منطقه را در محاصره اقتصادى قرار داده است. اسرائيل، تنها گذرگاه اصلى عبور كالا و مايحتاج روزمره در نوار غزه را مسدود كرده است. از اين رو، سازمان ملل متحد، هشدار داده است كه اگر اسرائيل، اين گذرگاه را براى عبور كالاهاى ضرورى مسدود نگاه دارد غزه بالقوه با بحران انسانى روبرو خواهد شد.
بدين ترتيب، ارتش اسرائيل، از زمان گروگان گرفته شدن يك نظامى خود در روز 25 ژوئن 2006، به طور مداوم مردم نوار غزه را از زمين و هوا زير حملات خود قرار داده است. هليكوپترها و هواپيماها و تانكها و پوپخانه اسرائيل، خانههاى مردم را بمباران مىكنند. مزارع را به آتش مىكشند. تنها نيروگاه برق اين شهر قطع شده است. پلها و بيمارستانها و مدارس و حتى دانشگاه اين شهر نيز در اثر بمبارانها ويران شدهاند.
واحدهاى اسرائيلى با حمايت تانكها و هليكوپترهاى نظامى، به منطقهاى در نزديكى «حىالشجاعيه» به شرق غزه وارد شدهاند و با نيروهاى مسلح فلسطينى درگير هستند. فقط در دو روز اول آغاز حمله به غزه، حدو 30 فلسطينى و يك سرباز اسرائيلى جان خود را از دست دادند. دولت فلسطين، گفته است بسيارى از كشتهشدگان كودك و غيرنظامى هستند. سخنگويان ارتش اسرائيل، شهروندان بىدفاع و غيرنظامى فلسطين را به قتل مىرسانند و ادعا مىكنند «تروريست»ها را به قتل رساندهاند.
بنا به گزارش خبرگزارىها، صائب عريقات، رييس بخش گفتوگوهاى سازمان آزادىبخش فلسطين «ساف»، با اشاره به محاصره غزه توسط نيروهاى نظامى اسرائيلى نسبت به بروز فاجعه انسانى در اين شهر هشدار داد. وى روز يكشنبه 10 ژوئن، در اين مورد به خبرنگاران گفت: «حمله نيروهاى اسرائيلى به غزه در چارچوب برنامهاى همه جانبه براى تحميل راهحل يك جانبه بر فلسطينىها انجام مىگيرد. عريقات افزود، از زمان آغاز حمله اسرائيل به غزه تاكنون 56 نفر كشته و بيش از 280 نفر نيز زخمى شدهاند. بنا به اظهار وى، سوخت مورد نياز برق بيمارستانها به ويژه اتاقها عمل، تمام شده و اين هشدارى براى متوقف شدن بيمارستانها است، در حالى كه نجات جان صدها فلسطينى كه در جريان حملات اسرائيل زخمى شدهاند در اين بيمارستانها در حال انجام است.
عريقات، با تاكيد به اين كه غزه به عنوان بزرگترين زندانى كه تاريخ تاكنون شاهد آن بوده است تمام سازمانهای بينالمللى حقوق بشر را به حضور فورى در غزه و نجات زندگى بيش از يك ميليون و 300 هزار ساكن اين شهر فراخواند.»
ارتش اسرائيل، مسئولين حكومتى حماس و نمايندگان پارلمان فلسطين را دستگير مىكنند. بنا به گزارش سايت بىبىسى، نيروهاى اسرائيلى در حمله اخير خود به سرزمينهاى فلسطينى، دست كم هشت تن از اعضاى كابينه حماس و بيش از بيست تن از نمايندگان پارلمان فلسطين را بازداشت كرده است و ناصر شاعر، معاون نخستوزير فلسطينىها نيز در ميان آنهاست. در حالى كه براساس كنوانسيونهاى بينالمللى، اصولا مقامات دولتى و ديپلماتها بايد از مصونيت سياسى برخوردار باشند.
حتى هواپيماهاى اسرائيل، با پرواز بر فراز كاخ رياست جمهورى سوريه و بمباران لبنان نشان دادند كه از گسترش جنگ جديد ميان اعراب و اسرائيل نيز ابايى ندارند.
دولت اسرائيل، براى توجيه اين تهاجم همه جانبهاش ادعا مىكند كه هدفش آزادى نظامى به گروگان گرفته شده است. اين در حالى است كه ارتش اسرائيل هزاران جوان و پير، زن و مرد فلسطينى را گروگان گرفته و در زندانهاى اسرائيل، زير شديدترين شكنجههاى روحى و جسمى قرار داده است. علاوه براينها دولت اسرائيل، به رغم اعتراض نهادهاى بينالمللى، ساختمان ديوار را ادامه داد و از زمان رياست ياسر عرفات، محاصره ساختمان دولت خودگران فلسطين را آغاز كرده است. بنابراين، كسى ادعاى دولت اسرائيل را باور نمىكند. در عين حال، روزنامههاى اسرائيل، فاش كردهاند كه اين تهاجم همه جانبه به نوار غزه و نقاط ديگر فلسطين از مدتها قبل برنامهريزى شده است و ربط مستقيمى به گروگان گرفتن يك نظامى اسرائيلى ندارد. بنابراين، تنها بهانهاى براى اجراى طرح از پيش تعيين شده دولت اسرائيل است. پيروزى حماس در انتخابات ژانويه 2006، اين امكان را به دولت اسرائيل داد تا بر تبليغات خود مبنى بر عدم مذاكره و زير پا گذاشتن معاهدههاى اسلو و غيره بيافزايد.
ابعاد اين كشتار و ويرانگرى به حدى وحشيانه و گسترده است كه حتى كوفى عنان، دبيركل سازمان ملل متحد، از اسرائيل «تقاضا» كرده است كه براى پيشگيرى از وقوع فاجعهاى انسانى در نوار عزه، هر چه زودتر اقدام كند. وى همچنين از اسرائيل خواسته است كه تنها نيروگاه برق غزه را كه بر اثر حملات آسيب ديده است را تعمير كند. آقاى عنان، همراه با چند موسسه امداد بينالمللى از اسرائيل خواستهاند كه راه رسيدن آب آشاميدنى و مواد غذايى را به اهالى غزه هموار كند.
محمود عباس، رييس تشكيلات خودگردان فلسطينى نيز تهاجم ارتش اسرائيل به غزه را محكوم كرده و آن را تنبيه دستهجمعى و جنايتى عليه بشريت ناميده است.
پرسيدنى است كه آقاى عنان، در مقام دبيركل سازمان ملل متحد، چرا اقدامات اجرايى عليه اسرائيل را در مجمع عمومى سازمان ملل متحد مطرح نمىكند؟ چرا سازمان ملل متحد در سالهاى اخير، جواز محاصره اقتصادى و حمله نظامى آمريكا و متحدانش به افغانستان و عراق را صادر كرده است. اما در مقابل جنايات اسرائيل، فقط به محكوم كردن آن بسنده كرده است؟! اكنون نيز شوراى امنيت سازمان ملل، با پيگيرى آمريكا، احتمال محاصره اقتصادى و حمله نظامى ايران را در سر مىپروراند. چنين سياستهايى نه تنها هيچ كمكى به آزادى مردم خاورميانه نمىكند، بلكه قربانيان حملات نظامى و محاصره اقتصادى مردم عادى و زنان و كودكان هستند.
براساس قوانين بينالمللى در محاصره اقتصادى و گرسنگى قرار دادن شهروندان غيرنظامى و حملات نابودسازى، تخريب و آدمربايى مردم غيرنظامى ممنوع است. اما دولت اسرائيل هيچ كدام از اين كنوانسيونها و پروتكلهاى بينالمللى را رعايت نمىكند و اماكن عمومى را با بمبارانهاى پىدرپى بر ساكنانشان ويران مىسازد. شهروندان بىگناه و بىدفاع را در معرض گرسنگى و مرگ قرار مىدهد و دست به قتلعام شهروندان فلسطينى و آدمربايى مىزند. در چنين شرايطى، سازمان ملل متحد و دبيركل آن، تنها به «تقاضا» از دولت اسرائيل متوسل مىشوند و هيچ اقدام اجرايى براى نجات مردم فلسطين از اين همه جنايات و وحشىگرىهای آشكار و نهان دولت اسرائيل، در دستور كار خود قرار نمىدهند.
وزارت خارجه سوئيس نيز روز سهشنبه، 4 ژوئيه، به عنوان امانتدار كنوانسيون ژنو ناظر بر مقررات زمان جنگ، در بيانيهاى دولت اسرائيل را متهم كرد كه در عمليات نظامى خود ضمن وارد كردن خسارات گسترده به اموال غيرنظامى، جان غيرنظاميان را به خطر انداخته است. در بيانيه وزارت خارجه سوئيس، آمده است كه كنوانسيونهاى ژنو، چنين اقداماتى را كه به منزله مجازات جمعى غيرنظاميان است، قاطعانه ممنوع اعلام داشته است.
اسرائيل، نوار غزه را در جنگ سال 1967 با اعراب به اشغال خود درآورده است و سال گذشته نيروهاى اسرائيلى از بخشهايى از نوار غزه عقبنشينى كرده بودند.
واقعيتها نشان مىدهند كه دولت آمريكا، نه تنها اسرائيل را يكى از ايالتها خود قلمداد مىكند، بلكه سازمان ملل را نيز پس از فروپاشى شوروى، به ارگانى براى پيشبرد اهداف اقتصادى، سياسى و نظامى خود تبديل كرده است. همچنين واقعيتهاى تاريخى نشان مىدهند كه بورژوازى جهانى و منطقهاى قصد ندارد مسئله خاورميانه را از طريق اهداف صلحآميز و روابط متقابل دمكراتيك حل كند. مهمتر از همه، بورژوازى جهانى و در راس همه دولت آمريكا، با حمايت و پشتيبانى از كودتاگران و ديكتاتورها و فرقههاى مذهبى، مردم خاورميانه، به ويژه فلسطين، افغانستان و عراق را به خاك سياه نشاندهاند. بنابراين، اسرائيل با حمايت آمريكا و بىخاصيتى دولتهاى كشورهاى عربى، به اشغال فلسطين و سركوب مردم اين كشور ادامه مىدهد.
سازمان حماس، اين جريان مذهبى كه از ماه ژانويه قدرت را در مناطق فلسطينى به دست گرفته است، دست پخت دولت اسرائيل و آمريكا است. هدف اين دولتها از علم كردن جريانات مذهبى، حاشيه راندن گرايش چپ و دمكرات جامعه فلسطين را تعقيب بوده است. اما اين جريانات به ويژه پس از به حاكميت رسيدن رژيم جمهورى اسلامى، تغيير موضع دادند و در صف اين رژيم رعب و وحشت، ترور و اختناق، سركوب و كشتار قرار گرفتند. از سوى ديگر رشد گروههاى خشونتطلب مذهبى مانند حماس، نتيجه و محصول سركوب و كشتار و اشغالگرى دولت اسرائيل در فلسطين است.
از زمان به قدرت رسيدن حماس، كشورهاى غربى هرگونه تماس با اين دولت و به رسميت شناختن آن را منوط به سه شرط كردهاند: به رسميت شناختن اسرائيل، پايبندى به معاهداتى كه تاكنون ميان اسرائيل و فلسطين امضاء شده است و نفى ترور و خشونت. حماس، ابتدا زير بار اين شروط نمىرفت، اما بعدا عقبنشينى كرد و اعلام نمود كه به رسميت شناختن اسرائيل مىتواند مطرح باشد، اما نه به عنوان شرط مذاكرات، بلكه به عنوان يكى از نتايج آن.
بدين ترتيب، نه سازمانهايى از نوع حماس، و نه سه حزب پارلمانى اسرائيل، يعنى حزب كاديما، حزب كار و حزب ليكود، كه همگى كمابيش اهداف و سياستهاى غيرانسانى مذهبى، نژادپرستى، ميليتاريستى و خشونتطلبى دارند، به معناى واقعى خواهان برقرارى صلح بين دو كشور نيستند. زيرا منافع اين جريانات با جنگ و سركوب و كشتار و اشغال گره خورده است. فقط هنگامى مىتوان به صلح واقعى اميدوار بود كه كارگران و مردم آزادىخواه اسرائيل و فلسطين در همبستگى با همطبقهاىها و همسرنوشتىهاى خود در سراسر جهان، توان عهدهدار شدن اين رسالت مهم تاريخى براى حل منافشه چندين دهه فلسطين و اسرائيل را به دست آورند.
اساسا دولت اسرائيل و فرقههاى مذهبى مانند حماس و جهاد اسلامى، زندگى را بر مردم آزادىخواه فلسطين و اسرائيل سخت و غيرقابل تحمل ساختهاند. مردم اسرائيل و فلسطين، هيچ دشمنى با هم ندارند و چه بسا خواهان دولت مشترك هم هستند، اما همين فرقههاى مذهبى فلسطين و اسرائيل و در راس همه دولت اسرائيل، آگاهانه و سيستماتيك جنگ و خشونت، كينه و دشمنى را دامن مىزنند.
از سال 1967 كه نوار غزه و ساحل غربى فلسطين اشغال شده است تاكنون دولت اسرائيل، تعداد بىشمارى از مردم فلسطين را قتلعام كرده است. در اين مدت به ويژه گرايش چپ و سكولار جامعه فلسطين با سركوب و كشتار مواجه بوده است، در حالى كه دولت اسرائيل آگاهانه و با طرح و نقشه عمل دست فرقههاى مذهبى را باز گذاشته و مستقيم و غيرمستقيم به آنها يارى رسانده است تا گرايش چپ جامعه منزوى گردد. چنين سياستى هم با سياستهای دولت سركوبگر و اشغالگر اسرائيل و هم با سياستهای امپرياليستى دولت آمريكا، منطبق است. بنا به آمارهاى رسمى منتشر شده، قبل از انتقاضه فلسطين در سال 1987، در ساحل غربى و غزه، 1350 مسجد وجود داشته كه اكنون بيش تر هم شده است. اين مساجد هم پايگاه تودهاى حماس و هم جمعآورى كمكهاى مالى اين گروه است. البته رژيمهاى عربى، برخى از منابع اروپايى و به ويژه رژيم جمهورى اسلامى، با دست و دل بازى بيشترى به اين جريان كمكهاى كلان مالى، لجستگى و آموزشى و...، نمودهاند.
حماس، همچنين از موضع ارتجاع مذهبى و عقبمانده با گرايش چپ و لائيك بودن ساف و رهبرى آن مخالف است. حتى اقدامات ساف، مبنى بر پذيرش قطعنامههاى 442 و 338 شوراى امنيت را در به رسميت شناختن دولت اسرائيل و برپايى دولت مستقل فلسطينى را محكوم كرده است. اما اكنون حماس در موضع دولت نمىتواند مانند گذشته به عنوان يك گروه زيرزمينى عمل كند و ناچارا بايد قوانين بازىهاى بينالمللى را رعايت كند.
كشمكش بين رهبرى حماس و ساف در جريان است. در اين ميان گروهى از زندانيان سرشناس فلسطينى در زندانهاى اسرائيل، طرحى 18 مادهاى به نام «طرح آشتى ملى» را پيشنهاد كردهاند كه به تشكيل دولت مستقل فلسطينى در درون مرزهاى سال 1367 تاكيد مىكند. مروان برغوتى، دبيركل جنبش الفتح، كه چهره محبوبى در ميان كارگران و مردم فلسطين است، يكى از امضاءكنندگان اين طرح است. همچنين از چهرههاى سرشناس حماس نيز اين طرح را امضاء كردهاند.
محمود عباس، رئيس دولت خودگردان فلسطين، سريعا به اين طرح جواب مثبت داده است و اعلام كرده كه اين طرح را به رفراندوم مىگذارد. حماس، با اين رفراندوم مخالفت كرده است. زيرا در اين طرح، به طور ضمنى موجوديت اسرائيل به رسميت شناخته شده است و اين با برنامه حماس در تضاد است. اما محمود عباس، براى فراندوم گذاشتن اين طرح، مدت زمانى را به حماس تعيين كرده است. اگر جنين رفراندومى انجام شود بىشك با استقبال عمومى مردم فلسطين روبرو خواهد شد. در چنين موقعيتى، حماس دو راه بيشتر نخواهد داشت: يا با به رسميت شناختن اين طرح موجوديت اسرائيل را نيز به رسميت خواهد شناخت. و يا اين كه در صورت مخالفت با آن، محمود عباس قانونا مىتواند دولت و پارلمان حماس را منحل كند و انتخابات زودرس برگزار نمايد.
هدف اصلى دولت اسرائيل از حمله اخير به نوار غزه، تحميل خواستههاى يك طرفه و دلخواه خود به فلسطينىها و نابودى زيرساختهاى اقتصادى و اجتماعى و فلج كردن هر چه بيشتر مردم ستمديده اين كشور است. در يك كلام دولت اسرائيل، حق زندگى را از مردم فلسطين كرده است. بنابراين، طبيعى است كه هر انسان و جريان آگاه و انساندوست و سوسياليست، بايد از هر امكان و ابزارى براى دفاع و پشتيبانى از حق انسانى و اجتماعى مردم فلسطين و محكوم كردن جنايات دولت اسرائيل استفاده كند.
مردم فلسطين، حق طبيعىشان است كه مستقل از دخالت و فشار دولت اسرائيل، دولت مستقل خود را تشكيل دهند. اولين شرط اساسى در اين راستا، پايان دادن به اشغال نظامى فلسطين و خروج همه نيروهاى سركوبگر از اين كشور است.
از سوى ديگر، واضح است كه بدون برقرارى صلح عادلانه و به رسميت شناختن حق تعيين سرنوشت مردم فلسطين براى تشكيل دولت مستقل، بحث صلح در خاورميانه يك شعار تو خالى است. همچنين بورژوازى منطقهاى و جهانى نشان داده است كه علاقه چندانى به برقرارى صلح و آرامش در اين منطقه استراتژيك ندارند. چرا كه مغاير با منافع اقتصادى، سياسى و نظامىشان است. از اين رو شرط رهايى مردم خاورميانه از اين همه رنج و درد، جنگ و خشونت، سركوب و كشتار، فقر و فلاكت، در گرو پيشروى و پيروزى طبقه كارگر متشكل و آگاه با اتكا به علم رهايى بشر، يعنى سوسياليسم علمى است.
دوازدهم جولای 2006
* برگرفته از نشریه جهان امروز شماره 175