از میان ۲۰۵ نامزد نوبل، جایزه صلح نوبل، به باراک اوباما، چهل و چهارمین رییس جمهوری آمریکا، تعلق گرفت. هنوز حدود نه ماه از نخستين دور رياست جمهورى باراك اوباما سپرى شده است که كميته نوبل در نروژ روز جمعه نهم اکتبر 2009، در خبرى غيرمنتظره نام او را به عنوان برنده جايزه امسال صلح نوبل اعلام كرد.
کمیته نوبل، در بیانیهای که به همین مناسبت صادر کرد دلیل انتخاب اوباما به عنوان برنده جایزه صلح نوبل سال جاری را «تلاش عظیم او برای تقویت دیپلماسی بینالمللی و همکاری بین ملل» عنوان کرد.
در این بیانیه، تاکید شده است که «به ندرت پیش آمده است که فردی به اندازه اوباما توجه جهان را به خود جلب کرده و در دل ملت خود امید به آیندهای بهتر را زنده کرده باشد.»
باراک اوباما، در واكنش به اعلام نام وى به عنوان برنده جايزه صلح نوبل ۲۰۰۹، گفته است اهدای جایزه صلح نوبل به وی، «مایه افتخار» اوست و در برابر این تصمیم احساس «کوچکی» میکند.
باراک اوباما، سومین رییس جمهور آمریکاست که در زمان تصدی این مقام موفق به کسب جایزه صلح نوبل شده است. پیش از او تئودور روزولت، در سال ۱۹۰۶ و وودرو ویلسون، در سال ۱۹۱۹ جایزه صلح نوبل را کسب کردند. همچنین پیش از اوباما، دیگر رییس جمهور آمریکا، جیمی کارتر نیز جایزه صلح نوبل را دریافت کرده بود، اما این جایزه زمانی به کارتر تعلق گرفت که دیگر رییس جمهور آمریکا نبود.
ال گور، معاون سابق ریاست جمهوری در زمان بیل کلینتون، در سال ۲۰۰۷ موفق شد جایزه صلح نوبل را به طور مشترک با گروه تغییرات جوی سازمان ملل دریافت کند.
انتخاب باراك اوباما، به عنوان برنده جايزه صلح نوبل واكنشهاى مختلفى را در میان سران کشورهای مختلف به دنبال داشته است. برای نمونه، ينس استولتنبرگ نخست وزير نروژ، با ابراز شگفتى از اين انتخاب گفته است: «بايد ديد آيا اوباما به اهداف خود در زمينه آشتى، صلح و خلع سلاح هستهاى دست خواهد يافت يا خير.»
در حالى كه آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان انتخاب اوباما را به عنوان برنده جايزه نوبل «عالى» خوانده و گفته است: «اوباما در مدت كوتاهى توانست، جو تازهاى در جهان ايجاد كرده و شرايط مناسبى براى گفتگو فراهم كند.»
خوزه مانوئل باروسو، رييس كميسيون اتحاديه اروپا در اينباره گفت: «اين واقعيت كه اوباما در آغاز دوران رياست جمهورىاش جايزه نوبل دريافت كرده انعكاسدهنده اميدهايى است كه او در سراسر جهان برانگيخته است.»
يوكيو هاتوياما، نخست وزير ژاپن نيز اظهار داشت: «من فكر مىكنم، اعطاى جايزه نوبل به اوباما با اميدهاى فراوانى همراه است.»
ميخاييل گورباچف، آخرین رییس جمهور شوروی قبل از فروپاشی آن و برنده جايزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۰ هم در اينباره گفته است: «در اين دوران دشوار بايد از كسانى كه مسئوليت مىپذيرند حمايت كرد.»
لخ والسا، رییس جمهور سابق لهستان و برنده جايزه صلح نوبل در سال ۱۹۸۳، با انتقاد از انتخاب اوباما به عنوان برنده جايزه صلح نوبل، گفت: «به اين زودى؟ خيلى زود است. او هنوز موفقيتى به ثبت نرسانده است.»
جيمى كارتر، رييس جمهور پيشين آمريكا و برنده جايزه صلح نوبل سال ۲۰۰۲ نیز انتخاب اوباما را به عنوان برنده جايزه صلح نوبل «انتخابى شجاعانه» و بيانگر اميد بستن جهانيان به دولت جديد آمريكا دانسته است.
توربيون ياگلاند، رييس كميته نوبل، در واكنش به برخى انتقادها در اينباره كه هنوز براى دادن جايزه نوبل به اوباما خيلى زود است، اظهار داشت، سه سال ديگر ممكن است خيلى دير باشد.
كميته نوبل، از تلاش باراك اوباما براى ايجاد جهانى عارى از «سلاحهاى هستهاى» نيز به عنوان يكى از دلايل انتخاب وى به عنوان برنده جايزه صلح نوبل ياد كرده است. اوباما، فقط يك بار در لابلای یکی از سخرنارنیهایش به برچيدن سلاحهاى هستهاى در جهان تاكيد كرده بود: «ما نمىتوانيم اجازه دهيم جنگافزارهاى هستهاى روز به روز بيشتر گسترش يابد.» او، در حالی چنین حرفی را میزند که خود آمریکا مرکز تولید بسیاری از سلاحهای کشتار جمعی به ویژه سلاحهای هستهای است. همچنین برای اولین بار در تاریخ، این دولت وقت آمریکا بود که بمبهای هستهای را در جنگ با ژاپن، بر روی شهرهای ناکازاکی و هیروشیما رها کرد. بنابراین، مسئولان بنیاد نوبل، در توجیه اختصاص دادن جایزه صلح به اوباما، از جمله به نكاتی اشاره کردهاند كه هنوز هیچ نمود بیرونی و واقعی ندارند.
البته در گذشته نیز به مقامات دیگر آمریکایی که حتی به جنایات جنگی نیز متهم شدهاند جایزه نوبل را گرفتهاند، از جمله هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه آمریکا در کابینه نیکسون، که او را مسئول بمباران قالیچهوار کشور کامبوج و همچنین عامل اصلی کودتای شیلی میدانند که باعث سرنگونی حکومت سالوادور آلنده شد.
اوباما، هنوز هیچ اقدام جدی در رابطه با قطع جنگ دولت سرکوبگر اسراییل علیه مردم فلسطین، انجام نداده است؛ جنگ و کشتار در عراق و افغانستان ادامه دارد و احتمال این که پاکستان نیز دچار وضعیت افغانستان شود دور از انتظار نیست؛ هنوز دولت آمریکا برای برچیدن پایگاههای نظامی خود از شیح نشینهای حوزه خلیج فارس کمترین اقدامی انجام نداده است. وی زندان گوانتانامو را هنوز تعطیل نکرده است؛ نمایندگان و مشاوران اوباما، با جانیترین حکومت جهان، حکومت اسلامی ایران، به بده و بستانها و معاملات مخفی و نیمه علنی مشغولاند؛ و مهمتر از همه هنوز اوباما، هیچ گام عملی برای نابودی سلاحهای اتمی برنداشته، روشن نیست که دستاندرکاران کمیته نوبل، به چه دلیل این جایزه مهم را به وی اعطا کردهاند؟ شکی نیست که پشت پرده این اقدام کمیته نوبل، سیاستی در جریان است که قبل از هر چیز ورشکستگی سیاستهای پشت پرده اعظای آن را به نمایش میگذارد.
واقعیت این است تا امروز که نه ماه از حکومت اوباما گذشته است ولی او، هیچ اقدام سیاسی ملموسی در رابطه با سیاست خارجی آمریکا و به خصوص در مقابل سیاستهای وحشیانه و غیرانسانی بوش، انجام نداده است. وی نه تنها وحشیگریهای حکومت اسلامی بر علیه میلیونها مردمی که به خیابانها ریختند تا نفرت و بیزاری خود را از این حکومت جانی به گوش جهانیان برسانند، محکوم نکرد، بلکه بلافاصله مذاکرات خود را با سران حکومت اسلامی، آغاز کرد. مذاکراتی که بدون توجه به سرکوبها و کشتارهای حکومت اسلامی، فقط در جهت تامین نیازها و منافع و رقابتهای طرفین و سرمایهداران در پشت درهای بسته در جریان است.
سئوال این است که اگر دستاندرکاران کمیته نوبل، واقعا این جایزه را به کسانی اعطا میکنند که در روند صلح کشوری، منطقهای و یا جهانی فعالیتهای شاخصی به نام خود ثبت کرده باشد؛ چرا مثلا این جایزه را به «راشل کوری» و یا والدین وی اعطا نکردند؟!
راشل کوری، دختر 23 ساله آمريکايی در 16 مارس 2003، برای جلوگيری از تخريب منازل فلسطينيان توسط بولدوزر ارتش اسرائيلی در نوار غزه به قتل رسيد. راشل، بر سر راه يك بولدوزر كه به طرف او میآمد ايستاده بود. وقتی بولدوزر از توقف خودداری كرد او از خرابههايی كه جلوی آن جمع شده بود بالا رفت تا با توجه به اين كه ژاكت فلوروسنس نيز به تن داشت، مستقيم مقابل چشم راننده قرار بگيرد. اما راننده نظامی بولدوزر به پيشرفت خود ادامه داد تا او زير خرابه ناشی از ويرانی از چشم پنهان شد. پس از ناپديد شدن او، راننده به پيشروی ادامه داد تا درست بر بالای پيكر او قرار گرفت راننده تيغ بولدوزر را عقب نكشيد و پيكر راشل توسط آن درهم شكسته شد بعد راننده عقب رفت به طوری كه آگاهانه و مشخصا از روی پيكر او رد شود.
هفت تن فعالين ديگر به طرف پيكر راشل دويدند. يك آمبولانس او را به بيمارستان النجار رساند كه راشل آنجا چشم از جهان فروبست.
ارتش اسرایيل مداوما خانههای فلسطينی ها را با بولدوزر ويران میكند ..... و شهرکهای یهودینشین میسازد. جنبش همبستگی بينالمللی، از جامعه جهانی میخواهد سكوت خود را در برابر نقض وحشيانه حقوق بشر توسط اسرایيل بشكند. شهروندان بينالمللی، در فلسطين سعی میكنند از جان مردم و حقوق انسانی آنها دفاع كنند دقيقا به اين دليل كه نهادهای بينالمللی، حاضر به انجام اين كار نيستند. دهها فلسطينی توسط ارتش اسراییل به طور سيستماتيك روزانه به قتل میرسند، و روز 16 مارس، يك مدافع جوان و انساندوست آمريكايی مدافع انسان و مردم رنجدیده فلسطین، به خاطر حفاظت از يك خانواده فلسطينی به قتل رسيد.
جنبش همبستگی بينالمللی، گفته است كه در زمينه اين ماجرا تحقيقات مستقل به عمل آید تا معلوم شود دولت اسرایيل 2/2 میلیادر دلار کمک نظامی را که دولت آمریکا سالیانه به این دولت میدهد چگونه مصرف میشود. پول و اسلحه آمريكا، روزانه توسط نظاميان اسرایيل برای كشتار شهروندان بیگناه به كار میرود.
پدر و مادر راشل، در تاریخ 16 مارس 2003، در رابطه با جانباختن دخترشان در فلسطین، بیانیهای منتشر کردند. آنها در این بیانیه نوشتند:
«ما اكنون در حال سوگواری هستيم و تلاش میكنيم جزئيات مربوط به مرگ راشل در نوار غزه را به دست بياوريم. ما فرزندانمان را طوری پرورش داديم كه زيبايیهای جامعه جهانی و خانواده را پاس بدارند و افتخار میكنيم كه راشل توانست بر اساس باورهايش زندگی كند. او سرشار از عشق و احساس وظيفه نسبت به همنوعانش در همه جای جهان بود. و او جانش را برای دفاع از آنها كه خود بیدفاع هستند، گذاشت.
راشل از نوار غزه برای ما مینوشت و ما مايليم تجارب او را از زبان خودش در رسانهها منتشر كنيم. با سپاس»
بخش هايی از يك نامه راشل به خانوادهاش که در 7 فوريه 2003 نوشته است، چنین است:
«حالا دو هفته و يك ساعت است كه در فلسطين هستم و هنوز نمیتوانم كلمههايی پيدا كنم كه وضع اينجا را شرح دهد. فكر نمیكنم در اينجا بچهای باشد كه هرگز در خانهای زندگي كرده باشد كه تانكهای اسرایيلی ديوارش را سوراخ نكرده باشد و برجهای ارتش اشغالگر از فاصله نزديك آن را زير كنترل نگرفته باشد. فكر میكنم - ولی مطمئن نيستم- كه حتی كوچكترين بچههای اينجا میفهمند كه زندگی در همه جا به اين شكل نيست. يك بچه هشت ساله اينجا دو روز پيش با تير از يك تانك اسرایيلی كشته شد و بچههای اينجا نام او را در گوش من زمزمه میكنند: -«علی»- يا پوسترهای او را روی ديوار نشان میدهند. بچهها همينطور دوست دارند مرا وادار به تمرين عربی شكسته بستهام، به اين ترتيب كه از من میپرسند «كيف شارون؟»، «كيف بوش»؟ و میخندند. وقتی كه من با عربی ناقص میگويم «بوش مجنون، شارون مجنون»(شارون چطوره؟ بوش چطوره؟ شارون ديوانه است، بوش ديوانه است) البته اين آن چيزی نيست كه من واقعا به آن معتقدم، و بعضی از بزرگسالان كه انگليسی میدانند حرف مرا تصحيح میكنند: «بوش نيس مجنون» بوش اهل تجارت است. امروز سعی كردم ياد بگيرم كه بگويم «بوش يك وسيله است» ولی فكر نمیكنم درست ترجمه شد. ولی به هر حال اينجا هشت سالههايی هستند كه درباره ساختار قدرت جهانی خيلی بيشتر از آن میدانند كه من چند سال پيش میدانستم - حداقل در رابطه با اسرائيل-.»
واقعا اگر اعضای کمیته صلح نوبل، ذرهای به صلح و فعالین واقعی آن احترامی قائل بودند، این جایزه بدون هیچگونه تردیدی به راشل و یا والدین وی، تقدیم میکردند.
باین ترتیب، تقسیم و تعیین برندگان جوایز نوبل، به ویژه جایزه صلح نوبل، توسط کمیته نوبل عموما در چارچوب ملاحظلات سیاسی دولتهای سرمایهداری صورت میگیرد و به معنای واقعی ربط مستقیمی به فعالیتهای انسانی و اجتماعی شخصیتهایی که جایزه صلح به آنها تعلق میگیرد، ندارد. بنابراین، برندگان جوایز نوبل صلح، از بین شخصیتها و مقاماتی تعیین میشوند که به هیچوجه حقشان نیست، مگر هر از چند دههای به کسانی همچون نلسون ماندلا نیز تعلق میگیرد که جایگاه والاتری در نزد افکار عمومی آگاه مردم جهان دارند. تازه این جایزه را به تنهایی به وی ندادند و با دکلارک، رییس جمهور وقت آفریقای جنوبی تقسیم کردند که تمام عمر خود را صرف تفکر سیستم آپارتاید کرده بود.
ماندلا، پس از چند سال مبارزه پیگیر و سازشناپذیر با حکومت آپارتاید، در ۴۶ سالگی دستگیر شد و به جرم مبارزه با نظام آپارتاید به زندان افتاد. ۲۷ سال از عمر خود را در سیاهچالهای گوناگون گذراند تا سرانجام با قیام مردم در سال ۱۹۹۰ از زندان آزاد شد . پس از آزادی اعلام کرد که نه برای سیادت سیاه پوستان و انتقام جویی از سفیدپوستان یا جانشین کردن نوعی از اسارت به جای نوع دیگر آن، بلکه برای رهایی همه انسانها، برای دموکراسی مبارزه کرده است .
ماندلا در سال ۱۹۹۴، به عنوان نخستین رییس جمهور سیاه پوست آفریقای جنوبی، انتخاب شد. کمیته نوبل، جایزه صلح نوبل 1993 را مشترکا به نلسون ماندلا و ویلم دکلارک اختصاص داد. از اینرو، هیچ تعجبی ندارد که کمتیه صلح نوبل، جایزه صلح نوبل 2009 را به باراک اوباما، اختصاص میدهد.
یکشنبه نوزدهم مهر 1388 - یازدهم اکتبر 2009
بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu