[تاریخ ارسال: 04 Mar 2007] [ارسالکننده: farhad javadzadeh] [ shirinlove@yahoo.com ]
رفيق سيامک دهقانی از شما انتظار ميرود که متين و ارام با نظرات مخالف خود برخورد کنيد. نه اينکه عنان اختيار را از دست بدهيد و با برادر خطاب کردن من راه مغلطه و سفسطه را در پيش گيريد و در اخر برای نشان دادن عقيده چريکی و ضد امريکائی خود ۳ بار شعار مرگ بر امريکا را سر دهيد !؟؟
اقای دهقانی نميدانم در حال حاضر در کدام منطقه مرزی يا شهری و روستائی در حال جنگ مسلحانه با رژيم اسلامی حاکم بر ايران هستيد و کلاشينکف در دست به مواضع دشمن حمله ور ميشويد و ضمن ناکار کردن دشمنان خلق بوسيله کامپيوتری هم که همراهتان هست مواضع اينجانب را در عرصه اينترنت مورد هجوم قرار ميدهيد که البته بايد گفت دست مريزاد به اين همت و پشتکار که البته من ندارم و حرفه من فقط حرافی است!!
ولی برای اينکه زياد دور نرويم شما را ارجاع ميدهم به نوشته خودتان که: لازم به یادآوریست که اتحادیهی اروپا هم در راستای منافع امپریالیستی و ضد بشری خود و در حمایت کامل از سگ زنجیری و هاری به اسم جمهوری اسلامی، عملیات نیروهای بلوچ در کشتن پاسداران را محکوم کرد،
امپرياليسم اروپا را زير اتش سلاحتان گرفته ايد و امپرياليسم امريکا در بغل گوشتان با ۱۲۰۰۰۰ نيرو مشغول ايجاد دمکراسی در عراق بوسيله قوه قهريه است که دائما شما از قداستش مينويسيد وشما تا امروز حتی يک کلمه هم در موردش سخن نگفته ايد!!
براستی اقای دهقانی در نقطه نظرات شما امپريالسم امريکا کجای داستان قرار دارد ؟ اين را فراتر از شعارهای نماز جمعه ای تبيين و بررسی کنيد که به سود همگی ما خواهد بود.
ضمنا در مورد اقای مصداقی همانطور که عرض کردم مطلب ايشان تحت عنوان پرسش و پاسخ در باره تحريم ايران در ديدگاه موجود است و ايشان به صراحت مبارزه با امپرياليسم امريکا را به سخره گرفتند که عکس العمل بعضی از دوستان چپ را برانگيخت.
در اخر برای پيروزی شخص شما که در جنگ مسلحانه با رژيم اسلامی در گير هستيد ارزوی سلامتی و موفقيت دارم
فرها
|
[تاریخ ارسال: 28 Feb 2007] [ارسالکننده: سیامک دهقانی] [ ]
من وقتی از طریق توضیحات کوتاه یک عنصر بشدت ضد آمریکایی به اسم برادر فرهاد جوادزاده(farhad javadzadeh)متوجه شدم که در مطلب خود با عنوان:»با زهم در بارهی بلوچستان«! از حملهی نظامی آمریکا به ایران دفاع کردهام وحشتزده و هراسان به سراغ نوشتهی مورد نظر شتافتم تا شاید با تاثیرات مخرب و ویرانگر هجوم طرفداران حملهی آمریکا به مقالهام روبرو شوم! چون بعضی منابع ناشناس که نخواستهاند اسمشان فاش شود، شایع کردهاند که بعضی ویروسهای کامپیوتری قادرند متن یک نوشته را کاملا برعکس جلوه دهند! مثلا اگر شما بعنوان یک ضد آمریکایی شعار »مرگ بر آمریکا« را بنویسی، با ورود این ویروس به مرکز کامپیپتر شخص مورد حملهشعار بالا چنین تغییر میکند:»درود بر آمریکا«! خوشبختانه با رفتن به سربخت مقالهام که از طرف فرهاد متهم به طرفداری از آمریکا شده بود، دیدم این اتهام ایشان صحت و سقم ندارد! چون من در آن مقاله کاری به کار آمریکا نداشتهام! البته عیار عنصر »آمریکافوبی«(آمریکاستیزی) در تفکرات آقا فرهاد بقدری بالاست که بجز خودش همه را طرفدرا آمریکا میداند. مثلا ایشان در بخش »نظر دهید« نوشتهی ایرج مصداق زحمتکش و پرکار در رابطه با افشای یکی از مزدوران رژیمینویسد:» مطالب آقای مصداقی در دیدگاه موجود است بروید مطالعه کنید و ببینید چگونه ایشان در کنار نومحافظهکاران آمریکا ایستادهاست«!!! حیف که به خدا اعتقاد ندارم وگرنه از آن مرد نشسته در عرش اعلی تقاضا میکردم که هر چه زودتر شر جرج بوش و کوندولیزا رایس را از سر جهان کم کند تا کسانی چون برادر عزیزمان فرهاد و کسانی که مثل او همه را در صف آمریکا میبینند نفس راحتی بکشند و این همه خودش را آزار و اذیت ندهد! در اینجا برای خوشحالی فرهاد جان گرامی با صدای بلند فریاد میزنم: »مرگ بر آمریکا!مرگ بر آمریکا! مرگ بر آمریکا! مرگ بر...!! فرهاد جان حالا خوب شد! فقطی میخواستی مرا به اعتراف بر علیه آمریکا وا داری!! به امید روزی که ایرج مصداقی هم از نومحافظهکاران آمریکایی جدا شود و به گناهان ناکردهاش اعتراف کند!!آمین یا رب الآغاصبین! سیامک دهقانی
|
[تاریخ ارسال: 28 Feb 2007] [ارسالکننده: farhad javadzadeh] [ shirinlove@yahoo.com ]
البته منظور اقای سيامک دهقانی از امپرياليسم فقط بخش اروپائی انست وگرنه ايشان با امپريليسم امريکا هيچ مشکلی ندارند!؟ رجوع شود به مطلب ايشان با نام باز هم در باره بلوچستان که در همين سايت ديدگاه منتشر شد!!
ايشان در ان مطلب از حمله امريکا به ايران دفاع کرده و در ستايش مرتجعينی مانند عبدالمالک ريگی قلمفرسائی فرموده اند !!!
فرهاد
|
[تاریخ ارسال: 24 Feb 2007] [ارسالکننده: علی یحی پور (سل تی تی )] [ s.salehkia@freenet.de ]
با درود به رفیق عزیز رحیمی ورفقای دیگر اینکه رژیم جمهوری اسلامی وابسته وسگ زنجیری امپر یا لیزم است یا مستقل در ارتجاعی بودن رژیم ذره ای نمی کاهد این مساءلهء استقلال در تفکر چپ معمولاٌ یک مقولهء ارزش است که غلط است استقلال موقعی ارزش است که با آزادی وعدالت اجتماعی ودموکراس همراه باشد به صرف استقلال یک مقولهء ارزش نیست بلی جمهوری اسلامی تا اعماق وابسته به انحصارات امپریالیستیست ولی از نظر اقتصادی؛ اینکه مقولهء سیاسی از مقولهء اقتصادی جدا نیست این هم درست است اما انواع واقسام سرمایه داری وجود دارد جمهوری اسلامی یک سرمایه داری رانتی ودلالی وبازاریست دوست ندارد تولید امپریالیستی کند تمام کارخانه جات ایران که برای مصرف کالاهای سرمایه ای امپریالیستی در ایران هستند از مدار تولید خارج وورشکسته شدند ودر نتیجه کالاهای سرمایه ای امپریالیستی که در ایران باید وارد شود نمیشود چون محل مصرف آنها نیست از آنجائیکه کشورهای پیرامونی بزرگترین بازار فروش کالاهای سرمایه ای باید باشند در ایران نیستند ازاین زاویه جمهوری اسلامی مستقل عمل میکند نفت می فروشد کالا های مصرفی از چین وتایوان وکره می خرد ودر بازار ایران می فروشد وسود می برد به خاطر همین بورژوازی ایران انگلیست ودر تولید دخالت ندارد بورژوازی صنعتی در تولید دخالت دارد بدون بورژوازی صنعتی تولید سرمایه داری صنعتی ممکن نیست این بورژوازی در ایران ورشکست شده است یا خانه خراب است یا سرمایه اش در بخش رانتی سرمایه گذاری شده است ونزول می خورد بدون بورژوازی صنعتی تولید سرمایه داری مورد قبول امریکا وامپریالیسم نیست واز این زواویه جمهوری اسلامی در تضاد با امپریالیسم است ومستقل عمل می کند از زوایه دیگر جمهوری اسلامی علی الرغم همکاری با امپریالیسم در جنگ عراق وافغانستان خود در فکر یک امپراتوری اسلامی در منطقه است وقدرت زیادی در مردم منطقه دارد چون مردم منطقه برعکس مردم ایران به اسلام متوهمند وجمهوری اسلامی در فکر امپراتوری اسلامیست امریکا هم این نئوکانهای امریکا هم ایدئولوژیک هستند ودر فکر تسلط امپراتوری در جهان به خصوص در خاور میانه هستند تا بتوانند چین را در کنترل داشته باشند این دو ایدئولوژی امپراتوری سرمایه در تضاد انتاگونیک همند یکی صنعتی ودیگری رانتی وتجاری اینها سگ زنجیری هم دیگر نمی توانند باشند وباهم در جنگند اما اینکه ایران یک کشور سرمایه داری ناموزون ومرکب جهان سومیست ودر خدمت انحصارات اروپائی است درست است در چه حوزه ای؟ در حوزه ای که رژیم خودش به نفع قدرت امپراتوری خودش سرمایه گذاری میکند نه جای دیگر مثلاٌ در انرژی اتمی یا در تسلیحات یا دربرق فقط در این بخش ها رژیم با دست آوردهای بزرگ صنعتی دنیا ارتباط دارد وبه آنها وابسته است به خصوص به اروپا در بخش های دیگر رژیم به خاطر تسلط سرمایه ء تجاری توانسته است از تسلط کالاهای سرمایه ای امپریالیسم رها شود اصلاٌ سیاستش نیست رژیم در فکر صنعتی کردن کشور وتولید طبقهء کارگر نیست بیش از ده هزار از کارگران کارخانه جات رشت همه بیکار شدند 90 درصد تولیدات صنعتی رشت از تولید خارج شدند کارخانهء الکتریک رشت ایران برک رشت وچینی سازی رشت که بزرگترین تولیدات صنعتی را تولید میکردند همه ورشکست شدند وهمه توسظ سپاه پاسداران به قیمت بسیار نازل خریداری شدند این وضعیت در تمام ایران است بورژوازی صنعتی آن بورژوازی که مارکس از اش نام می برد در ایران یا خانه خراب شده است یا رانتی ونزول خوار است ودرسرمایهء آخوندها ادغام شده است این سیاست آگاهانه از طرف آخوند ها دنبال می شود تا طبقهء کارگر نتواند رشد کمی کند در نتیجه آن وابستگی که ما درزمان شاه داشتیم در ایران نیست به خاطر همین جمهوری اسلامی در تضاد آنتاگونیک با سرمایه داری سلطه طلب امریکا ست با هژمونی طلبی امریکاست واین جنگ اجتناب ناپذیر است چون هردو میخواهند بر منطقهء خاور میانه تسلط داشته باشند تمام این واقعیت ها که از ساختار ایران بر می آید نتیجه اش این نیست که بورژوازی مترقی است یا انقلاب ایران بورژوا دموکراتیک است چیزی که بخشی از چپ تحت تاءثیر تئوری وابستگی پل باران هستند وآنرا مطرح می کنند وزیر ملا وحزب الله سینه می زنند ایران یک کشور سرمایه داریست واز طریق کثیف ترین نوع سرمایه داری انباشت می کند در این مواقع تمام توده های خلق زیر ستم استبداد ودیکتاتوری بورژوازی کمر خم می کنند ومتحد کارگران هستند وانقلاب یک انقلاب سوسیالیستیست چون بورژوازی از هرنوعش ضد دموکراتیک است وضد آزادیست اما در مورد رفیقمان سیامک را جع به بمب 1000تنی درست است من اشتباه کردم چنین بمبی نمی تواند وجود داشته باشد البته این اشتباه را به گمان من دکتر محیط کرد و در فکرم همانطوری حک شد و اوهم از نیویورک تایمز در آورده بود
|
[تاریخ ارسال: 24 Feb 2007] [ارسالکننده: مژگان کاظمی] [ ]
آقای دهقانی با سلام به شما
این دلیل جدید شما دلیلی قانع کننده و متین است. حق با شماست وقتی می گویید فضای نظر دهی مطالب، فضایی کامل برای بحث اصلی نیست و از سوی دیگر مقاله اصلی را تحت الشعاع قرار می دهد.اما دلیل قبلی تان برای نپرداختن به موضوع اصلی نظرات آقای یحیی پور دلیلی قانع کننده نبود که نوشتید دنبال کردن این بحث در حوصله بینندگان دیدگاه نیست. امیدوارم خودتان متوجه فرق مابین آنها شده باشید.
بی صبرانه منتظر خواندن مقاله شما می مانم.
شاد و سبز باشید
مژگان
|
[تاریخ ارسال: 23 Feb 2007] [ارسالکننده: رحيم رحيمی] [ ]
رفيق علی يحی پور با درود: شما در مطلب تان در جواب رفيق سيامک دهقانی می نويسيد: جمهوری اسلامی سگ زنجيری امپرياليسم نيست:!. من تعجب ميکنم زيرا شما بارها در مطالب ديگر که هنوز روی سايت ديدگاه می باشد رژيم جمهوری اسلامی را به درستی يک رژيم وابسته به امپرياليسم که تا اعماق وابسته می باشد ناميديد. مگر وابسته بودن به امپرياليسم تا سگ زنجيری امپرياليسم بودن فرق ميکند؟. شاد باشيد
|
[تاریخ ارسال: 23 Feb 2007] [ارسالکننده: سیامک دهقانی] [ ]
مژگان کاظمی گرامی! من چطور میتوانم در بخش نظر دهید مقالهی آقای علی ناظر(تروریستها بیکارننشستهاند...) بحث در بارهی امپریالیسم و جنگ مسلحانه و غیره با نویسندهی پرشوری مثل علی یحییپور پیش ببرم. چون فکر میکنم در این صورت مقالهی اصلی که ما میباید در بارهی آن نظر دهیم تحتالشعاع گفتگوهای دو طرفه من و یحییپور قرار خواهد گرفت! اما من حتما در مقالهای جداگانه و جمع و جور در بارهی مقولات مورد نظر شما بحث خواهم کرد. اگر توضیح کوتاه من در بارهی بمب ۱۰۰۰تنی سل تی.تی باعث این سو برداشت شده که من به شعور برخی بینندگان دیدگاه توهین کردهام و در وسط بحث؟! بقول شما جرزنی میکنم، پیشاپیش از چنین بینندگانی از جمله تو مژگان عزیز معذرتخواهی میکنم. موفق و پیروز باشید! سیامک دهقانی
|
[تاریخ ارسال: 23 Feb 2007] [ارسالکننده: مژگان کاظمی] [ ]
سلام آقای دهقانی
تعجب کردم که در باره مفهوم و بحث آقای یحیی پور نسبت به امپریالیسم، جنگ مسلحانه و... نوشتید که ادامه بحث های شمااز حوصله بینندگان دیدگاه خارج است اما 10 خط راجع به بمب 10 و یا 1000 تنی نوشتید!!!!!!
از کجا می دانید که ما حوصله خواندن این اطلاعات بمبی را داریم اگر تنها برای ما بینندگان می نویسید؟ یا بحثی را شروع نکنید و یا اینگونه زیرآبی نروید. شما بحث با آقای یحیی پور را شروع کردید و وسط آن جرزنی می کنید. لطفا روی شعور ما هم حساب کنید
شاد و سبز باشید
مژگان
|
[تاریخ ارسال: 23 Feb 2007] [ارسالکننده: سیامک دهقانی] [ ]
دوست عزیز علییحییپور گرانمایه! به هرحال نظر شما راجع به امپریالیسم همین است که نوشتهای. چون من قصد بحث دو طرفه را ندارم و فکر میکنم بحث من و تو خارج از حوصله بینندگان سایت دیدگاه است از شکافتن پوستهی افکار شما میگذرم! اما در اینجا باید نکتهای را یاد آوری کنم و آن اینکه آمریکا از بمب ۱۰۰۰ تنی (بقول شما) در عراق استفاده نکردهاست. چون اصلا چنین بمب عظیمالجثهای وجود خارجی ندارد. شاید منظور شما بمبهای ۱۰ تنی معروف به »بلیو-۸۲« باشد که ارتش آمریکا از آن در پاییز سال ۲۰۰۱ بر علیه نیروهای طالبان در افغانستان استفاده کرد. تازه اگر بمبی ۱۰۰۰ تن وزن داشته باشد، یعنی اینکه قدرت تخریبیش چیزی است در حد یک بمب اتمی تاکتیکی که هماکنون در انبارهای تسلیحاتی آمریکا برای روز مبادا (واقعا آن روز مبادا!) نگهداری میشود! یحییپور گرامی! من متاسفانه »کامنت قبلی شما« را که در آن»نشان دادهاید جمهوری اسلامی سگ زنجیری امپریالیسم نیست«، نخواندهام ، چون حقیقتا نمیدانم »کامنت« چیست؟ با عرض معذرت! همیشه خرم و شنگول باشی! سیامک دهقانی
|
[تاریخ ارسال: 23 Feb 2007] [ارسالکننده: آزادی خواه] [ ]
دیکتاتوری و وحشیت رژیم ملایان همگام با مماشات غرب عامل اصلی ماندگاری نظام ولی فقیه به زور سرنیزه بوده، ولی ای کاش که مردم ایران همراه با پیش تازان آزادی و عدالت طلبان می توانستند با هم متحد شده و رژیم ملایان را سرنگون کنند ولی شعارها و تحلیل های انحرافی حزب توده و ولی فقیه و جریانهای سیاسی نان به نرخ روز خور، تا حال مانع آن گردیده تا نیروها منسجم و موثر حرکت کنند. پس تنها راه باقی مانده به سرنگونی رژیم قبل از دسترسی به بمب اتمی فقط بمباران تاسیسات و مراکز نظامی آن است، در غیر اینصورت رژیم ملایان بعد از دسترسی به بمب آتمی جری تر گشته و بنیادگرائی با همکاری چاوز و کاسترو ... تا بغل آمریکا خواهد رسید.
|
[تاریخ ارسال: 23 Feb 2007] [ارسالکننده: علی یحی پور (سل تی تی )] [ s.salehkia@freenet.de ]
دوست عزیز ورفیق گرامی سیامک دهقانی اشاره ای به نوشتهء من داشتند وبعضی نوشته های من برایش مبهم بود عرض کنم سیاست پناهندگی یک سیاست امپریالیستی است و به دودلیل توسط امپریالیسم پذیرفته شده است اول برای کشیدن عناصر معترض وپویا در کشورهای پیرامونی به داخل اروپا به خاطر کور کردن وبی اثر کردن مبارزات داخل کشور ویا خفه کردن آن امپریالیسم به دو شیوه مبارزات داخل کشور را سرکوب وخفه کرد اول سر کوب عنان گسیخته از طرف ارتجاع سیاسی دوم سیاست پناهدگی من در دههء 60 جلوی سفارت آلمان شرقی صف عظیمی از جوانان روشنفکر وعاصی از رژیم می دیدم که راهی کشورهای اروپائی هستند وآلمان شرقی از آنها استقبال میکند این جوانان وروشنفکران که می بایستی دندان رو جگر می گذاشتند وشرایط را تحمل می کردند وهسته های مقاومت شهری را بو جود می آوردند همشان گول سیاستهای امپریالیستی را خوردند وراهی اروپا شدند البته سازمانهای سیاسی همه این گول وفریب را خوردند این انسانها پس از مدت کوتاهی فهمیدند که چه کلاهی سرشان رفته است امپریالیسم همهء این انسانهارا ایزوله کرد ودر بیغوله های پناهندگی روح وروان انقلابی وپر شور آنان مثل موریانه خورد چون روشنفکر به قول مائو تسه دون باید در دریای خلق شنا کند اگر این در یا را از روشنفکر بگیری روشنفکر می میرد اینست سیاست پناهندگی که از طرف امپریالیسم سازماندهی شد سیاست دومش جذب نیروی کار ارزان است وایجاد بازار کار رقابتی برای طبقهء کارگر کشورهای صنعتی وپائین آوردن دست مزد سیاست پناهدگی یعنی این اگر شرایط طوری بود که نیروهای انقلابی فرار کردند وعقب نشینی نمودند این عقب نشینی مادام العمر نباید باشد باید به شکل مخفی وسازماندهی شده برگردند همهء ما باید برگردیم وبه جای مدفون شدن در بیغوله های اروپا مرگ افتخار آمیز را بپذیریم فرار ما به شکل مداوم اشتباه است لنین برگشت تروتسکی برگشت میرزا کوچک خان که به باکو فرار کرده بود برگشت ودوباره سلاح گرفت چریکهای اشرف واتحادیه ء کومونیستها باید سازماندهی این برگشت را تدارک ببینند بدون پیوند با مبارزات انقلابی توده ها در داخل وبدون حظور آگاهانه در کنار توده ها انقلابیون ایزوله می شوند ومی میرند واین سیاست از طرف کشورهای امپریالیستی برای ایزوله کردن انقلابیون ایران آگاهانه تدارک دیده شده است جنبش انقلابی پ.ک.ک. بسیاری از نیروهای خود را ازدرون پناهندگان سیاسی کرد که در اروپا هستند می گیرد بسیاری از چریکهای مجاهد از اروپا وامریکا به عراق رفتند بلی همهء ما اگر نیروئی در بازوها وپا های ما است باید به ایران برگردیم اما رهبری مجاهد به عراق فرار نکرد عزیز رهبری مجاهد این سیاست امپریالیستی وارتجاعی رژیم رافهمید وبا کمک الفتح جنبش انقلابی فلسطین از فرانسه به عراق رفت مسعود رجوی گفت من به عراق می روم تا آتش بر پا کنم این یک درک نادرست از تئوری مائو تسه دون است مائو تسه دون تئوری مناطق آزاد شده را در درون کشور استراتژِک کرده بود نه در بیرون که نیرو وتدارکاتش خود دهقانان بودند یعنی دریای خلق چیزی که ما الان در پرو ونپال داریم رفتن به عراق وتکیه برتضاد انتاگونیک دوعنصر ارتجاعی وامپریالیستی بین صدام وخمینی درک نادرست از تئوری انقلابی مائو است این همان سیاستیست که مجاهدین را در دام خود فروبرد مجاهدین تا زمانیکه از این دام رهائی پیدا نکنند عملاٌ میدان عمل از آنها سلب خواهد شد وسیاست امپریالیسم ایزوله کردن آنها واز بین بردن آنهاست من گفتم مجاهدین باید برای رهائی از این دام به شکل هسته های مخفی وسازماندهی شده به خاک ایران نفوذ کنند همانطوریکه کومله کرد همانطوریکه لنین کرد همانطوریکه فیدل کاسترو و چه گوآرا کردند نیروی انقلابی جایش در درون ایران است تا بتواند در دریای خلق شنا کند ونمی رد رهبری مجاهد آنطوریکه من میشناسم به هیچ عنوان به اروپا بر نمی گردد چون اروپا برایش زندان است وبا پاشیده شدن ارتش مجاهدین موازی است مجاهد باید برگردد به ایران چونکه سازماندهی شده است انسانهای جان برکف داردکه هیچ سازمانی ندارد.در ضمن عزیز مگر امریکا در عراق بمب های 1000 تنی نیانداخته است وزیر ساخت عراق را نابود نکرده است عراق یک کشور صنعتی بود وهزاران نفرهندی واز کشورهای دیگر در آن کار می کردند هر سه دلا امریکائی یک دینار عراقی بود ودر آمد مردم بسیار بالا بود بهداشت رایگان وآموزش رایگان داشت از سال 1975 نفت عراق ملی شده بود عراق داشت یک کره جنوبی خاور میانه میشد دوستی بسیار محکمی بین صدام وامریکا بود دیک چنی ورامسفلد مدام به عراق سفر می کردند عراق را آمریکا نابود کرد وزیر ساخت اقتصادیش را داغان کرد آنهائیکه امپریالیسم را غیر از این میشناسند ساده لوحند عزیز من در کامنت قبلی نشان دادم جمهوری اسلامی سگ زنجیری امپریالیسم نیست وبا آن تضاد آنتاگونیک دارد وامریکا نمی تواند تحمل کند واین جنگ دیر وزود دارد اماوسوخت وسوز ندارد وحتمیست واین جنگ طولانیست وسالها ادامه خواهد داشت از آنجائیکه تجربهء جنگهای امپریالیستی ثابت کرده است که امپریالیسم در جنگهای طولانی شکست می خورد وقادر به ادامه نیست به همین دلیل سر انجام و پس این جنگ طولانی پیروزی با مردم است شاد سربلند باشی
|
[تاریخ ارسال: 22 Feb 2007] [ارسالکننده: جمال فراهانی] [ jamal75de@yahoo.de ]
به نظر من سياستهای امريکا و کشورهای اروپائی در قبال رژيم آخوند ها کاملا واضح و روشن است و اين را صدها بار بيشتر تجربه کرده ايم. اين کشورها نه تنها سر جنگ و درگيری با رژيم را ندارند بلکه حاضرند چشمشان را برای اينکه آب از آب در ايران تکان نخورد بر تمامی جنايتها و کشت و کشتار قصابان حاکم را هم ببندند (چنانکه تا بحال بسته اند). کافيست رژيم بقول خودشان کمی با جامعه جهانی همراهی کند آنوقت مثل دوره خاتمی بزعم اينها ، رژيم ملاها نمونه و سرمشق آزادی و دموکراسی دينی خواهد شد.مسئله اما يک گير کوچک دارد و آن هم اين است که آخوند جماعت مثل مگسی که بهترين محيط رشدش مرداب ميباشد ،اينها هم خودشان و رژيمشان را در يک محيط بحرانی و تشنج زا امن تر احساس ميکنند چرا که بدين طريق از پاسخگوئی به مطالبات مردم که همانا نان ،مسکن و کار و آزادی ميباشد ،ميتوانند مثل بيست و هشت سال گذشته طفره بروند. اگر زمانی کار هم به جنگ و دخالت خارجی بکشد مقصر و مسبب اصلی تنها و تنها رژيم آخوندی هست و بس. بنابر اين به تمامی کسانی که مخالف جنگ و دخالت خارجی ميباشند پيشنهاد ميکنم تمام توانشان را روی سرنگونی رژيم ج.ا بگذارند که اين خود بهترين راه جلوگيری از جنگ ميباشد.
|
[تاریخ ارسال: 22 Feb 2007] [ارسالکننده: امید] [ omiderah@hotmail.com ]
آقای ناظر سلام
به نظر من این تحلیل شما بسیار ساده انگارانه است.
قبل از همه به دلیل اینکه در قدرت جهنمی امپریالسم ها بزرگ نمایی کرده اید. ایران را یک سیبلی فرض کرده اید که امریکا میخواهد به آن تیراندازی کند. انگار ایران نه نیروی نظامی دارد و نه تحهیزات دفاعی . نه کار شناسی دارد و نه برنامه ریزی. نه ارتشی و نه سپاهی و نه کسی پشتیبان رزیم است . واقعیت این است که نه ایران عراق است و نه امریکا امریکای 5سال پیش . ایران ایران 10 یا 5 سال پیش هم نیست و به هر حال توانایی نوعی دفاع و مقابله با امریکا را دارد. و این پاشنه آشیل امپریالیست هاست . زور !! امپریالیستها بنا بر خصلت ضد بشری شان فقط زبان زور سرشان می شود و در مقابل آن براحتی کوتاه می آیند. باور کنید آنها اگر نگران زیان هایی که در اثر این حمله نصیبشان می شود نبودند یک روز هم به ایران مهلت نمی دادند و ده ها سال پیش به آن تحاوز کرده بودند. (شاید لازم به ذکر نباشد که آنها از قبل این حکومت به بسیاری خواسته های ضد بشری خود هم رسیده اند و کشورمان را در معرض غارت قرار داده اند. )
راستی این منطقی است که حمله دشمن خارجی به یک کشور 70 میلیونی را حمله به رزیم حساب کنیم . تحلیل شما توانایی رژیم را که بر خلاف پیش بینی های ما توانسته 28 سال دوام بیاورد .دست کم می گیرد. تلویزیون الجزیره که رابطه خوبی هم با رزیم ندارد در تظاهرات 22 بهمن امسال را بزرگترین تظاهرات بعد از انقلاب مردم تهران گزارش کرد. آیا امریکا میخواهد به رژیم خمینی حمله کند یا به ایران 70 میلیونی ؟ به نظر من نوع پاسخ به این سوال قدرت درک سیاسی و میزان جوهره انسانی یک فرد مخصوصآ فرد ایرانی را نشان می دهد.
موفق باشید و خدا نگهدارتان
|
[تاریخ ارسال: 22 Feb 2007] [ارسالکننده: سیامک دهقانی] [ ]
آقایی به اسم علی یحییپور(سل تی تی) در قسمت »نظر دهید« نوشتهی اقای علی ناظر، حرفهای عجیب وغریبی بیان داشتهاند که اگر نیک به آنها نظر کنید چیزی بجز مقداری تخیلات خام و سادهدلانه نیستند! این آقای یحییپور که »پنداری« در این دنیای جنگ و کشتار و سرکوب زندگی نمیکند طوری در بارهی مسایل اجتماعی نظر میدهد که آدم را به تعجب وا میدارد. این انسان بزرگوار و شیرینکلام بعد از تکرار بعضی حرفهای گذشته که در رابطه با مقالهی آقای کوروش عرفانی (در بارهی عملیات اخیر در زاهدان) در رابطه با مجاهدین خلق چنینمینویسد:» مجاهدین باید کم کم بر عکس نظرات شما(علی ناظر) به شکل هستههای مقاومت به ایران برگردند و به شکل مخفی فعالیت سیاسی کنند«!! معلوم نیست که چرا آقای علی یحییپور محترم که این همه به کمونپاریس و انقلاب اکتبر و غیره علاقه دارد خودش پیشگام »رفتن مخفی به ایران« و تشکیل هستههای مقاومت نمیشود تا سرمشقی برای دیگر همفکران و همنظرانش شود. من نه با مجاهدین فعالیت میکنم ونه از نظر ایدیولوژی با آنها هم خط هستم، اما دفاع از حقیقت را یک وظیفهی انسانی و انقلابی میدانم! حقیقت اینست که مجاهدین بالاجبار و به علت اعمال وحشیانهی جمهوری اسلامی به کشور عراق پناهنده شدند تا در آنجا با سازماندهی نیروهای خود به جنگ رژيم بروند! همانطور که سازمان چریکهای فدایی خلق ایران(اقلیت)، چریکهای فدایی خلق ایران( رفیق اشرف)، راه کارگر، اتحادیهی کمونیستهای ایران (سربدارن)، حزب کمونیست ایران (کومله)،حزب دمکرات کردستان ایران ، خباط کردستانی و ... برای جان بدر بردن از تیغبران و خونریز جمهوری اسلامی به عراق پناه بردند! تا ضمن ایجاد و برقراری ایستگاههای رادیویی متعلق به خود هراز گاهی هم برای انجام عملیات و ضربه زدن به نیروهای جنایتکار آخوندها وارد خاک ایران شوند! اینکه بعدا تعدادی از این نیروها بعلت تغییر شرایط به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند بحث دیگری است که فعلا از میگذرم! علاوه بر آقای یحییپو ، هستند سازمانها و جریاناتی که به خاطر ماندن مجاهدین در عراق اشغالی به آنها حمله میکنند و آنان را »همسو« با آمریکا میدانند، اینان معتقدند که آمدن مجاهدین به یک کشور ثالث یا حتی کشورهای اروپایی برای آنان امنیت فراهم خواهد نمود! اینان آنقدر به دولتهایی اروپای غربی توهم دارند که عملا حملهی تروریستی – گشتاپویی پلیس فرانسه به دفاتر مجاهدین و دستگیری بیش از ۱۷۰ نفر از آنان و مصادر بخش قابلملاحظهای از اموال این سازمان را فراموش میکنند! این یعنی اینکه اگر یک نیرویی تهدیدی جدی و واقعی برای موجودیت جمهوری وابسته به امپریالیسم اسلامی باشد باید پیهی دستگیری و شکنجه و محرومیت از حقوق پناهندگی و انسانی را بر تن خود بمالد! باور کنید! اگر از همین فردا یکی از سازمانهای چندهی نفرهی خارج کشوری به تهدیدی جدی و واقعی بر علیه جمهوری اسلامی بعنوان پایگاه امپریالیستهای اروپایی تبدیل شود با شدیدترین و شکل ممکن مورد حمله و هجوم سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی همین کشورهای میزبان که خیلی هم باصطلاح مدرن و متمدن هستند قرار خواهند گرفت! پس بهتر است در قبال مجاهدین خلق عادلانه و منصفانه بر خورد کرد که بیخود بی جهت به دام رژیم اسلامی و عوامل مکارش گرفتار نشد! در آخر بد نیست اشاره کنم که آقای علی یحییپور گرامی و بردبار بعد از نقد حملهی آمریکا و ترساندن بینندگان دیدگاه از »بمبهای ۱۰۰۰ تنی که میتواند همه چیز را نیست نابود کند چنین مینویسد:» اما جمهوری اسلامی در هفتهی اول جنگ شکست خواهد خورد و تومارش از هم دریده خواهد شد و مردم بر خلاف ۵۷ و جنگ ایران و عراق از جمهوری اسلامی دفاع نخواهند کرد. سرانجام این جنگ پیروزی با مردم است«!! ای کاش علی یحییپور(سل تی تی) توضیح میداد که چرا با جنگی که »سرانجام « آن پیروزی مردم است اینقدر مخالفت میکند؟! سیامک دهقانی
|
[تاریخ ارسال: 22 Feb 2007] [ارسالکننده: فرزين] [ ]
آقای ناظر، شما مسائل بسياری را در همين نوشتارتان پيش کشيده ايد. من فقط به يک نکته اشاره می کنم. شما نوشته ايد:"تعرض هوايي به جز هزينهء سياسي و اقتصادي کوتاه مدت، باعث تشديد اختلافات و حتي شروع جنگ سرد بين روسيه و چين و هند از يک سو و با اروپا از سوي ديگر خواهد شد."
تا جاييکه من می دانم، جنگ سرد هرگز پايان نيافت و هنوز هم ادامه دارد. پس از فروپاشی کشورهای سوسياليستی، ناتو موقعيت را برای آزمايش سلاحها خود در برابر سلاحهای روسی مناسب ديد و حمله به عراق را آغاز کرد و رفته رفته همهء عراق را تصاحب کرد. اکنون نيز روسيه تکانی به خود داده و خرس سفيد بيدار شده است. راکتهای روسی در ايران برای آزمايش در برابر حملهء ناتو هستند. ناتو کمربند اتمی به دور روسيه کشيده است و بايد اين دو نيرو با هم زورآزمايی کنند- ولی نه در آمريکا و روسيه، بلکه در کشورهای ديگر، مانند ايران. روسيه بسيار هم مايل است اين جنگ صورت بگيرد، تا ايران برای 150 سال ديگر نتواند سر بلند کند و قفقاز همچنان "حياط خلوت" روسيه باشد. روسيه ايران را خوب چاپيده است. اين آخوندهای بی وجدان و بی شعور و بی همه چيز همراه دستيارانشان از حزب توده، سياستهای روسيه را خوب به پيش می برند.
|
[تاریخ ارسال: 22 Feb 2007] [ارسالکننده: علی یحی پور (سل تی تی )] [ s.salehkia@freenet.de ]
به نظرم علی ناظر عزیز تمام سیاستهای مجاهدین را به خصوص رفتن مجاهدین به عراق را که سالها با ایران جنگیده است قبول دارد دوست عزیز تئوری مائو تسه دون این نبود که زمین های آزاد شده از کشور ی که دشمن ملت ایران است بگیری وازآنجا خیز برداری علیه حاکمیت ؛هر چند تئوری مناظق آزاد شده مائو تسه دون در هیچ جای ایران قابل پیاده شدن نیست در نتیجه استراتژیک چنین سیاستی از همان اول محکوم به شکست است رفتن مجاهدین به عراق اشتباه بود تکلیف حکومت ایران را مردم در خیابانهای تهران تعیین می کنند مجاهدین باید در این مدت 28 سال این را تبلیغ می کردند کپیه برداری از تاریخ جنگهای انقلابی هرگز نتیجه نداده است ونمی دهد مجاهدین باید از عراق بیرون بیایند چون هیچ نتیجه حتی با فرض اینکه امریکا به ایران حمله نکند در خاک عراق ندارند وکاملاٌقفل شده اند انقلاب آتیهء ایران مثل انقلاب اکتبر مثل انقلاب 57 ومثل کومون پاریس براثر قیام توده ها ومسلح شدن توده ها وپیوستن سربازان انقلابی به صفوف انقلاب به نتیجه می رسد یک نیروی انقلابی باید در فکر آگاهی دادن وکمک به تشکل ارتش خلق در هنگام قیام باشد واز آن طریق است که می تواند به انقلاب کمک کند انقلاب قهرمان جدا از توده ها نمی خواهد مجاهدین باید کم کم از عراق برعکس نظرات شما به شکل هسته های مقاومت به ایران برگردند وبه شکل مخفی فعالیت سیاسی کنند ودر هنگام قیام به تسلیح توده ها به پردازند این است آیندهء انقلابی مجاهد باید سیاست استراتژیک تغییر حکومت از با لا ورفتن زیر هژمونی امریکا را مجاهد کنار بگذارد باید در مقابل جنگ امپریالیستی رژیم جمهوری اسلامی با امریکا مجاهد در ایران به کمک توده های انقلابی جبههء سوم باز کند وجنگ انقلابی را علیه رژیم وعلیه امپریالیسم امریکا را به پیش ببرد نوشتهء شما به نیروی لایزال خلق کم بها داده است وکم به آن توجه کرده است امریکا از جنبش روبه رشد در ایران می ترسد می خواهد قبل از اینکه ایران انقلابی دیگر شود با جنگ امپریالیستی جنبش انقلابی ایران را سر به نیست کند وهم چنین امریکا با جمهوری اسلامی به دودلیل تضاد آنتاگونی دارد یک اینکه جمهوری اسلامی در ایران یک رژیم منفور شده است اما خلقهای منطقه به جمهوری اسلامی وبه خصوص به اسلام متوهمند وجمهوری اسلامی قدرت عظیمی در منطقه دارد وهم چنین علی الرغم همکاریهای رژیم با امریکا در عراق ودر افغانستان باعث قدرت گیری جمهوری اسلامی در این دو کشور شده است جمهوری اسلامی 500 میلیون دلار به افغانستان برای تاءسیس ارتش آنجا کمک کرده است حتی از امریکا بیشتر در نتیجه این سیاست هم سوئی با آمریکا در عراق وافغانستان باعث به قدرت رسیدن ملاهای ایران در این دو کشور شده است دولت عراق نوکر جمهوری اسلامیست تا امریکا؛ دوم اینکه جمهوری اسلامی یک سرمایه داری تجاری ورانتی ودلالیست وپول نفت را می گیرد وکالاها ی مصرفی از چین می خرد ودر بازار ایران می فروشد وسود می برد این سیاست با سیاست امپریالیستی که فروش کالاهای سرمایه ای است که در تولید امپریالیستی دخالت کند در تضاد است تمام تولیدات ایران خوابیده است تمام کارخانه جات ورشکسته شده اند در نتیجه فروش کا لاهای سرمایه ای از طرف امپریالیسم در ایران تقاضا ندارد واین تضاد بزرگیست که سرمایهء جهانی با ایران دارد این دو سیاست بااهداف استراتژیک امریکا در خاور میانه در تضاد است وآمریکا جمهوری اسلامی را تحمل نمی کند ودر فکر سرنگونی اش است اما آمریکا می خواهد بر ویرانه های ایران هزمونی وتسلط داشته باشد تاءکید میکنم بر ویرانه های ایران مثل افغانستان مثل عراق واز این زاویه اگر جنگ بشود وحتمی است تمام زیر ساخت اقتصادی ونظامی ایران را نابود میکند تمام مدر نیسم را نابود میکند سدها ؛ نیروگاها؛ وکارخانه جات ذوب آهن وپلها وتمام شهرها را با بمب های 1000 تنی مورد حمله قرار می دهد وتاءسیسات انرژی اتمی را نابود میکند وتمام منطقه را میلیونها سال آلوده میکند وایران را به 200 سال پیش یعنی به دورهء قاجار برمی گرداند تا حاکمیت آینده در بست از نظر نفت وخرید کا لاهای سرمایه ای زیر سلطهء امریکا شود برعکس گفتهء شما آمریکا فقط پایگاهای نظامی را نابود نمی کند تهران را با خاک یکسان خواهد کرد وبه جمهوری اسلامی اجازهء دفاع ومانور نمی دهد جمهوری اسلامی راهی جز به آتش کشیدن امنیت سرمایه در اروپا وبمب گذاری در قطارها راهی دیگر ندارد وآنهم شکست می خورد با ایجاد جنگ امپریالیستی مناطق ایران تجزیه خواهد شد وجنبش های ملی کرد بلوچ وترک وعرب پا به عرصهء جنگ داخلی تمام ایار خواهند گذاشت وامریکا از این استقبال خواهد کرد ودر درون آنها جفت خود را پیدا خواهد کرد وسعی در سرکوب جنبشهای ملی خواهد نمود ولی این راه باز خواهد شد تا سر انجام جنبشهای ملی در ایران پیروز شوند واین جنگ سالها ادامه خواهد یافت تا سر انجام امریکا گور خودرا بیرون کند اما جمهوری اسلامی در هفتهء اول جنگ شکست خواهد خورد وتومارش از هم دریده خواهد شد ومردم برخلاف 57 وجنگ ایران وعراق از جمهوری اسلامی دفاع نخواهند کرد سراخر این جنگ پیروزی با مردم است هم جمهوری اسلامی وهم امریکا شکست خواهند خورد نیروهای انقلابی باید خود را در شرکت در این جنگ همرا ه توده ها آماده کنند این است سیاست امپریالیستی امریکا در خاور میانه ودر مصاف با ملاهای ایران آمریکا برای زیر سلطه گرفتن آیندهءایران ایران را نابود می کند
|
[تاریخ ارسال: 22 Feb 2007] [ارسالکننده: siamak] [ ]
با سلام! ضمن فهم نگرانی شما از حملهی ایالات متحدهی آمریکا به ایران تحت سلطهو اشغال جمهوری اسلامی، باید یگوییم که دولت امپریالیستی آمریکا تصمیم به حمله به مراکز اتمی، موشکی و مناطق حساس رژیم گرفتهباشد از دست هیچکس آنهم در شرایط کنونی کاری ساختهنیست! مگر یادتان رفته که در بحبوحهی جنگ روانی ماشین کشتار یو.اس.ا بر علیه دولت صدام حسین در سال ۲۰۰۳ چه غوغایی در سطح جهانی بر علیه شروع اشغال عراق صورت گرفت تا جاییکه بیش از ده میلیون نفر خیابانها ریختند و خواهان متوقف شدن قتلعام مردم عراق تا قبل از ۲۰ مارسهمان سال شدند، اما آمریکا بدون توجه به افکار عمومی به »جهانیان« عراق را اشغال کرد و آنجا را به جهنمی در دست برپاکنندگان حکومت اسلامی- شیعی مثل مجلس اعلای ارتجاع اسلامی و حزب الدعوه و دیگر آت و آشغالهای رژیم ساخته تبدیل نمود! از سوی دیگر بعلت ماهیت وابسته و وحشیانهرژیم اسلامی حاکم که نقش سگ زنجیری امپریالیسم بویژه امپریالیستهای مجتمع در اتحادیهی اروپا را بازی میکند، به این سادگیها توان خلاصی از دست آمریکا را ندارد. زیرا منطقهی بحرانی خاورمیانه به میدان رقابت قدرتهای گندهی جهانی مبدل گشتهاست. بر اساس همین رقابت بی رحمانه است که چندی پیش ژاکشیراک رییس جمهور موذی فرانسه از مسلح شدن جمهوری اسلامی به چند بمب اتمی دفاع کرد. برای اینکه تعادل نیرو میان جمهوری اسلامی پاکستان که تماما وابسته به آمریکاست با جمهوری اسلامی ایران که سگ زنجیری اروپاست حفظ شود! واما در بارهی اتحاد نیروهای اپوزیسیون باید یگوییم وضع وخیمتر از آنست که تصورش را میکنید! زیرا نفرت و کینهی بعضی نیروهای »محالف« رژیم نسبت به سازمان مجاهدین خلق آنقدر غلیظ و پررنگ است که بارها گفتهاند که حتی اگر مجبور به انتخاب میان رژیم و مجاهدین خلق شوند بدون هیچ شک و تردید جناحهای جمهوری اسلامی را ترجیح خواهند داد که البته در مواقعی هم پشت سر خاتمی بسیج شدند! راه کارگرنمونهی عینی آنست! بنابراین موضوع اتحاد نیروی ضد جنگ و مخالف حملهی آمریکا به ایران فقط برای ارضای نیازهای روحی – روانی اعضا و هوادارن انگشتشمار این جریانات است و نه یک اقدام سیاسی مشخص! با سپاس سیامک دهقانی
|
[تاریخ ارسال: 22 Feb 2007] [ارسالکننده: حمید چاووش] [ ]
به نظر من اگر آمریکا تصمیم به زدن ایران بکند همه جارا میزند. بمباران یک نقطه ایران مثل زخمی کردن یک شتر یا یک ماراست . همه حرف ایران هم این است که اگر بزنید منطقه را به آتش می کشیم و بخصوص اسرائیل را . داستان شهاب های یک و دو و غیره و تمام مانوورهای مختلف درخلیج هم همین است. بنابراین این فرض واقعی نیست .دیگر اینکه دراین فرضیه شما اساسا جای مردم و مشکلات آنها و موضع گیری آنها خالی است . مردم ایران درهیچ جنگی جانب رژیم را نمیگیرند حتی اگر جنگ با آمریکا باشد. این را میتوانید به نظر سنجی داخل بگذارید. مردم دیگر مردم سالهای 59- 67( سالهای جنگ با عراق نیستند) - رژیم درهرجنگی که باشد تنها ست . آنقدر تضادها بالاست که حتی چند تحریم خارجی همه چیز را به هم ریخته است . مردم ایران مطالبات مشخصی دارند که در گوشه و کنار ایران دارند نشان میدهند ( اعتصاب دربازار- اعتصاب معلمان- اعتصاب دانشجویان و.... . بنابراین با توجه به مشکلات حاد اقتصادی و نفرت کلی مردم از این نظام مسلما هرنوع درگیری بشدت به ضرر رژیم تمام میشود و دچار ریزش نیرو ، چند دستگی های بیشتر و تشنجات شدید تری میشود که نیروهای اجتماعی و اپوزیسیونی که منسجم و آماده باشد میتواند صحنه را دردست بگیرد. البته جبهه بزرگ همبستگی که شما پیشنهاد داده اید خوبست ولی باید درایران و دربین مردم داخل باشد. ویا به نحوی با نیروهای اپوزیسیون داخل ایران هم اتحادی ایجاد کند . نیروهای منفرد و یا تشکل های کوچک خارج از کشور را نه کسی میشناسد و نه به آن اعتماد میکند.
|
[تاریخ ارسال: 22 Feb 2007] [ارسالکننده: مژگان کاظمی] [ ]
سلام آقای ناظر
به نظر من در این تحلیل شما جای اصلی ترین نیرو خالی است. شما گویا مردم و توانشان را به هیچ می انگارید. در میز عملیاتی شما روی همه نیروهای نظامی ( کوچک و بزرگ) حساب شده الا مردم و خواسته های آنها. در هر فرضی از فرض های شما مردم یا نقشی نداشته و یا حداقل این که تعیین کننده نیستند. شما مردم را به هیچ می انگارید و از همین زاویه است که به سکتاریسم و تغییر از بالا می رسید.
از خود بپرسید چرا در تحلیل شما 2000 ، 3000نیرویی که دراشرف زندگی می کنند کارآیی هایی بالاتر از خود مردم در امر تعیین قوا دارند؟
اشکال دیگر تحلیلتان بر می گردد به آنجا که فکر می کنید امروز این خود اشرفی ها هستند که مشخص می کنند کجا مستقر خواهند شد! چند بار از اسکان آنها در اروپا نام می برید بدون اینکه بدانید در شرایط فعلی هیچکدام از کشورهای اروپایی نمی خواهند میزبان اشرفی ها باشند و آنان را به نا حق تروریست می نامند.آیا می توانید یک کشور اروپایی را نام ببرید که خواهان پذیرش اشرفی ها باشد؟
اگر توانستید لطفا نام این کشور را به جدا شده های مجاهدین در تیپف هم بگویید. آنان با این که سالهاست از مجاهدین جدا شده وتقاضای پناهندگی شان توسط سازمان های بین المللی پذیرفته شده اما از انتقالشان جلوگیری می شود و هیچ کشوری خواهان پذیرش آنان نیست.
آخر این که هنوز فکر می کنید این اپوزیسیون سوپر من است و با معجزه در حال رهبری جنبش های داخلی است!!!! آیا می توانید چند جنبش را حداقل در 10 سال اخیر نام ببرید که توسط آنان سازماندهی و رهبری شده باشد؟
شاد و سبز باشید
مژگان
|