از سلسله گفتگوهای گزارشگران: مصاحبه با بهرام رحمانی، عضو کمیته مرکزی و کمیته خارج کشور حزب کمونیست ایران، و نویسنده و روزنامهنگار.
آقاي رحماني سلام به شما و ممنون از اينكه دعوت ما را پذيرفتيد.
رحمانی: من هم از شما تشکر میکنم.
گزارشگران:
آقاي رحماني در سال گذشته و همچنين در نيم ساله جاري شاهد افزايش تصاعدی حركات اعتراضي كارگران در سطحي وسيع هستيم. آيا تحولی در جنبش كارگري صورت گرفته است؟
بهرام رحماني:
همان طور که در سئوال شما نیز هست، حتا تعداد اعتراضات و اعتصابات کارگری فزونی یافته است. اعتراض به دستمزدهای معوقه، اعتراض به قراردادهای موقت، مخالفت با خصوصیسازیها و اخراجهای دسته جمعی، مبارزه برای افزایش دستمزد و دیگر مطالبات، گوشههایی از اعتراضات کارگران است که هر روز در شهرهای مختلف ایران، با اعتصاب، تحصن، راهپیمایی، تجمع در مقابل ارگانهای دولتی، بستن جادهها و... برگزار میشود. در اول ماه 1383، با حمله پلیس به تطاهرات کارگران سقز و دستگیری 7 نفر از فعالین جنبش کارگری که حدود دوازده روز در زندان به سر بردند و در اثر اعتراضات وسیع در داخل و خارج و تشکلهای کارگری جهان، جمهوری اسلامی مجبور شد با گرفتن وثیقههای سنگین آنها را آزاد کند، اما همچنان آنها را به بیدادگاههای تفتیش عقاید میکشاند. فعالین جنبش کارگری در داخل و خارج کشور، در اعتراض به سیاستهای ضدکارگری جمهوری اسلامی، تلاشهای گستردهای را سازمان دادهاند. این حرکتها از یک طرف فعالین جنبش کارگری را در داخل کشور به هم نزدیکتر ساخت و از سوی دیگر همبستگی وسیعی با کارگران دستگیرشده و جنبش کارگران ایران به وجود آورد.
مدتی قبل از اول ماه مه 1384، دو تشکل کارگری اعلام موجودیت کردند که هر کدام از این تشکلها حمایت حدود 4000 کارگر را پشت سر دارند. در اثر مبارزه پیگیر و خستگیناپذیر فعالین کارگری، زمينه مادى مساعدى براى برپايى تشكلهاى مستقل كارگری فراهم شده است. تلاشى كه در دو سال اخير بخشى از فعالين كارگرى با افق و چشمانداز متفاوت تحت عنوان «كميته پيگيرى ايجاد تشكلهاى آزاد كارگرى» و يا «كميته هماهنگى براى ايجاد تشكل كارگرى» ايجاد كردهاند.
اگر در «کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری» گرایش رفرمیستی و سندیکالیستی دست بالا را دارد، بر عکس «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری» آن طور که مواضعشان نشان میدهد تشکلی برای اتحاد و همبستگی کارگران ایران، حول گرایش رادیکال و ضدسرمایهداری است.
البته تشکلهای کارگری دیگری نیر نظیر کمیتههای کارخانه نیز تلاشهایی را آغاز کردهاند و اطلاعیههایی نیز منتشر نمودهاند.
ماه عسل این تلاشها را میتوان در اول ماه 1384 دید. این مراسمها در سالنهای مختلف با سرود انترناسیونال به طور علنی برگزار شد و سخنرانان درباره جنبش کارگری علیه سیستم سرمایهداری سخن راندند. این وضعیت قطعا خشم جمهوری اسلامی را برانگیخته اما توان حمله به این تجمعات کارگری و مراسمهای آنها را نداشتند. این وضعیت دو فاکتو سیاسی و اجتماعی در پرتو توازن قوای جدیدی به وجود آمده است که محصول سالها مبارزه و جانفشانی فعالین جنبش کارگری کمونیستی است. همچنین ما شاهد انتشار صدها مقاله مفید و موثر درباره جنبش کارگری در نشریات و سایتهای اینترنتی داخل کشور، مصاحبههای رادیویی و جلسات پاکتاکی در سالهای اخیر هستیم. همه این حرکتها تحولات و رخدادهای جدیدی هستند که در جنبش کارگری بالنده و رو به رشد ایران، در جریان است.
گزارشگران:
آيا با توجه به شعارها و سطح درخواستها و مطالبات، خصلت مبارزات كارگری را تدافعی يا تعرضی ارزيابي ميكنيد!
بهرام رحماني:
کارگران با مصائب و مشکلات فراوانی زندگی را خود میگذرانند. حتا دستمزدهای ناچیز و بخور و نمیرشان نیز به موقع پرداخت نمیشود. سرکوب و اختناق غوغا میکند. کشتار کارگران اعتصابی خاتونآباد را به یاد داریم. بدنبال این یورش وحشیانه نیروهای ضدشورش جمهوری اسلامی به کارگران بیسلاح، خبرگزاری کار ایران، «ایلنا» از خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، سئوال کرد که در دوران جنگ ایران و عراق اعتصاب حرام بود، آیا اکنون نیز چنین است؟ خامنهای صریحا جواب داد که هر گونه اعتصاب حرام است. بلافاصله بعد از این فتوای خامنهای، برای نمونه کارگران لولهسازی نورد اهواز دست به اعتصاب زدند و جاده اهواز_خرمشهر را بستند.
همانطور که در بالا اشاره کردم تلاشهای مختلفی برای متحد کردن کارگران در جریان است، اما به باور من هنوز خصلت مبارزات کارگران ایران، حالت تعرضی به خود نگرفته است. هر چند که رگههای تعرض را نیز میتوان این جا و آن جا در مبارزات جاری کارگران دید. مانند اعتراضات پیگیر کارگران کارخانه شاهو در سنندج.
گزارشگران:
اگر ممكن است لطفا در مورد رابطه جنبش كارگری و نهادهای علنی و مجاز موجود از جمله خانه كارگر براي ما بگوئيد.
بهرام رحماني:
در اوایل انقلاب بهمن 1357 ایران، ما شاهد تاسیس تشکلهای کارگری به ویژه شوراها در سراسر ایران بودیم. با یورش جمهوری اسلامی به دستاوردهای انقلاب، با حمله به مردم خوزستان، ترکمن صحرا، کردستان، حمله به تجمعات زنان و اجباری کردن حجاب اسلامی، حمله به دانشجویان و بستن دانشگاه تحت عنوان «انقلاب فرهنگی»، بستن روزنامهها، انحلال احزاب سیاسی، اعدامهای سالهای 60 تا 63، تشکلهای کارگری نیز با یورش وحشیانه نیروهای و عوامل رژیم قرار گرفت. یادمان هست که بنیصدر میگفت: «من چکمههایم را از پا درنمیآورم تا غائله کردستان را نخوابانم» و یا این که میگفت: «شورا پورا مالیده». در آن دوره عوامل حزب جمهوری اسلامی، به سردمداری محجوب و صادقی و غیره به خانه کارگر حمله کردند و آنجا را به تصرف خود درآوردند. از آن تاریخ رژیم تشکلهای کارگری را منحل کرد و خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار را به مثابه ارگانهای پلیسی خود برای کنترل طبقه کارگر به وجود آوردند. اما این شوراهای اسلامی کار، با پشتوانه و امکانات مالی و قدرت دولتی تنوانست کارکران زیادی را به خود جلب کند، به همین دلیل در سالهای اخیر این تشکلها کم و کمتر شده است. یک تحقیق دانشگاهی در تهران نشان میدهد که حدود 15 درصد از کارگران ایران عضو این تشکلهای دولتی هستند.
گزارشگران:
خصوصی سازي از جمله مسائل بحث انگيز ديروز و امروز در ميان فعالين كارگريست. خصوصی سازی كارخانجات و واحدهاي توليدي
آيا اين خصوصی سازی در ايران همان تحركيست كه در مثلا اروپاي غربی و باصطلاح كشورهای سوسيال دمكراتيك صورت ميگيرد؟ آيا اين هر دو از يك جنسند؟
بهرام رحماني:
اصولا خصوصیسازی در جهان خواست و نیاز سیستم سرمایهداری است. نهادهای بورژوازی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، همواره خصوصیسازی را توصیه و تشویق میکنند. بستن مراکز تولیدی که سود نمیدهند، منجمد کردن دستمزدهای کارگران، اخراج کارگران مازاد و متمرکز کردن فشار بر روی کارگران با طرحهای اضافهکاری، بخشی از سیاستهای دایمی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در سطح جهان است. در اثر همین خصوصیسازیها اکثریت مزدبگیران جوامعی نظیر برزیل و ترکیه را در فقر و فلاکت فزایندهای قرار داده است. بنابراین، سرمایهداران ایران و رژیم حامی سرمایه نیز سیاستهایشان جدا از این سیاستهای سرمایهداری جهانی نیست. به کار بستن توصیههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در ایران، مبنی بر خصوصیسازی، قطع سوبسیدها و اخراج سازیهای گسترده از دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، این پدر خوانده خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار، آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد.
اما مسلم است که سیاست و اقتصاد هر کشوری نیز ویژهگیهای خاص خودش را دارد. مثلا صنایع نساجی ایران، با 90 _80 سال عمر فرسوده شده است و یکی پس از دیگری تعطیل میشوند و کارگران آنها نیز به صف میلیونی بیکاران میپیوندند. همچنین ورود پارچه و لباس قاچاق توسط باندهای اقتصادی درون رژیم جمهوری اسلامی و محافل نزدیک به سردمداران رژیم، رکود و ورشکستگی این صنایع را سرعت بخشیده است.
در هر صورت تاکنون در اثر خصوصیسازیها، صدها هزار کارگر بیکار شدهاند بدون این که بیمه بیکاری مکفی داشته باشند. طبق آمارهای رسمی بیش از دوازده میلیون از مردم محروم ایران در فقر و فلاکت فزاینده زندگی فلاکتباری را میگذرانند.
گزارشگران:
بنظر شما محوریترين خواستها و شعارها در ميان كارگران كدامند؟
بهرام رحماني:
کارگران خواستهای زیادی دارند که در این سالها روی هم انباشته شدهاند. اما به نظر من، مهمترین خواستها و مطالبات محوری کارگران در این دوره، به نظر من، پرداخت کلیه دستمزدهای معوقه، افزایش دستمزدها متناسب با تورم واقعی، لغو کارهای قراردادی و استخدام دایمی و حق تشکل و آزادی اعتصاب و تجمعات است.
گزارشگران:
ارتباط جنبش كارگری در ايران با ساير نهادهای كارگري بينالمللی را چگونه ارزيابي ميكنيد و حمايت اين نهادها از جمله سازمان بينالمللی كار از كارگران ايران را در چه سطحي ميبينيد؟
بهرام رحماني:
در سالهای اخیر ارتباط کارگران ایران، با تشکلهای کارگری جهان افزایش یافته است. اما هنوز این روابط پیگیر و مداوم نبوده و موردی است. مثلا هنوز ما یک نشریه کارگری به دو زبان فارسی و انگلیسی نداریم که به طور مرتب اخبار مبارزات و مسایل مبرم کارگران ایران را به گوش کارگران جهان و مسائل و تجارب کارگران جهان را به گوش کارگران ایران برساند تا از این طریق روابط و مناسبات متقابل برقرار گردد و به یک همبستگی و اتحاد طبقاتی کارگران منجر شود.
سازمان بینالمللی کار نیز، یک سازمان بورژوازی است که توسط دولتها به وجود آمده و سیاستهای عمومی آنها را نیز در جهان دنبال میکند. مثلا همین اواخر سازمان بینالمللی کار خانه کارگر و شوراهای اسلامی را به عنوان تشکلهای کارگری به رسمیت شناخته، در حالی که اکثریت کارگران ایران، به این ارگانها به عنوان ارگانهای پلیسی رژیم مینگرند. زیرا بسیاری از کارگران فعال و کمونیست با شناسایی اینها اخراج، زندانی و یا حتا اعدام شدهاند. بنابراین کارگران ایران و جهان نباید امید خود را به این سازمان ببندند. اما با شناخت ماهیت این سازمان بورژوازی و بدون توهمپراکنی میتوان از قوانین آن که به نفع کارگران ایران است استفاده کرد و سیاستهای ضدکارگری رژیم را افشا ساخت. کارگران قطعا به نیروی عظیم طبقاتی خود و اتحاد و همبستگیشان اتکا میکنند.
گزارشگران:
حلقه مفقوده ارتباط و پيوند جنبش كارگری و جنبشهای ديگر موجود در كشورمان بالاخص جنبش دانشجوئی كدام است؟
بهرام رحماني:
یکی از فعالیتهای دایمی فعالین جنبش کارگری کمونیستی این است که جنبشهای آزادیخواه و برابریطلب نظیر جنبش زنان، جنبش مردم تحت ستم، جنبش جوانان و دانشجویان را به جنبش کارگری وصل کنند. زیرا اگر این جنبشها با جنبش کارگری در پیوند دایمی قرار نگیرند هر دستاوردی هم کسب کرده باشند، به آسانی توسط حاکمیت پس گرفتنی خواهد بود. از سوی دیگر انقلاب اجتماعی و در پیشاپیش همه طبقه کارگر میتواند به پیروزی برسد. بنابراین باید ارتباط و تماس و تبادل نظر واقعی در میان فعالین این جنبشها و جنبش کارگری به طور فعالتری برقرار شود.
تا آنجا که به جنبش دانشجویی برمیگردد تا 18 تیر 1378، یعنی تا زمانی که نیروهای وحشی رژیم به دانشگاه تهران و تبریز حمله کنند و با فریاد «یا علی یا حسین یا زهرا» دانشجویان را از پنجرههای طبقات بالا به پایین پرت کردند، سیاست کلان دانشجویی در دست دفتر تحکیم وحدت، یکی از فرقههای 17 گانه جناح دوم خرداد رژیم بود. اما از آن تاریخ و 5 روزی که مبارزات دانشجویی ایران را لرزاند، شکاف در دفتر تحکیم وحدت عمیقتر شد و گرایش چپ و سوسیالیستی که از انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها از سال 59، در حاشیه قرار گرفته بود، بار دیگر توانست تا حدودی کمر راست کند و فعالتر شود. اکنون ما صدای دانشجویان چپ و سوسیالیست را از دانشگاهها میشنویم. دانشجویان آزادیخواه، چپ و کمونیست، نشریات چپ انتشار میدهند و از جنبش کارگری دفاع میکنند.
اما هنوز راه زیادی در پیش است که جنبش دانشجویی مانند دوران شاه دانشگاهها را به مراکزی برای فعالیت چپ تبدیل کند و به حمایت از خواستها و مطالبات عمومی مردم محروم و تحت ستم و کارگران برخیزند. این امر بیش از پیش در مقابل فعالین جنبش کارگری کمونیستی و جنبشهای اجتماعی قرار دارد. قانونمندی و موقعیت مبارزه طبقاتی ایجاب میکند که جنبشهای اجتماعی هر چه زودتر با جنبش کارگری پیوند بخورند و صف عظیم طبقاتی بر علیه سیستم سرمایهداری و رژیم حامی سرمایه را به وجود آورند.
گزارشگران:
با توجه به محدوديتهای اجتماعی زنان كارگر در ايران كه شرايط بمراتب بدتری را در محيطهای كارگري نسبت به مردان تحمل ميكنند، از جمله پائين بودن سطح دستمزدها و معيشت بطور كلي و در كنار ستم جنسيتی، زنان كارگر چه جايگاهی را هم اكنون در جنبش كارگری به لحاظ دخالت و سازمانيابی دارند؟
بهرام رحماني:
قوانین اسلامی و ضدزن و فاشیستی جمهوری اسلامی از یک طرف و گرایش ارتجاعی مردسالاری از طرف دیگر سبب شده است که زنان تحت فشار بیشتری در محیط خانواده و جامعه قرار گیرند. در این میان طبیعتا زنان کارگر، ستمهای زیادی را تحمل میکنند. آنان در یک شغل برابر دستمزد پایینتری نسبت به همکاران مرد دارند.
از سویی میلیونها زن خانهدار که مانند برده به کارهای خانگی مشغولند، در شرایط واقعا غیرانسانی قرار دارند. متاسفانه درباره موقعیت زنان خانهدار کمتر بحث و بررسی و تحقیق علمی صورت گرفته است.
مسلما فعالین کارگری در نشستها و مجامع عمومی و تشکلهایشان اصولا باید سعی بر این داشته باشند که جایگاه بیشری برای فعالیت رفقای زن باز کنند و آنها را تشویق کنند که در همه امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و به ویژه در تشکلهای کارگری حضور فعال داشته باشند. متاسفانه در حال حاضر حضور زنان کارگر در تشکلهای موجود چندان ملموس نیست. باید این کمبود بزرگ را هر چه زودتر برطرف کرد. مسلما هیچ انقلابی، بدون حضور گسترده زنان به ثمر نمیرسد.
گزارشگران:
با توجه به حوادث و وقايعی كه در اول ماه مه سال جاری شاهد آن بوديم آيا میتوان از تحولی كيفی نسبت به سالهای پيش گفتگو كرد؟
بهرام رحماني:
همانطور که در بالا نیز اشاره کردیم، قطعا، مراسمهای اول ماه مه سال جاری، از تحول کیفی چشمگیری برخوردار بود. مراسمهای اول ماه امسال، با سرود انترناسیونال و برنامههای متنوع و بحثهای سیاسی علیه سیستم سرمایهداری و در رابطه با وضعیت کارگران در سطح گستردهای برگزار شد. رژیم جمهوری اسلامی، دوره طولانی سعی کرد، روز کارگر را ممنوع کند و فعالین آن را شناسایی و زندان و اعدام نمایئد. برای مثال جمال چراغ ویسی، یکی از سخنرانان و فعالین برگزاری مراسمهای اول ماه مه در سنندج بود که دستگیر و اعدام گردید. سردمداران رژیم حتما امسال در برابر برگزاری مراسمهای اول ماه مه دچار شوک شده بودند. رزیم، در سالهای اخیر، هنگامی که نتوانست مانع برگزاری اول ماه مهها شود، این بار تلاش کرد این مراسمها را به مراسمهای تشریفاتی خود تبدیل سازد که در این راه نیز شکست خورد.
حتا در مراسم اول ماه مه امسال خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار که در ورزشگاه آزادی تهران، مراسم خود را برگزار کرده بودند، هنگامی که اعلام کردند قرار است هاشمی رفسنجانی به عنوان مهمان در این مراسم سخنرانی کند و رسما کاندیداتوری خود را برای ریاست جمهوری اعلام نماید، کارگران با اعتراض مراسم را ترک کردند و تلاشهای محجوب و صادقی نیز به جایی نرسید و مراسم تعطیل شد. بنابراین به صراحت میتوان گفت که مراسمهای اول ماه امسال از یک تحول کیفی نسبت به سالهای قبل برخوردار بودند.
گزارشهای ارزندهای درباره مراسمهای اول ماه مه و بحثهای آن روز، در سایت «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری» وجود دارد که علاقهمندان میتوانند این گزارشها را در آن سایت مطالعه کنند.
گزارشگران:
جنبش كارگری در كردستان در چه موقعيتی قرار دارد؟
بهرام رحماني:
جنبش کارگری کردستان، به دلیل وجود فعال یک جریان سوسیالیستی «کومهله»، به لحاظ کیفی از رشد چشمگیری برخوردار است. اساسا مبارزه ضدسرمایهداری کارگران کردستان، نسبت به نقاط دیگر ایران، پررنگتر و رادیکالتر است. برای مثال کارگران کارخانه شاهو، در سالهای اخیر شیوههای متنوعی را در مبارزه خود برای تحمیل مطالباتشان را به کارفرما به کار گرفتهاند. مثلا هفته گدشته 140 نفر از کارگران این کارخانه از ساعت 9 صبح در مقابل استانداری دست به تجمع اعتراضی زدند و خیابان مقابل آن را برای عبور و مرور وسایل نقلیه بستند. ساعت یک ظهر نمایندگان کارگران معترض با استاندار گفتگو کردند و استاندار در یک مکالمه تلفنی با رییس کارخانه در تهران قول داد که همان روز حدود صد میلیون تومان به حساب کارخانه واریز نماید و بلافاصله حقوق کارگران پرداخت گردد. در اول ماه مه 83 و قبل از آن نیز اول ماه مهها با وجود خفقان، توسط کمیتههای تدارک اول ماه مه سازماندهی میشد.
میدانیم که ماه گذشته مردم شهر مهاباد به دنبال کشتن و مثله کردن جوانی به نام شوانه قادری دست به اعتراض زدند که مورد هجوم وحشیانه نیروهای انتظامی قرار گرفت. مردم شهرهای دیگر کردستان نیز یکی پس از دیگری در همبستگی با مبارزه مردم مهاباد، به این اعتراضات پیوستند. در سه هفته اعتراض مردم و وحشیگری نیروهای انتظامی بیش از 25 نفر جان خود را از دست دادند، صدها نفر زخمی شدند و بیش از هزار نفر نیز دستگیر گردیدند. این حرکت خودجوش مردم، با فراخوان کومهله برای اعتصاب عمومی و آغاز مبارزه هدفمند وارد دوران نوینی شد. روز 16 مرداد ماه سال جاری میلیونها نفر از مردم انقلابی کردستان، به ویژه کارگران با فراخوان کومهله، دست به اعتصاب عمومی زدند. رژیم هر چند که تعداد زیادی از دستگیرشدگان را آزاد کرده است، اما برخی از فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را دستگیر کرده است، از جمله برهان دیوارگر، یکی از فعالین «كميته پيگيرى ايجاد تشكلهاى آزاد كارگرى».
گزارشگران:
بنظر من بخش عظیمی از جمعیت را حاشيهنشينان شهرهای ایران تشکیل میدهند. بنظر شما این طیف وسیع چه نقشی در جنبش عمومی مردم ایران دارند؟
بهرام رحماني:
حاشیه نشینان حاشیه شهرهای ایران، جزو فقیرترین اقشار جامعه هستند که از امکانات شهری محدود و ناچیزی برخوردارند. قبل از هر چیز موقعی که ساکنان حاشیه شهرها، آب لولهکشی و برق و جاده آسفالت و غیره ندارند، آن را از چشم مسئولان رژیم میبینند. قطعا وظیفه رژیم است که نیازهای عمومی و بهداشتی و خدماتی شهروندان را تامین نماید. حاشیه نشینان شهرهای ایران که میلیونها انسان را شامل میشود اقشار محروم و ستمدیده جامعه و بخشی از طبقه کارگر هستند که در مشقت زندگی میکنند. بنابراین طبیعی است که هر روز نارضایتی آنها از رژیم فزونی یابد. در سالهای اخیر نیز بیشترین شورش شهرها از مناطق حاشیه نشین آغاز شده است.
گزارشگران:
شما در مقاله اخيرتان تحت عنوان «تشكل مستقل كارگري و چشمانداز آن»، به اين موضوع اشاره داشتيد كه تشكلهای مستقل كارگری از اراده سازمانها و احزاب بيرون نميآيد. تا آنجائی كه من اطلاع دارم و اگر اشتباه ميكنم حتما شما مرا تصحيح كنيد، كمتر تشكلی را ميتوان سراغ گرفت كه با اين نظريه مشكل داشته باشد. پس اختلاف نظرها در مورد آن حول چه محورهائی دور ميزند؟
بهرام رحماني:
ببینید جنبشهای اجتماعی مقدم از احزاب هستند. احتمال دارد که احزاب از بین بروند، اما جنبشها میمانند. همچنین این جنبشها با قرار و قطعنامه احزاب و سازمانها به وجود نمیآیند. جنبشها از پایین و مستقیما توسط کارگران شکل میگیرند و سوخت و ساز خود را نیز به وجود میآورند. احزاب جدی میتوانند این جنبشها را به لحاظ اتخاذ سیاستها و جهتگیریهای سیاسی یاری رسانند. قطعا حزب نه از بالای سر این تشکلها، بلکه از طریق حضور فعال اعضا و هوادارانشان در سیاستهای این جنبشها تاثیر میگذازند. پارهای از احزاب به طور مکانیکی و بدون فعالیت در این جنبشها، از دور به آنها را امر و نهی میکنند که چنین سیاستی مخاطرات زیادی برای فعالین کارگری و تاثیرات منفی در سیاستهای آنها میگذارد.
اما در مورد تشکلهای کارگری فقط مشکل و اختلاف نظر در میان فعالین و احزاب و سازمانهای سیاسی کارگری کمونیستی در این نیست که تشکلها با اراده سازمانها و احزاب بیرون نمیآیند، بلکه اساس اختلاف در افق و چشمانداز این تشکلها است. یک گرایش، گرایش رفرمیستی و سندیکالیستی است که عمدتا مبارزه طبقه کارگر را به مبارزه صنفی و اقتصادی محدود میکند. اما گرایش رادیکال و پیشرو و سوسیالیستی با افق و چشمانداز لغو کار مزدی و مالکیت خصوصی بر علیه سیستم سرمایهداری مبارزه میکند. البته گرایشات دیگری مانند گرایش آنارکوسندیکالیستی و امکانگرا و غیره نیز در دورن جنبش کارگری وجود دارد که در اینجا مورد بحث نیستند. قطعا اگر گرایش ضدسرمایه طبقه کارگر در جنبش کارگری دست بالا را نگیرد بحث از انقلاب اجتماعی و برانداختن سرمایه و رژیم حامی سرمایه، آرزویی بیش نخواهد بود.
گزارشگران:
در صورت امكان در مورد كميته های موجود و رابطه و تلاش فعالين كارگری برای تشكل مستقل كمی توضيح دهيد؟
بهرام رحماني:
فعالین کارگری در ایران، یکی از مهمترین اولویت این دوره خود را برای برپایی تشکلهای کارگری اختصاص دادهاند. تاکنون نیز تشکلهای مختلفی نظیر «كميته پيگيرى ايجاد تشكلهاى آزاد كارگرى»، «كميته هماهنگى براى ايجاد تشكل كارگرى» و «اتحاد کمیتههای کارگری» اعلام موجودیت کردهاند و بحثهای علنی خود را نیز مطرح میکنند.
یکی از تفاوتهای عمده «كميته پيگيرى ايجاد تشكلهاى آزاد كارگرى» و «كميته هماهنگى براى ايجاد تشكل كارگرى» در این است که کمیته هماهنگی از کارگران میخواهد تشکل کارگری را به نیروی خود ایجاد کنند، در حالی که کمیته پیگیری، ایجاد تشکل کارگری را به اجازه رسمی وزارت کار جمهوری اسلامی موکول میکند. اما در چند ماه گذشته فعالین کمیته پیگیری نیز متوجه این واقعیت شدند که جمهوری اسلامی، در شرایط حاضر چنین اجازهای را نه به آنها و نه به هیچ جریان دیگری نمیدهد؛ مگر این که کارگران از پایین تشکل خود را به وجود آوردند و به رژیم تحمیل کنند. ناگفته نماند که درون کمیته پیگیری هر چند که گرایش سندیکالیستی و رفرمیستی دست بالا را دارد اما گرایشات دیگر نیز درون آن فعالیت دارند.
اگر به طور کلی به تشکلهای موجود کارگری که تا حدودی نیز سیاستهای خود را در سطح علنی بیان کردهاند، واقعبینانه بنگریم هنوز این تشکلها در آغاز راه قرار دارند. این تشکلها باید در مراکز کار و زیست و زندگی کارگران در سراسر ایران، فعالتر شوند، شکل سراسری به خود بگیرند و میلیون کارگر را به عضویت خود درآورند، هنوز فاصله زیادی وجود دارد. بنابراین ضروری است که فعالین و دستاندرکاران جنبش کارگری در فضایی رفیقانه روشها و سیاستهای همدیگر را مورد نقد و بررسی قرار دهند. علاوه بر این تشکلهای کارگری با حفظ مواضع خود میتوانند در صورت لزوم با هم همکاری و تبادل نظر داشته باشند.
اساسا بحث و اختلاف نباید بر سر اسم این تشکلها مانند شورا، سندیکا، کمیته کارخانه و... باشد. مسلما هر جا که توازن قوا به نفع گرایش سوسیالیستی باشد، برپایی شورا مناسبترین تشکل است. شورا تشکل علنی کارگران است که با برگزاری مجمع عمومی و دخالت مستیم کارگران به وجود میآید و در عرصه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فعالیت میکند. آنچه که حائز اهمیت است باید بحثها عمیقتر شوند و مضمون و محتوای این تشکلها مدنظر قرار گیرد. تجارب تاریخی جنبش کارگری نشان داده است کارگران نباید تشکلهایی بسازند که اختیار آنها صرفا در دست رهبری قرار گیرد، بلکه باید تشکل کارگران با اتکا به مجامع عمومی و دخالت مستقیم کارگران فعالیتهای خودش را پیش ببرد. نمایندگان کارگران، در هر مجمع عمومی باید قادر باشند که نمایندگان خود را در صورت لزوم عزل نمایند و نمایندگان دیگری را انتخاب کنند. همچنین تشکلهای کارگری نباید زیر بار مذاکرات سه جانبه گرایی، یعنی نماینده کارفرمایان و دولت و کارگران بروند. چرا که چنین سیاستی پیشاپیش نماینده کارگران را در مقابل اتحاد کارفرمایان و دولت خلع سلاح میکند و تصمیات از اول همان تصمیم دولت و کارفرما است. بنابراین ضروری است که لغو سه جانبه گرایی یکی از شعارهای محوری کارگران باشد.
در خاتمه به نظر من اگر گرایش سوسیالیستی بر سرنوشت مبارزه طبقاتی کارگران حاکم نباشد کارگر همچنان به کار مزدی و استثمار محکوم است. هنگامی طبقه کارگر میتواند با سرنگونی سرمایه و رژیم حامی سرمایه، حکومت خود را با اتکا به روابط و مناسبات شورایی و دمکراسی مستقیم به استثمار انسان از انسان خاتمه دهد و هر گونه زور و ستم و استثمار بورژوازی را براندازد که علم رهایی بشر، یعنی سوسیالیسم علمی را در افق و چشمانداز مبارزات خود قرار دهد.
گزارشگران: با تشكر از شما
بهرام: من هم سپاسگزارم.
ششم سپتامبر 2005