bamdadpress@ownit.nu
دستمزد، قیمت یک کالای معین، یعنی نیروی کار است. خریدار این کالا کارفرما و فروشنده آن نیز کارگر است. بنابراین، کارگر فقط با فروش نیروی کار خود چرخ زندگی خود و خانوادهاش را میچرخاند. اگر این دستمزد در کشورهای سرمایهداری پیشرفته با تحقیقات کارشناسان کار و اشتغال دولتی و غیردولتی متناسب با تورم و گرانی واقعی در بازار تعیین میشود و در آن نمایندگان اتحادیههای کارگری با کارفرمایان به چانه زنی میپردازند. با این وجود باز هم کارگر در این معامله، همواره بازنده است. اما در کشورهایی مانند ایران که نه نمایندگان واقعی کارگران، بلکه نمایندگان ارگانهای ضدکارگری حکومت در دورن طبقه کارگر، با نمایندگان حکومت و کارفرمایان در نشستهای سه جانبه در غیاب نمایندگان واقعی کارگران، بر سر حداقل دستمزد میلیونها کارگر تصمیم میگیرند. حکومت جمهوری اسلامی، در این 28 سال حکومت ضدانسانی خود، هرگز حداقل دستمزد کارگران این کشور را متناسب با تورم واقعی تعیین نکرده است.
خبرگزاری كار ايران، در تاريخ 16/12/1385، با عنوان «یک خبری فوری»، نوشت: «عصر امروز(چهارشنبه) سومين جلسه شورای عالی كار برای بررسی حداقل دستمزد كارگران در سال 86، با حضور وزير كار و امور اجتماعی و نمايندگان كارگران و كارفرمايان تشكيل شد و بر مبنای توافقات به عمل آمده، مقرر شد حداقل مزد كارگران در سال 1386، معادل 183 هزار تومان(روزانه معادل 61 هزار ريال) باشد كه با احتساب حق اولاد(حداكثر برای دو اولاد)، حق مسكن و بن خواربار، دريافتی كارگران در سال آينده به 236 هزار تومان خواهد رسيد كه بدين ترتيب، در مقايسه با سال جاری 3/18 درصد رشد خواهد داشت. همچنين در اين جلسه مقرر شد، حداقل افزايش ساير سطوح مزدی در سال آينده 10 درصد باشد؛ به شرطی كه كمتر از حداقل حقوق تعيين شده برای سال 86 نشود. ضمنا سرجمع كلی افزايش سطوح مزدی، بيش از 5/12 درصد نخواهد بود. در پايان اين جلسه، «جهرمی»، وزير كار و امور اجتماعی، تعامل ميان شركای سه جانبه اجتماعی را در تعيين حداقل مزد كارگران در سال آينده مثبت ارزيابی كرد و خواهان مشاركت اعضای شورای عالی كار برای ايجاد زمينههای قانونی مناسب به منظور افزايش سطح مهارت فنی در جامعه كارگری شد.»
قبل از این، ستاد مزد حداقل حقوق و دستمزد كارگران در سال آينده را حدود 300 هزار تومان به شورایعالی كار پیيشنهاد كرده بود. یشتر دو رقم 220 و 200 هزار تومان از سوی کانون همآهنگی شورای اسلامی کار و خانه کارگر به عنوان حداقل دستمزد پیشنهاد شده بود که اکنون با توجه به رشد شتابان تورم رقم 300 هزار تومان پیشنهاد شده است.
اصولا ضوابط تعیین حداقل دستمزد براساس توصیهنامه شماره 135 سازمان بینالمللی کار، سطح عمومی دستمزدها در کشور، باید نياز كارگران و خانوادههای آنان، هزينه زندگی و تغييرات آن، مزايای تامين اجتماعی، استانداردهای نسبی زندگی ديگر گروههای اجتماعی و عوامل اقتصادی را تامین کند. در حالی که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، تعيين حداقل دستمزد، نه تنها حتی فاصله زیادی با معیارهای سازمان بینالمللی کار دارد، بلکه هیچ تاثيری نیز در كاهش فقر نداشته و همواره قدرت خريد خانوار كارگری را کاهش داده است.
همزمان با اعلام خبر تعیین حداقل دستمزد و حقوق کارگران، در گزارشی تحت عنوان «بررسی خط فقر به تفكيك استانها» توسط خبرگزاریهای داخل کشور منتشر شده است. به موجب این گزارش در سال 83، يك خانوار 5 نفره شهری در استان تهران، برای عبور از خط فقر حداقل به 400 هزار تومان در ماه نياز داشت. همچنين يك خانوار در استان سيستان و بلوچستان كه پايينترين هزينه برای زندگی را در كشور دارد، برای عبور از خط فقر بايد 171 هزار و 856 تومان در ماه درآمد داشته باشد.
حداقل هزينه خانوارهای 5 نفره شهری در استانهای مختلف در سال 83، برای كردستان 216 هزار تومان، فارس 244 هزار و 584 تومان و اصفهان 283 هزار و 611 تومان تعيين شده بود. بر اساس اين تحقيق خانوارهای 5 نفره استان تهران نيز، حداقل نيازمند 394 هزار و 943 تومان يعنی حدود 400 هزار تومان درآمد در ماه برای خروج از فقر مطلق هستند. تازه این ارقام مربوط به سال 83 است و اکنون حدود دو سال از آن تاریخ میگذرد. در این دو سال، تورم و گرانی افزایش یافته و حتی برخی اقلام مورد نیاز خانوادههای کارگری، بیش از صدردرصد افزایش یافته است. برای مثال در ماههای اخیر قیمت یک کیلو گوجه فرنگی، از 1200 تومان به 3000 تومان رسیده است. یک عدد تخم مرغ 100 تومان و یک کیلو سیب زمینی 1000 تومان است. با حداقل دستمزد تعیین شده کنونی، دیگر کارگران توان خرید یک کیلو گوجه فرنگی در چند ماه یک بار را نیز نخواهند داشت.
در این میان میلیونها کارگر درگیر بیکاری و گرانی و فقر هستند و به نان شبانه خود محتاج هستند. مسئولین جمهوری اسلامی رسما اعلام کردهاند که حدود 10 تا 12 میلیون نفر از جمعیت ایران، با کمکهای ناچیز بینادهای زندهاند. در حالی که ارزيابى كارشناسان و صاحبنظران مستقل تعداد جمعيت زير خط فقر مطلق را بين 20 تا 25 ميليون نفر برآورد میكنند.
در این جا به چند نمونه از وضعیت اسفبار کارگران اشاراه میکنیم: حدود دو هفته پیش اعلام شد که بيش از ده هزار كارگر با سابقه شهرستان پاكدشت، به بهانه بحران در واحدهای توليدی و صنعتی اين شهرستان از كار اخراج شدهاند. بر اساس آخرين آمار ، از 8 هزار و 800 واحد توليدی و صنعتی پاكدشت، بيش از 50 درصد آنها به صورت نصفه و نيمه كار خود را دنبال كرده و 8 درصد اين واحدها در سال 85 به تعطيلی كشيده شدهاند.
۲۹۵ کارگر کارخانه چیت سازی بهشهر ۶ ماه است که هیچ گونه حقوق و مزایایی نگرفتهاند و کارخانه نیز تعطیل میباشد. این کارخانه قبلا حدود ۱۷۶۰ کارگر داشت که با بحرانی شدن تولید کارخانه در سال ۷۷، کارفرما، ۶۰۰ کارگر جذب شده جدید را با پرداخت حق سنوات سالی ۴۵ روز تسویه حساب کرد و بیش از ۵۰۰ کارگر دیگر هم با طرح بازنشستگی کارهای سخت و زیان آور بازنشسته شدند.
كارگران شرکت كشتی سازی «اروند» در شهر آبادان در استان خوزستان 3 ماه حقوق و برخی مزایای معوقه خود را تاکنون دریافت نکردهاند.
شركت تولیدی «پویانخ» ایلام، تعطیل و 35 کارگر این واحد نیز اخراج شدند. كارفرمای شركت «نساجی مریم» در استان قم، این شرکت را با بهانه عدم سود دهی تعطیل و 100 کارگر خود را اخراج کرد.
کارگران قراردادی فرودگاه شهرستان طبس 5 ماه حقوق خود را دریافت نکرده و کارفرمایان شرکتهای پیمانکاری نیز از رسیدگی به اعتراضات آنان خودداری میکنند.
شرکت کشت و صنعت مهاباد که ۵ کارخانه را در خود جای داده است، شامل حوزههای پرورش دام و طیور و کشتارگاه میباشد؛ اما هم اکنون با بحران شدید مواجه است. کارگران این شرکت، حدود ۲ ماه است که حقوق دریافت نکردهاند.
کارگران کشتی سازی «اروند»، ٣ ماه حقوق نگرفتهاند. این کارگران اعلام نمودند که از دی ماه تاکنون حقوق نگرفته و این موضوع با توجه به نزدیکی ایام نوروز و سال جدید مشکلات فراوانی برای آنان به وجود آورده است.
بیش از ۱٨ کارگر خدماتی پیمانکاری فرودگاه طبس، بیش از 5 ماه است که حقوق نگرفتهاند. کارگران شرکت «قوه پارس»، در پی اعتراض به عدم دریافت ٨ ماه حقوق و مزایا و ادامه روند بلاتکلیفی وضعیت کارخانه، در خانه کارگر تجمع کردند. بسیاری از پیمانکاران در استان خوزستان بیش از سه ماه است که حقوق کارگران را پرداخت نکردهاند.
امسال ۲۵۰ هزار کارگر نانوا در سراسر کشور، بدون عیدی و پاداش به استقبال سال نو میروند. حدود ۲۰۰ هزار نانوا در سراسر کشور فعالیت دارند که این کارگران شاغل همچنان دستمزد سال ٨٣ را دریافت میدارند.
یک هزار و ۵۰۰ کارگر شرکتهای زیگورات و پرلید مستقر در سد سیمره ایلام ۶ ماه است حقوق دریافت نکردهاند. این کارگران بیش از ۲ سال است که با تاخیر چند ماهه دستمزد خود را دریافت داشته و اعتراضات آنان در خصوص دستمزد دریافتی نتیجهای در بر نداشته است.
کارگران شرکت «مازیران» نوشهر در استان مازندران، 2 ماه حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده و شماری از آنان طی چند روز گذشته به دلیل اعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان از سوی کارفرمایان اخراج شدهاند.
200 کارگر شرکت «پرسان» رشت، 36 ماه حقوق و مزایای خود را دریافت نکردهاند و مدیر عامل این شرکت نیز پس از دریافت وام 3 میلیارد تومانی متواری شده است.
100 کارگر شرکت نساجی «خاتم الانبیا» بوکان، 3 ماه حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده و علیرغم اعتراضات آنان کارفرمایان هیچ اقدامی در این زمینه انجام ندادهاند.
کارفرمایان شرکت «شیر پاستوریزه میاندوآب»، 3 ماه حقوق و مزایای کارگران این شرکت را پرداخت نکردهاند. 500 کارگر شرکت «نساجی خوی» در استان آذربایجان غربی، 6 ماه حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده و کارفرمایان با بهانه قرار دادن بحران قصد اخراج شماری از آنان را دارند.
کارفرمایان شرکتهای پیمانکاری طرف قرار داد با شهرداری شهرستان طبس، 4 ماه حقوق و مزایای 70 کارگر خود را پرداخت نکردهاند.
كارگران شرکت صنایع الكترونیک دماوند و شركتهای الكترونیک مدرن و پژوهش سعادت 15 ماه، حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده و مدیران این واحدها تمامی کارگران رسمی و قراردادی را اخراج کردهاند.
در مقابل این همه سرکوب و ستم و استثمار جمهوری اسلامی، کارگران خاموش ننشسته و به عناوین مختلف به مبارزه خود در جهت خواستها و مطالبات خود ادامه میدهند. در همین هفتههای گذشته، بخشهای مختلف طبقه کارگر ایران، دست به اعتراض و اعتصاب زدهاند.
طی روزهای سهشنبه 15 و چهارشنبه 16 اسفند ماه، هزاران نفر از معلمان در اردبیل، شهرستان شهر رضا، اصفهان، مریوان، کرمانشاه و رشت با برگزاری تجمعاتی از خواستهای معلمان سراسر ایران حمایت کردند.
از ساعت 8 صبح روز پنجشنبه 17 اسفند ماه در تهران، هزاران معلم در مقابل مجلس شورای اسلامی و در دیگر شهرها در مقابل ادارات و سازمان آموزش و پرورش و حتی در متروها تجمع کردند.
کانون های صنفی معلمان ایران با صدور فراخوانی خواستار ادامه اعتراضات معلمان در سراسر ایران تا رسیدن به خواستهایشان شده است.
معلمان معترض خواستار استيضاح وزير آمورش و پرورش هستند و به تاخير در اجرای وعدههايی که در مورد دستمزدشان به آنان داده شده معرتضند.
غلامعلی حدادعادل، رئيس مجلس جمهوری اسلامی، به جای رسیدگی به اعتراض معلمان، در واکنش به اين اعتراض گفته است: «علیرغم اين که در اين تجمعی که به نام معلمان در کنار مجلس برگزار میشود گاه شعارهايی داده می شود که بوی نامهربانی از آن استشمام میشود اما مجلس از مهربانی چيزی کم نمیکند چون اين جا خانه ملت است.»
تجمعکنندگان شعارهایی چون «از فردا مدرسهها تعطیله»، «مجلس به این بیغیرتی هرگز ندیده ملتی»، «نظام هماهنگ باید اجرا شود»، «رسانه خصوصی ملی باید گردد»، «وزير بیكفايت، استعفا استعفا» و... سر دادند.
12 هزار کارگر شرکت «كشت و صنعت كارون» شوشتر، روز یکشنبه 13 اسفند ماه، دست به اعتصاب زده و خواستار پرداخت مطالباتشان شدند. کارگران شرکت كشت و صنعت كارون شوشتر، 2 ماه حقوق و عیدی و پاداش خود را دریافت نکرده و نسبت به بیتوجهی مدیران شرکت در این خصوص معترض هستند.
کارگران اعتصابی اعلام کردهاند که در صورت عدم پرداخت مطالباتشان اعتراضات خود را به خیابانهای شهرستان شوشتر خواهند کشید.
كارخانه كشت و صنعت كارون كه اولين كارخانه نيشكر كشور است، با بيش از ٤٠٠ ميليارد تومان بدهی و واردات بیرويه و نيز ضعف مديريتی، در حال ورشكستگی است. اين امر سبب بيكاری حدود ١٢ هزار نفر خواهد شد.
80 کارگر شرکت «درهای پیش ساخته رجایی»، روز سه شنبه 15 اسفند ماه، در اعتراض به عدم رسیدگی مسئولین دولتی به مشکلاتشان در مقابل استانداری مازندان اقدام به تجمع نمودند. هم اکنون این شرکت تعطیل بوده و 240 کارگر نیز در حالی بیکار شدهاند که بسیاری از مطالبات آنان تاکنون پرداخت نشده است.
کارگران شرکت «کشتی سازی اروندان»، صبح روز سه شنبه 15 اسفند ماه، در اعتراض به عدم پرداخت 3 ماه حقوق و مزایای معوقه خود در مقابل فرمانداری خرمشهر دست به تجمع زدند.
صبح روز سه شنبه 15 اسفند ماه، کارگران «صنایع الكترونیک دماوند» و شركتهای زیر مجموعه ضمن تجمع در مقابل مجلس جمهوری اسلامی خواستار پرداخت مطالباتشان شدند.
همزمان با این تجمع كارگران شركت «چوب طالقانی» نیز در مقابل مجلس تجمع کرده و خواستار پرداخت مطالبات معوقه خود شدند. كارگران شركت «چوب طالقانی»، 6 ماه حقوق و مزایای خود را دریافت نکردهاند. کارگران معترض، همچنین بیتوجهی مسئولین حکومت در خصوص مشکلاتشان را محکوم کردند.
بیش از 150 نفر از بازنشستگان روز سه شنبه 15 اسفند ماه، در مقابل مجلس شورای اسلامی، تجمع کرده و خواستار پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان شدند.
تجمع کنندگان در این تجمع که از جمله بازنشستگان ارگانهای مختلف بودند، همچنین خواستار اجرای ماده 3 قانون برنامه سوم توسعه شدند که بر افزایش حقوق برابر با تورم سالیانه تاکید دارد. بازنشستگان معترض در پایان تجمع خود با صدور قطعنامهای رسیدگی و بهبود وضعیت معیشتی خود از سوی مسئولین مربوطه را خواستار شدند.
به دنبال اعتراضات هفتههای گذشته صدها کارگر شرکت پوشینه بافت قزوین در مقابل ادارات و نهادهای دولتی، نیروهای امنیتی حکومت، طی روزهای گذشته 5 نفر از کارگران این شرکت را بازداشت کردهاند.
بنا به گفته کارگران شرکت پوشینه بافت، فخرالدین موسوی، غضنفر كرمی، رحیم بابا، علیرضا فیضی و فرزین برخوردار، پنج کارگری هستند که از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده و گفته میشود 11 نفر دیگر از کارگران نیز با خطر دستگیری روبرو هستند. اداره اطلاعات و امنیت قزوین اتهام نامبردگان را اخلاگری و جلوگیری از تولید عنوان کرده و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نیز از پذیرفتن کفالت جهت آزادی بازداشت شدگان خودداری کرده است.
صدها کارگر شرکت پوشینه بافت قزوین که 6 ماه حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده و اکنون بیکار هستند طی ماههای گذشته چندین بار در مقابل دفتر احمدی نژاد در تهران، استانداری و دیگر نهادهای حکومت در استان قزوین دست به تجمع زدند.
بیش از یک هزار کارگر کارخانه «صنایع فلزی ایران» صبح روز چهارشنبه 16 اسفند ماه، در اعتراض به عدم پرداخت 4 ماه حقوق و مزایای خود در خیابانهای اطراف این کارخانه دست به تجمع زدند.
کارگران معترض «صنایع فلزی ایران»، ضمن محکوم کردن اقدامات مدیر عامل شرکت و عدم رسیدگی مسئولین حکومت به خواستهایشان تهدید کردند، در صورت عدم پرداخت مطالباتشان جاده قدیم کرج در منطقه «شادآباد» را مسدود خواهند کرد.
هر ساله در ماه اسفند، مردم ایران، هر کس به فراخور حال اقتصادی و اجتماعی خود، به فکر تدارک نوروز و خریدهای آن میافتند. خانوادههای کارگری و فقیر در این روزها بیشتر در غم و اندوه فرو میروند، زیرا قادر به برآورده کردن نیازها کودکان و جوانان خود نیستند. به خصوص امسال در حالی مردم ایران، به استقبال مراسمهای سال نو میروند که در شورای امنیت سازمان ملل، بحثهایی برای تشدید تحریمهای اقتصادی ایران، در جریان است. از سوی دیگر آمریکا، کشورهای همسایه ایران و خلیج فارس و دریای عمان را به انبار سلاحهای کشتار جمعی از ناوهای جنگی تا هواپیماهای غول پیکر بمبافکن و شکاری، توپ و تانک و موشک کرده است و از هر طرف بوی باروت به مشام میرسد. روزی نیست که کارشناسان و حتی سران برخی از دولتها و رسانههای بینالمللی از احتمال حملات هوایی و موشکی آمریکا و اسرائیل به ایران، ابراز نگرانی نکنند. امسال کارگران، در حالی روزهای آخر سال را پشت سر میگذارند که حداقل دستمزدهایشان 183 هزار تومان تعیین شده و صدها هزار کارگر در انتظار پرداخت دستمزدهای معوقه خود هستند. همه این عوامل سبب شده است که اکثریت مردم ایران، همواره با تشویش و نگرانی بیشتر سال نو را آغاز کنند.
در چنین شرایطی، طبیعی است که کارگران و مردم محروم و به ویژه جوانان، جشنهای چهارشنبه سوری و سال نو را به تجمعات اعتراضی وسیع و گسترده بر علیه حکومت جمهوری اسلامی در میادین شهرها تبدیل کنند.
نباید این بیحقوقیها و دستگیری فعالین جنبش زنان در مقطع 8 مارس، دستگیری کارگران و معلمان معترض و دستگیری دانشجویان آزادیخواه که ناشی از ترس و وحشت حکومت جمهوری اسلامی از گسترش اعتراضات تودهای است را بیجواب گذاشت. باید طبقه کارگر با همبستگی و صفوف فشرده سراسری خود در مقابل این همه سرکوب و ستم و استثمار بایستد و جواب مناسب دندان شکنی به سرمایهداران و حکومت حامی سرمایه بدهد.
سال 1385، برای میلیونها کارگر و مزدبگیر ايران، سال پر درد و رنج و فشارهای اقتصادی فزاینده و در اثر تعطيلی واحدهای صنعتی، كارخانجات، ركود و ورشكستگی بسياری از صنايع و اخراج و بيكاری دسته جمعی بود. در سال 1385، براساس اصلاحات اخير قانون كار، قراردادهای موقت نیز رواج بیشتری یافت. در اوایل سال 85، به دنبال تعیین دو نوع حداقل دستمزد برای کارگران استخدامی و قراردادی، سرمایهداران در کمتر از دو ماه نزدیک به 250 هزار کارگر را اخراج کردند.
ظاهرا بر اساس ماده 141 قانون كار، دولت موظف است حداقل دستمزد كارگران را بر اساس نرخ تورم اعلام شده از سوی بانك مركزی و سبد حداقل معيشت خانوار كارگری تعيين كند. اما به دلیل این كه بانك مركزی برای تعيين نرخ تورم هر سال سبدی با 360 كالا را مورد بررسی قرار میدهد که اساسا از كالاهای ضروری زندگی كارگران به شمار نمیرود، آمارهايی كه از سوی بانك مركزی اعلام میشود ملاك و معیار مناسبی برای افزايش دستمزد کارگران نمیباشد. مهمتر از همه، بانک مرکزی منافع و مصالح دولت را در نظر میگیرد و نرخ تورم را اعلام میکند نه براساس تورم شتابان واقعی در بازار. بعلاوه هنگامی که حتی نمایندگان مجلس ارتجاع نیز به احمدی نژاد میگویند گوجه فرنگی از 1200 تومان به سه هزار تومان رسیده و به طلای قرمز معروف شده است، بیشرمانه میگوید بیایید از ترهبار فروشی سر کوچه ما 1200 بخرید. یعنی در واقع دولت، رسما و آشکارا به رشد گرانی در بازار شانه بالا میاندازد. در چنین شرایطی، این سئوال مطرح است که چگونه بانک مرکزی چنین دولتی، در اعلام نرخ تورم منافع سرمایهداران و دولت خود را در نظر نگیرد؟! تورم واقعی بسیار بیشتر از آنچه که بانک مرکزی اعلام میکند، است.
این در حالی است که خبرگزاریها و روزنامههای ایران، به نقل از مخبر کميسيون تلفيق مجلس ش.رای اسلامی، اين خبر را دادهاند که کميسيون تلفيق مجلس، پيشنهاد دولت در لايحه بودجه سال 86 مبنی بر اختصاص 1200 ميليارد تومان به فعاليتهای هستهای را تصويب کرد. در لايحه بودجه کل کشور اين مبلغ تحت عنوان «مطالعه و احداث نيروگاه هستهای» آمده است. همچنین در لایحه بودجه سال 1386، که اکنون کلیات آن از تصویب مجلس گذشه، سرانه بهداشت دو درصد کاهش یافته، در حالی که اعتبارات کمک به نهادهای مذهبی 5/5 درصد افزایش داشته و برای افزایش حقوق پایه بازنشستگان و اجرای نظام هماهنگ پرداخت هیچ اعتباری در نظر گرفته نشده است. در این میان بودجه اختصاصی به ارگانهای نظامی و اطاعاتی سرکوبگر نیز مانند همیشه مخفی است.
از سوی دیگر، اخیرا در یکی از اجلاس شورای امنیت سازمان ملل، مطرح شده است که ایران، در میان ده کشوری است که بیشترین هزینه نظامی را دارد. بنا به ارزیابیهای کارشناسان، ایران سالانه بیش از 20 میلیارد دلار هزینه تسلیحاتی دارد.
شایان ذکر است که سال 1385، با افزایش قیمت ناگهانی نفت به بالاتر از 60 دلار، میلیاردها دلار اضافه بر پیشبینی دولت به خزانهاش واریز گردید. اما با این وجود، گرانی و تورم و بیکاری افزایش یافت. دستمزدهای معوقه کارگران پرداخت نشد. اکنون که شورای امنیت سازمان ملل، ایران را تحریم اقتصادی کرده است و با توجه به این که ایران، حدود 40 میلیارد دلار از غرب واردات دارد، متاسفانه سال 1386 سال خوبی برای اکثریت جامعه ایران، به ویزه کارگران نخواهد بود. زیرا با توجه به سیر صعودی نرخ تورم و گرانی و با توجه به سطح دستمزد بسیار پایین کارگران، سال بسیار سختی خواهد بود و بسیاری از خانوادههای کارگری در معرض گرسنگی و قحطی واقعی قرار خواهند گرفت. در چنین شرایطی، طبقه کارگر با اتحاد و همبستگی و تشکل سراسری خود نه تنها قادر است حق خود را از حلقوم سرمایهداران و حکومت حامی سرمایه بیرون بکشد، بلکه خود را بیش از پیش برای تحولات انقلابی و دست زدن به وظیفه تاریخی خود آماده نماید.
اخیرا یک اقتصاددان به خبرگزاری کار ایران «ایلنا»، گفته است: «با دستمزد كمتر از 400 هزار تومان امكان يك زندگی متوسط در دهكهای پايين جامعه وجود ندارد. به گفته این اقتصاددان: اگر سبد خانواری را تعريف كنيم كه در آن نيازهای اوليه و نه نيازهای لوكس را قرار دهيم و اجاره خانه، امكانات بهداشتی و دارويی، مواد غذايی و نيازهای اوليه زندگی را در آن سبد لحاظ كنيم، با كمتر از 400 هزار تومان نمیتوان اين هزينهها را تامين كرد. به گفته وی، در حال حاضر 70 درصد مردم ايران شهرنشين هستند، بنابراين نمیتوان نان را الگوی مصرف غذايی شهروندان دانست و اعلام كرد كه قيمت مواد اوليه مصرفی جامعه ثابت مانده است. اگر فرض کنیم کسی در تهران بیش از 300 هزار تومان دستمزد ماهیانه داشته باشد، از این مبلغ، ماهيانه نزديك به 150 هزار تومان اجاره منزلی در جنوبیترن و حاشیهایترین منطقه شهره بدهد از خوردن گوشت و مرغ، برنج و غیره که غذاهای لوکس در ایران شدهاند فقط روزی پنج عدد نان لواش با يك كيلو سيبزميني و يك كيلو گوجهفرنگی و هفتهای يك كيلو روغن نباتی بخرد، با يك حساب سرانگشتی، بايد ماهيانه 150 هزار تومان فقط برای خريد اين چهار قلم جنس، كه غذای فقیرترین قشر جامعه است، هزينه كند.»
هزینههای دیگر از جمله ایاب و ذهاب، بهداشت و درمان، تهییه لباس، سوخت، هزینه مدرسه، نیازهای کودکان خود را از کجا باید تهییه کند. آن هم در شرایطی که هماکنون دستمزد ماهانه یک کارگر برای سال 1386، 183 هزار تومان تعیین شده است؟ آن موقع احمدینژاد، رییس جمهوری تیرخلاص زن حکومت اسلامی، با بیشرمی و پررویی میگوید: «من نگران مملکت نیستم؟!»
اکنون که «شواری همکاری تشکلها و فعالین کارگری»، توسط کمیته هماهنگی برای ایجاد نتشکل کارگری، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری، انجمن فرهنگی، حمایتی کارگران، اتحاد کمیتههای کارگری، جمعی از دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب دانشگاههای ایران، جمعی از فعالین کارگری و گروهی از نویسندگان جنبش کارگری، اعلام موجودیت کرده است، روزنه جدیدی در جهت تشکلیابی و مبارزه سراسری و هدفمند کارگران به وجود آورده است.
همچنین این شورا، در اطلاعیه اعلام موجودیت خود، بلافاصله «به سایر تشکلها و فعالین کارگری و نمایندگان واقعی و دلسوز آنان، فراخوان داده است تا با پیوستن به این «شورا» و حمایت از این قبیل همکاریها و اتحاد عملها، جنبش کارگری را در ایجاد و ارتباط بیشتر، جهت مقابله با مشکلات و معضلات پیش رو، و کسب حقوق و مطالبات بر حق و انسانی خویش، یاری رسانند». طبیعی است که راه برون رفت از این بنبست و بحران موجود، نفع طبقاتی همه نیروهای جنبش کارگری کمونیستی در این است که باید با کلیه امکانات خود به استقبال این فراخوان بشتابند. زیرا این حرکت به پیش و اقدامی موثر در تشکلیابی سراسری کارگران ایران است. از این رو، باید به دستاندرکاران این حرکت طبقاتی، صمیمانه خسته نباشید گفت و با خلوص نیت و بدون چشم داشت تشکیلاتی و سکتاریستی و تنگ نظرانه به حمایت از این «شورا»، در جهت رشد و گسترش تشکلیابی کارگران برخاست.
تصور کنید اگر نمایندگان همین اعتراضات اخیر بخشهای مختلف جنبش کارگری، یعنی از کارگران کارگاهها و صنایع تا معلمان و با حمایت و پشتیبانی جنبش زنان و دانشجویان و دانشآموزان، در مشورت و تبادل نظر و در هماهنگی با یکدیگر به اعتعصاب و اعتراض سراسری دست بزنند، آیا نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، توان مقابله با این حرکت عظیم طبقاتی را خواهند داشت؟ قطعا نه! در چنین موقعیتی است که سران جمهوری اسلامی، مانند اعلیحضرت همایونی، شیون سر خواهند داد که صدای پای انقلاب شما را شنیدم. زنگ خطر صدای انقلاب آتی به پیشگامی طبقه کارگر مدتهاست که به گوش سران جمهوری اسلامی رسیده است. همین دستگیریهای اخیر فعالین جنبشهای اجتماعی، وحشت آنان از گسترش اعتراضات اجتماعی را به نمایش میگذارد. اساسا قدرت طبقه کارگر در اتحاد و مبارزه متشکل و هدفمند است!
* برگرفته از نشریه جهان امروز 186، نيمه اول اسفند 86 - نيمه اول مارس 2007