كمتر از يك ماه به اول ماه مه، روز جهانى كارگر باقى است و هر چه به اول ماه مه نزديك مىشويم، سئوالات گوناگونى ذهن فعالين جنبش كارگرى كمونيستى را به خود مشغول مىدارد. سئوالات از قبيل اين كه امسال كارگران ايران به عنوان بخشى از طبقه كارگر جهان، چگونه به پيشواز روز همبستگى جهانى خود خواهند رفت؟ چه اتفاقاتى در اين روز روى خواهد داد؟ امسال مطالبات اساسى تجمعات كارگران كدام مطالبات و شعارها خواهد بود؟
براى جواب به اين سئوالها، ضرورى است كه نگاهى به حركتها و قطعنامههاى اول ماه مه سال گذشته و وقايع تاكنون آن، به عنوان يك تجربه تاريخى بكنيم. هنوز هم كمپين دفاع از كارگران دستگيرشده اول ماه مه سقز در سطح بينالمللى ادامه دارد. يازده ارديبهشت 1383، كارگران سقز، به مثابه بخش از طبقه كارگر ايران و جهان، قصد داشتند، به مناسبت روز جهان كارگر، در مركز شهر تجمع كنند و در اين روز، در رابطه با مسائل و مشكلات طبقاتى خود بر عليه ستم و استثمار سرمايهداران و رژيم حامى سرمايه سخن بگويند، با يورش وحشيانه لباس شخصىها، اطلاعاتىها و نيروهاى ضد شورش مواجه شدند. هر چند كه رژيم جمهورى اسلامى، با راه افتادن موج قوى اعتراضات در داخل و خارج وادار به عقبنشينى شد، اما هنوز به تهديد و احضار هفت فعال و مدافع جنبش كارگرى دستگيرشده اول ماه مه سال گذشته به بيدادگاههاى تفتيش عقايد ادامه مىدهد. در چنين وضعيتى ضرورى است كه كمپين بينالمللى دفاع از جنبش كارگران و لغو دادگاه تفتيش عقايد دستگيرشدگان سقز ادامه يابد.
چند سال است كه كارگران سقز و به ويژه سنديكاى خبازان پيشگام طرح مطالبات و خواستههاى كارگران و برگزاركننده مراسمهاى اول ماه مه در اين شهر بودهاند. كارگران خباز سقز، با حمايت از مطالبات كارگران بخشهاى ديگر ايران، نظير حمايت از خواست و مطالبات كارگران ايران خودرو، محكوم كردن كشتار كارگران خاتون آباد و اعلام همبستگى با آنان، با دست كشيدن از كار به مدت پنج دقيقه در اعتراض به كشتار كارگران خاتون¬آباد و غيره در عمل در پيوند و همبستگى طبقاتى خود با طبقه كارگر سراسر ايران را به نمايش گذاشتهاند. اين حركت در جهت همبستگى و همدلى طبقاتى و تحقق شعار انترناسيوناليستى پرولترى «كارگران جهان متحد شويد!» عملا نشان داده است كه مرزهاى موجود ملى، نژادى، مذهبى را بورژوازى به وجود آورده است كه مانع اتحاد و همبستگى كارگران و مردم آزاديخواه شود.
لازم به تاكيد است كه برگزارى اول ماه مه در كردستان، بخصوص در شهر سنندج، در اواخر دهه 60 بخشى از تاريخ ماندگار مبارزه طبقه كارگر در كردستان و ايران است. اول ماه مهها در كردستان، با جانفشانى و مبارزه پيگير و با خون كارگران فعال و رهبران عملى همچون جمال چراغويسى و زندان و شكنجه و آوارگى صدها فعال جنبش كارگرى كمونيستى ميسر شده است. تمام مناطق كردستان ميليتاريزه شده است و رژيم، حساسيت فوقالعادهاى نسبت به تحولات اين منطقه دارد؛ اما با اين وجود كارگران مراسمهاى اول ماه مه خود را در تجمعات و محافل كوچك و بزرگ مخفى و علنى برگزار مىكنند.
بدين ترتيب حركت سقز را بايد در بستر تحولات سالهاى طولانى مبارزه كارگر كردستان و ايران مورد بررسى قرار داد. در كردستان به دليل حضور اجتماعى جريان كارگرى كمونيستى رزمنده و انقلابى و محبوب «كومهله»، جنبش انقلابى و جنبش كارگرى راديكالتر عمل مىكند كه قطعا چنين موقعيت در تقويت جنبش كارگرى كمونيست سراسرى در جهت سرنگونى كليت رژيم جمهورى اسلامى، فوقالعاده موثر است. شايان ذكر است كه حركت اول ماه سال گذشته و وقايع بعد از آن سبب شد كه يك نقطه عطف تاريخى در جنبش كارگرى ايران به وجود آيد كه زمينه و ريشه آن در مبارزه طولانى بيش از دو دهه كارگران كردستان و ايران است.
مسئله دوم و مهم ديگر در اول ماه مه سال گذشته در ايران، فعاليتهاى علنى و سراسرى گرايش راديكال و سوسياليستى طبقه كارگر است. در سال گذشته، گرايش راديكال و سوسياليستى در جهت متحد كردن كل طبقه كارگر عليه كارفرمايان و رژيم جمهورى اسلامى، قطعنامهاى را در تاريخ اول ماه مه 2004_12 ارديبهشت 1383، تحت عنوان «شوراى كارگران برگزاركننده مراسم اول ماه مه»(تهران، رشت، سقز بوكان، مريوان، بانه) منتشر كرد. اين قطعنامه، به مطالبات فورى و درازمدت و از جمله تشكليابى كارگران اشاره دارد و صريحا عليه سيستم سرمايهدارى موضع طبقاتى مىگيرد در بخش از اين قطعنامه، چنين آمده است: «... ما كارگران دريافتهايم كه مقاومت در مقابل يورش سرمايه تنها و تنها در سايه سازماندهى سراسرى و ضدسرمايهدارى جنبش كارگرى امكانپذير است. ما معتقديم در نبود اين سازماندهى، سرمايه همواره و بىامان ضربات وحشيانه خود را بر پيكر طبقه فرود مىآورد. افزون براين، ما در عين آن كه خود را متعهد و ملزم مىدانيم كه در صف مقدم مبارزه براى خواستها و مطالبات روزمره كارگران قرار گيريم، بر اين باوريم كه رهايى نهايى طبقه كارگر از سيه روزى و نكبتى كه نظام سرمايهدارى به طبقه كارگر تحميل كرده است در گرو مبارزه براى لغو كار مزدى است.» در اين قطعنامه 32 بند خواسته و مطالبات اقتصادى، سياسى، رفاه و اجتماعى كارگران فرموله شده است. ابراز همدردى با مردم افغانستان و عراق و محكوم كردن جنگ آمريكا در اين كشورها و اتحاد طبقاتى كارگران جهان، بخشهاى ديگر اين قطعنامه هستند. در واقع جوهر اين قطعنامه خواسته ها و مطالبات كارگران از مسائل اقتصادى تا سياسى و بينالمللى عليه سيستم سرمايهدارى و افق سوسياليستى را بيان مىكند.
در مقابل اين گرايش راديكال و سوسياليستى، گرايش رفرميستى و ليبرال نيز قطعنامه خود را در اول ماه مه سال گذشته، در تاريخ 12_2_1383، تحت عنوان قطعنامه «هيات موسسان سنديكاهاى كارگرى» را منتشر كرد. در مقدمه اين قطعنامه مىخوانيم: «... ما، امروز در بزرگداشت روز جهانى كارگر اعلام مىداريم كه خواستههايمان همانا حقوقى است كه در اعلاميه حقوق بشر، منشور جهانى سنديكايى، مقاولهنامههاى و ميثاقهاى بينالمللى بر آن صحه گذاشته شده است و در قوانين اساسى و كار جمهورى اسلامى ايران نيز بخشهايى از آن رسميت يافته است...» در زير اين مقدمه 51 خواسته و مطالبه درج شده است. در پايان اين قطعنامه، رفرميسم و ليبراليسم اين گرايش و توهم به رژيم جمهورى اسلامى، بيشتر برجسته مىشود: «ما ضمن اعلام بيزارى و مخالفت با سياست هاى ضد مردمى، خواهان برنامه¬ريزى و سياست گذارى دولت در پيشبرد توسعه پايدار و عدالتخواهانه و استقلالطلبانه هستيم.»
بدين ترتيب در مقايسه سياسى و طبقاتى دو قطعنامه منتشر شده در اول ماه مه سال گذشته، دو افق متفاوت درون جنبش كارگرى، يعنى گرايش راديكال و سوسياليستى و گرايش رفرميستى و ليبرالى خود را به وضوح نشان مىدهد.
اخيرا نيز در اواسط اسفند ماه 38 از طرف كميته پيگيرى ايجاد تشكلهاى آزاد كارگرى در ايران بيانيهاى تحت عنوان طومار براى آزادى تشكل¬هاى كارگرى منتشر شده است كه حدود 4000 هزار نفر از كارگران آن را امضا كردهاند. شكى نيست كه اين حركت گوشهاى از تلاشهاى طبقه كارگر ايران براى ايجاد تشكلهاى مستقل كارگرى مىباشد. اين بيانيه اگر چه توافقات سازمان جهانى كار با وزارت كار را محكوم مىكند و آن را به رسميت نمىشناسد و از طرف ديگر آنچنانكه از مصاحبههاى سخنگويان كميته پيگيرى نيز پيداست تنها بر ايجاد سنديكا بعنوان ظرف سازمانيابى كارگران اصرار نمىورزند و الگوهاى مختلفى از تشكليابى كارگران اعم از شورا و سنديكا را مدنظر دارند با اين همه از آنجا كه هنوز دركى روشنى از تشكل مستقل كارگرى ارائه نمىدهند جاى ابهامى را در اين زمينه باقى مىگذارند. اما ايراد اساسى اين بيانيه در اين موضعگيرى نهفته است كه هنوز هم كارگران ايران را در انتظار اقدامات وزارت كار و امور اجتماعى نگاه مىدارند تا موانع سر راه ايجاد تشكلهاى كارگرى را از سر راه كارگران بردارد. اين موضعگيرى در شرايطى كه جنبش طبقه كارگر ايران با برخوردارى و بهرهمند بودن از وجود فعالين و پيشروانى كه در سطح سراسرى شناخته شدهاند و با ظرفيتهايى كه دارند مىتوانند با ايجاد همبستگى در صفوف كارگران و دخيل كردن هر چه بيشتر آنان در پروسه ايجاد تشكلهاى طبقاتى و مستقل كارگران عملا دست به كار ايجاد اين تشكلها شوند، مىتواند زيانبار باشد.
در اين رابطه اطلاعيه جمعى از كارگران ايران خودرو، كه در تاريخ 4_12_83، درباره طومار «كميته پيگيرى ايجاد تشكلهاى آزاد كارگرى در ايران»، منتشر شده است، به مسئله مهم طبقاتى انگشت گذاشتهاند: «... دوستان كارگر، به نظر ما وزارت كار صلاحيت رسيدگى به مشكلات ما كارگران را ندارد. تمام نيروهاى خود وزارت كار پيمانى و از داشتن كوچك¬ترين حقوق انسانى محرومند. وزارت كار خود به وجود آورنده قرادادهاى موقت و شركت¬هاى پيمان كارى مىباشد.»
كارگران ايران خورو در پايان اطلاعيه خود تاكيد مىكنند: «تنها راه رسيدن به تشكلهاى كارگرى تلاش كار و مبارزه خود كارگران مىباشد. ما كارگران ايران خودرو همدوش شما دوستان كارگر براى ايجاد تشكلهاى مستقل كارگرى كه حامى منافع ما كارگران باشد مبارزه خواهيم كرد.»
رفقاى كارگر ما در شركت ايران خودرو، در راستاى منافع طبقاتى خود به درستى از موضع راديكال عليه سيستم سرمايهدارى و رژيم حامى سرمايه موضع مىگيرند و انتظار دارند كه انتقاداتشان مورد توجه كميته پيگيرى ايجاد تشكلهاى آزاد كارگرى قرار بگيرد.
تعيين سطح دستمزدها براى سال 84 نشان داد كه كارفرمايان ايران و جمهورى اسلامى تصميم گرفتهاند آخرين قطره خون كارگران را بمكنند و اصلا هم برايشان مهم نيست خانواده اين كارگران از امكان دسترسى به تحصيل، بهداشت و حتى تغذيه مناسب محروم هستند و فرزندان آنها به جاى تحصيل و تفريح به كارهاى سخت و خطرناك وادار شدهاند. گفته مىشود در ايران، بين 700 تا يك ميليون نفر كودك مشغول كار هستند. كارفرمايان و جمهورى اسلامى، هرگز حق و حقوق اقتصادى، سياسى، و اجتماعى كارگران را نخواهند پذيرفت، فقط يك جنبش قوى و متحد كارگرى قادر است سرمايهداران و رژيم حامى آنها را به عقبنشينىهاى جدى وادار سازد.
در هر صورت گرايش راديكال و سوسياليستى درون طبقه كارگر، در راستاى پراتيك كردن قطعنامه خود گامهاى مهمى برداشته است. تاكنون چهار شماره نشريه كارگرى جديدى به نام «كارگر پيشرو» منتشر شده است. اخيرا نيز اولين شماره نشريه «عليه كار مزدى» منتشر گرديده است. چند سايت اينترنتى مخصوص جنبش كارگرى باز شده است. در سطح بينالمللى، حمايت و پشتيبانى چشمگيرى از جنبش كارگرى ايران و دفاع از فعالين و مدافعين جنبش كارگرى دستگيرشده در سقز، به عمل آمده و مباحث بسيار ارزندهاى نيز حول مسائل كارگرى در روزنامهها، راديوها، سايتها و جلسات پالتاكى صورت گرفته است. اعتراضات و اعتصابات كارگرى افزايش يافته است. همه اين حركتهاى نشان مىدهند كه طبقه كارگر، به مثابه يكى از طبقه اصلى جامعه، در تلاش است در همه عرصههاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى، فرهنگى و انترناسيوناليستى آلترناتيو طبقات خود را ارائه دهد تا از اين طريق جامعه را در جهت سرنگونى رژيم سرمايهدارى بسيج و هدايت كند.
با اين نگاه، به تحولات درون جنبش كارگرى از اول ماه سال گذشته، اكنون وظايف و تكاليفى در مقطع اول ماه مه امسال در مقابل ما قرار مىگيرد كه قاعدتا بايد حركت امسالمان نسبت به سال گذشته، يك گام جلوتر باشد. البته مىتوان يك مجموعه مطالبات اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى طبقه كارگر را در بندهاى مختلف فرموله و رديف كرد، اما در اينجا چنين هدفى نداريم و به طرح چند پيشنهاد به رفقاى كارگرمان كه دستاندركار برنامههاى اول ماه مه هستند، بسنده مىكنيم:
1_ بايد تلاش كنيم، نظير حركت اول ماه مه سال گذشته، امسال نيز در ديگر شهرهاى كردستان و سراسر ايران سازماندهى شود. توده كارگران در تجمعات فرمايشى اول ماه مه خانه كارگر و شوراهاى اسلامى كار شركت نكنند. تجمعات به طور مستقل بر عليه كارفرمايان و رژيم، سازماندهى شوند. اگر در اين جهت موفقيتى كسب كنيم، اولا گام بسيار بزرگ و مهمى در جهت ارتقا مبارزه طبقاتىمان برداشتهايم. ثانيا، رژيم جرات نخواهد كرد وحشيگرى و بربريتى كه در سال گذشته با حمله به تجمع كارگران و دستگيرى هفت نفر از آن ها و ادامه احضار اين هفت فعال و مدافع جنبش كارگرى به بيدادگاههاى تفتيش عقايد را امسال نيز تكرار كند.
2_ حق تشكل و اعتصاب را بايد پيگيرانه دنبال كرد و مهمتر از همه نفع طبقاتى توده كارگران در اين است كه به محتواى طبقاتى اين تشكلها توجه و حسايت بيشترى از خود نشان دهند. تاريخ هميشه تكرار نمىشود؛ ما كارگران هر روز نمىتوانيم دور هم جمع شويم و تشكل مورد نظر خودمان را نيز به وجود آوريم، اكنون كه چنين فرصت تاريخى مناسبى در مقابل ما قرار دارد، از آن به بهترين وجه استفاده كنيم. يعنى تشكلهاى خود را مستقل از دخالت وزارت كار رژيم و همه دم و دستگاه دولتى و سرمايهداران به وجود آوريم؛ تلاش نماييم سياست ناظر بر اين تشكلها، دمكراسى مستيقم شورايى و سوسياليستى باشد. تشكلى كه توده كارگران را به عنوان طبقهاى مدعى اداره هر چه بهتر و انسانىتر جامعه آموزش و رشد مىدهد. تشكلى كه با حفظ استقلال تشكيلاتى، با احزاب و سازمانهايى كه منافعى جدا از منافع طبقه كارگر براى خود تصور نمىكنند، رابطه سياسى تنگاتنگى برقرار مىكند.
3_ با توجه به وخيم بودن موقعيت اقتصادى مزدبگيران، امسال نه تنها بايد براى دريافت همه دستمزدهاى معوقه اقدام موثرى¬ترى نظير سازماندهى اعتصاب طولانى تدارك ديده شود، بلكه بايد براى افزايش دستمزدها نيز طرح و نقشه عمل مشخصى داشته و منتظر آخر سال نشد. زيرا با دستمزد ماهانه 122 هزار تومان، با توجه به گرانى و تورم فزاينده، براى تامين زندگى مايحتاج يك نفر كارگر مجرد كافى نيست تا چه برسد به تامين زندگى يك خانواده پنج نفرى. همچنين نبايد اين عرصه را بيش از اين به مصوبات شوراى عالى كار سپرد كه در مذاكره با نمايندگان كارفرمايان و دولت، «نمايندگى كارگران» را يدك بكشد، در حالى كه اين ارگان دست ساخته رژيم، بيش از اين كه منافع كارگران را به معناى واقعى نمايندگى كند، منافع و مصالح رژيم و كارفرمايان را در انعقاد دستمزدهاى سالانه مدنظر دارد. اكنون مسئله تعيين حداقل دست¬مزدها براى سال جارى، به حدى حاد شده است كه حتى سردمداران خانه كارگر نيز براى آرام كردن كارگران، شوراى عالى كار را مورد انتفاد قرار مىدهند و خواهان لغو مصوبه در رابطه با دستمزدهاى سال جارى هستند.
4_ در مقطع برگزارى روز جهانى كارگر بار ديگر لازم است، به رابطه و همكارى تنگاتنگى فعالين جنبش كارگرى، جنبش زنان، جنبش دانشجويان و جوانان و جنبشهاى تحت ستم، تاكيد شود تا روز اول ماه مه، همه كارگران شاغل و بی¬كار و بخشهاى ديگر طبقه كارگر نظير پرستاران و معلمان و همچنين دانشآموزان و دانشجويان، در راهپيمايىها و تجمعات كارگران هر چه گسترده¬تر، اجتماعىتر و با شكوهتر و متحدانه¬تر شركت فعالانه داشته باشند. مسلما براى برقرارى چنين رابطه و پيوندى، كارگران، زنان، جوانان و دانشجويان كمونيست، وظايف سنگينترى به عهده دارند.
bamdadpress@telia.com
چهارم آوريل 2005