دیوید بن گورین به عنوان یکی از بانیان رژیم صهیونیستی که خود اولین نخست وزیر آن لقب گرفته است از همان روزهای اول تأسیس این رژیم سیاست اتحاد پیرامونی (periphery doctrine) را پیش کشید. چون میدانست تا چند دهه آینده آبش با اعراب به یک جوی نخواهد رفت.
بنابراین تصمیم گرفت با کشورهای پیرامون مرزهای اعراب مثل ایران، ترکیه، اریتره، اتیوپی و. . . متحد شود تا از فشار کشورهای عربی علیه خود بکاهد. این دکترین که تا چند دهه کاربرد زیادی داشت در این سالها به دلایل مختلف رنگ و بوی دیگری گرفته است.
1- اعراب هزاره سوم هیچ شباهتی به اعراب نیمه دوم قرن 20 ندارند. اگر چه اعراب در آن هنگام نیز منافع خود را با انگلیس میبستند، اما به اشغال فلسطین از سوی اسرائیل واکنش نشان میدادند. امروز نه تنها واکنشها بسیار سرد، بیرمق، شکلی و غیر تأثیرگذار شده که مردم فلسطین امید چندانی از آنها ندارند.
اولین گام بزرگ عقبنشینی اعراب از حمایت فلسطینیها را باید در قرارداد کمپ دیوید جستوجو کرد. از آن پس این گروههای مبارز فلسطینی بودهاند که مجبور شدند به اتحاد پیرامونی فکر کنند، زیرا بسیاری از اعراب در حال حاضر به شکل پیدا و پنهان با تلآویو مناسبات بیحد و حصر سیاسی- اطلاعاتی دارند.
در واقع ترکیه و ایران همان نقشی را برای فلسطین ایفا میکنند که در دورههای گذشته (پهلوی) براساس دکترین پیرامونی برای اسرائیل انجام میدادند.
2- اگر چه برخی از کشورهای عربی با اسرائیل رابطه خوبی برقرار و مثل مصر و اردن با آن روابط دیپلماتیک ایجاد کردهاند، اما رژیم صهیونیستی کمترین اعتمادی به آنها ندارد. به همین دلیل همواره از امریکا و حتی روسیه میخواهد از فروش تسلیحات به آنها پرهیز کنند. زیرا تلآویو هیچ تمایلی ندارد کشورهای همسایه از قدرت نظامی برخوردار باشند. حتی اگر به عنوان متحدش شناخته شوند. اصولاً به همین خاطر است که نسبت به خرید تسلیحات و همچنین قراردادهای هستهای اعراب حساسیت نشان میدهد.
از این رو هم به توسعه روابط سیاسی- اطلاعاتی با اعراب علاقه نشان میدهد و هم سعی میکند از توسعه نظامی آنها جلوگیری کند تا با اعراب به عنوان «متحدان ضعیف» رابطه برقرار کند. زیرا در این صورت نه تنها میتواند از تهدیدات احتمالی آنها در آینده جلوگیری کند بلکه به جاسوسی اطلاعاتی در این کشورها خواهد پرداخت. مثل آنچه در مصر در حال انجام بود و لو رفتنش سر و صدای زیادی ایجاد کرد.
3- با توجه به تحولات انجام شده در منطقه به خصوص در ایران و ترکیه، رژیم صهیونیستی علاقهمند است از دکترین پیرامونی عبور کرده و فعالیتش را در مرزها و مناطق دورتر دنبال کند. امروزه تلآویو با حمایت امریکا در برخی از کشورهای جهان نفوذ پیدا کرده است. کره جنوبی و هند به عنوان دو کشور آسیایی زاویهدار با چین از نمونههای مناسبی است که اسرائیل در آنها سرمایهگذاری میکند. مقامات کره جنوبی طی ماههای گذشته چندین بار اعلام کردهاند که سئول بر این باور است که باید از پتانسیلهای تلآویو در زمینههای نظامی و صنعتی استفاده کند.
معاون رئیسجمهور کرهجنوبی دو هفته پیش اعلام کرد که روابط نظامی سئول- تلآویو میتواند به آنها کمک کند تا سیستمهای دفاعی بومی خود را در شبهجزیره تقویت کنند. کرهجنوبی قرارداهای نظامی زیادی با اسرائیل برقرار کرده است که فروش هواپیماهای بدون سرنشین رادار گریز که بیشتر در عملیاتهای جاسوسی به کار میآیند و همچنین صنایع هوا- فضا از نمونههای آن است. این مسئله میتواند کرهشمالی را به عنوان دشمن کرهجنوبی و چین را به عنوان یک قدرت منطقهای نگران کند.
اسرائیل روابط نظامی- صنعتی خود را با کشور هند نیز بسیار افزایش داده است. در سال 1999 روابط دوجانبه بین این دو تغییرات ریشهای پیدا کرد. پس از آن تلآویو ارتش هند را به تازهترین سلاحهای نظامی مجهز کرد تا به بزرگترین صادر کننده اسلحه به این کشور تبدیل شود.
ارزش نظامی که رژیم صهیونیستی طی دو سال گذشته به هند تحویل داده، از مرز دو میلیارد دلار گذشته است. روابط اطلاعاتی هند و اسرائیل به خصوص پس از انفجارات نوامبر 2008 در بمبئی بسیار افزایش پیدا کرده است.
4- در حال حاضر رژیم صهیونیستی با برخی از کشورهایی جهان به خصوص در حاشیههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در حوزههای خلیجفارس، اوراسیا و شبه قاره رابطه نظامی- اطلاعاتی
برقرار کرده است.
بنابراین آنچنان نیازی به دکترین پیرامون ندارد. پیشرفتهای اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی، کوتاه آمدن اعراب و دنیا از حق مردم فلسطین، حمایت همهجانبه امریکا و دیگر قدرتهای تأثیرگذار از اسرائیل که سبب شده تلآویو تمامی قطعنامه سازمان ملل را نادیده بگیرد و. . . سبب این توسعه روابط شده است.