Bamdadpress@telia.com
پس از نمايش انتخابات رياست جمهورى اسلامى، تبليغات بر سر يكدست شدن رژيم و احتمال سركوب جنبشهاى اجتماعى به ويژه جنبش كارگرى، تا حدودى انتظار و نگرانىهايى بوجود آورد. اما طولى نكشيد كه نگرانىها و انتظار جاى خود را دوباره به اعتراضات و اعتصابات كارگرى داد. قطعا فعالين و رهبران عملى جنبش كارگرى و تشكلهاى موجود مستقل كارگرى در شكستن اين فضا نقش مهمى را ايفاء كردند. اينبار جنبش كارگرى به شكل فعالترى به ميدان آمده است. در هفتههاى اخير حركتهاى راديكالى صورت گرفته است كه از نظر پيشروى جنبش كارگرى بسيار مهم هستند.
برنامههاى تعديل اقتصادى و خصوصىسازىها و اجراى توصيههاى صندوق بينالمللى پول و بانك جهانى كه از دوران رياست جمهورى هاشمى رفسنجانى آغاز شده است، همچنان ادامه دارد. تعديل نيرو در كارخانهها، بازخريد كردن، اخراج، عدم تمديد قراردادهاى كارگران قراردادى، افزايش ساعات كار و كاهش مزاياى رفاهى روشهايى بود كه كارفرمايان و رژيم به عنوان بزرگترين كارفرما به كار گرفتند. هر روز بخشى از كارگران را از شمول قانون كار بيرون آوردند. قراردادهاى موقت كار كارگران را از هستى ساقط كرده است. تا روزى كه قراردادهاى موقت و سفيد امضاء وجود دارد، كارگران هرگز امنيت شغلى نيز نخواهند داشت.
تحميل قراردادهاى يك طرفه، تعديل نيروى كار، برابر نبودن سطح دستمزدها با نرخ تورم و مسايل بىشمار ديگر همراه با سركوب و خشونت، در مقابل جنبش كارگرى ايران قرار گرفته است. حتى در گزارش سالانه «كنفدراسيون جهانى اتحاديههاى آزاد كارگرى»، كه اخيرا منتشر شده است، نام ايران، در شمار كشورهاى خطرناك قرار دارد.
با وجود همه اين ناهموارىها و مشكلات روزى نيست كه كارگران براى گرفتن حق و حقوق خود، به ويژه گرفتن دستمزدهاى معوقه در مقابل ارگانهاى رژيم و ميادين شهرها دست به تجمع و تحصن نزنند و مبارزهاى بىامان را پيش نبرند.
تعطيلى صنايع و بيكارسازىهاى وسيع
روزى نيست كه خبر تعطيلى كارخانه و كارگاهى در رسانهها منعكس نگردد و كارگران آن به ميان بيكاران ميليونى پرتاب نگردند.
تاكنون كارخانههاى نساجى صوفى كرج، كارخانه محصولات غذايى شيفته مشهد، كوراوغلى قزوين، ريسندگى پاكريس سمنان، ساميكوه صنعت همدان، نساجى شاهو، شركت گدازان توليدكننده قطعات چينى و آلمونيوم همدان، نساجى بافتههاى باهنر، كارخانه سياناى ساوه، نقش ايران قزوين، نوشابه سازى ساسان، پتوبافى نقش جهان تبريز، قند ياسوج، حوله لاله آذربايجان، شرق آذر آذربايجان، نساجى آبادان، ريسندگى و بافندگى فومنات، پشمبافى آسيا، شركت ريسندگى و بافندگى اراك، آلمونيوم خزر و اسپارك ماشين، يا تعطيل شدهاند و يا در حال تعطيلى هستند.
كارخانه سيوان راهسازى اروميه، خودروسازى بم، نساجى كردستان، سيم و كابل باختر استان كرمانشاه، قند دزفول، زرساب، صنايع پوشش و ريسندگى و حوله رشت، توليد پارچه بحر ايران، كاغذسازى پاپيروس، شركت طرح و توسعه شبكههاى مخابراتى، بافت ايران اراك، مشهد الياف شيروان، كارخانجات كازرون، توليد شكر شوشتر، كيوان همدان، ريسندگى و بافندگى زابل، توليد شكر خمينى شوشتر، هفت تپه، توسعه نيشكر خوزستان، گوهر كوه شهرستان خاش، كشت و صنعت مغان، ضنايع پوشش فومنات، الكتريك رشت، رامشير، بافت بلوچ، صنايع پلاستيك مركزى قم و زمان صنعت مشهد كارخانههاى بحرانى هستند كه دست به تعديل نيروى گسترده زدهاند، كارگران آنها چندين ماه حقوق معوقه طلبكار هستند. اين ليست، كارگران بيكار شده كارخانههاى بالاى 100 نفر تنها در 9 ماه سال گذشته است.
علاوه بر اينها، كارگران بيكار شده و يا در آستانه بيكارى قرار گرفته 3 هزار كارگاه توليد كفش كه با ورود كفشهاى ارزان خارجى به ويژه چينى در آستانه تعطيلى قرار گرفتهاند و كارگران 36 كارگاه پنبه پاككنى استان گلستان، بيكار شدن 50 هزار كارگر چاى كار كه در اثر ورود بيش از حد چاى خارجى بيكار شدهاند و كارگران در آستانه بيكارى كارخانجات توليد لوازم خانگى به خصوص كارگران كارخانههاى يخچالسازى و كولرسازى كه آنها هم با واردات كالاهاى چينى و به دليل عدم امكان رقابت به عنوان مثال يك يخچال چينى در تابستان گذشته صد و پنجاه هزار تومان، در حالى كه قيمت يخچال ساخت ايران، 250 هزار تومان بود به ورشكستگى رسيده و كارگران بيكار شده چند كارخانه توليد ظروف چينى و 11 شركت خودكار در آستانه بيكارى هستند. تعطيلى بسيارى از كارگاههاى قالىبافى براى نمونه تعطيلى بيش از 50 درصد از كارگاههاى قالىبافى تبريز و كارگران كارگاههاى قطعه سازى اتومبيل كه با ورود اتومبيلهاى خارجى و واردات لوازم خارجى در آستانه بيكارى قرار گرفتهاند را اضافه كنيم، مىبينيم كه كه روند تعطيلى كارخانهها كه پس از اجراى طرح تعديل ساختارى و خصوصىسازىها شروع شده و چند سال است كه شدت گرفته است، همچنان ادامه دارد.
طبق يك آمار منتشر شده رسمى، 3000 واحد توليدى كوچك و متوسط در عرض 5 سال ورشكسته شدهاند.(انديشه كار، بهمن 81)
كارخانه الكتريك رشت كه يكى از بزرگترين واحدهاى خاورميانه در نوع خود مىباشد، و پس از واگذارى به بخش خصوصى دچار بحران شده است. يا توليد پارچه فجر ايران، با 44 سال سابقه فعاليت، مدت يك سال است با بحران روبهرو شده است و از تعداد 2400 كارگر رسمى آن تا به حال 1900 نفر بازخريد شدهاند و همچنين تاكنون نزديك به نيمى از 700 كارخانه نساجى كشور، تعطيل شده است، در حالى كه صنعت نساجى از قديمىترين بخشهاى صنعت در ايران است.
آخرين آمارها حاكى از آن است كه «50 درصد شهركهاى صنعتى شهرستان كرج به عناوين مختلف تعطيل شده و كارگران آنها بيكار هستند. به گزارش ايلنا، على دهقان كيا، عضو هيات رئيسه كانون هماهنگى شوراهاى اسلامى تهران رژيم، مهمترين دليل تعطيلى اين واحدهاى صنعتى را واردات بىرويه، كمبود نقدينگى براى توليد و مسايل زيست محيطى دانست... اين عضو شوراهاى اسلامى رژيم، افزود: كارگاه هاى كوچك نيز به دليل مشكلات مشابه به حالت تعطيل و يا نيمه تعطيل درآمدهاند.»(ايلنا، 24 مهر 84 (
يكى ديگر از دبيران خانه كارگر رژيم در غرب تهران، گفت: «چنانچه سياستهاى دولت در جهت ارايه تسهيلات بانكى با سود پايين و كاهش مالياتها و عوارض گوناگون اعمال نشود، تعداد كارخانجات فعال منطقه غرب تهران تا پايان سال جارى به نصف رسيده و جمعيت كارگران اين منطقه به شدت كاهش مىيابد...»(ايلنا، 24 مهر 84)
همچنين اعلام شده است كه «كارخانه تراكتورسازى «اشتارد موتور» شيراز، با اخراج آخرين گروه كارگران خود كه بالغ بر 20 نفر بودند، به حالت تعطيل درآمد. اين كارخانه در سال 81 به نيرو محركه واگذار شد كه در آن زمان بيش از 100 كارگر در آن فعاليت مىكردند و آنها به مرور زمان تعديل نيرو شدند تا اين كه تعدادشان به 20 نفر كاهش يافت.»(خبرگزارى جمهورى اسلامى، 24 مهر 84)
اعتراضات و اعتصابات كارگرى
جنبش كارگرى ايران از اول ماه مه 81، به ويژه بعد از واقعه اول ماه مه 83 سقز و انتشار قطعنامههاى كارگران كردستان و جاهاى ديگر ايران قدمهاى بلندى به پيش برداشته و خود را بطور گستردهاى در سطح بينالمللى شناسانده است و كمپين اخير «كارگران ايران تنها نيستند!» نيز اين امر را فراتر برد.
اين در شرايطى است كه نود درصد رسانههاى ايران، اخبار و گزارشات مبارزه كارگران را منعكس نمىكنند. تنها يكى دو نشريه و خبرگزارى، آن هم در برخى مواقع اخبار كارگرى را عمدتا از زبان نمايندگان خانه كارگر و شوراهاى اسلامى كار رژيم، انعكاس مىدهند. براى نمونه اخبار حمله و كشتار كارگران متحصن خاتونآباد كرمان از سوى نيروهاى ضدشورش جمهورى اسلامى، كه منجر به كشته شدن حداقل 4 كارگر و زخمى شدن و دستگيرى تعداد بىشمارى شد، در رسانهها انعكاس نيافت. واقعه اول ماه سقز كه نيروهاى ضدشورش به كارگرانى كه به مناسبت روز جهانى كارگر تجمع كرده بودند با حمله وحشيانه نيروهاى سركوبگر روبهرو گرديدند و از جمله 7 نفر از فعالين جنبش كارگرى دستگير شدند، در رسانهها نيامد. همچنين در خيزش اخير مردم انقلابى كردستان، كه با يورش نيروهاى انتظامى و ضدشورش دستكم 25 نفر به قتل رسيدند و صدها نفر نيز زخمى شدند كه اين خيزش تودهاى با اعتصاب عمومى 16 مرداد به فراخوان كومهله، در سطح سراسرى كردستان را به اعتصاب عمومى كشاند نيز با سياست بايكوت خبرى سراسرى روبرو شد.
در سال 84، اعتراضات كارگرى نسبت به سال گذشته افزايش يافت. حكيمى، مدير كل سياسى_انتظامى استاندارى يزد، اقرار كرده است كه «بيش از دو هزار اعتراض و تجمع كارگرى در سه ماهه اول سال جارى داشتهايم...»(خبرگزارى كار ايران، ايلنا، شهريور 84)
_ انجمن صنفى كارگران برق و فلزكار كرمانشاه قطعنامهاى را بر عليه وضعيت موجود زندگى كارگران و شرايط ناامن محيط كار انتشار دادهاند كه در آن به كارگران جان باخته در حين كار اشاره كردهاند و تاكيد نمودهاند: «انجمن صنفى كارگران برق و فلزكار كرمانشاه به منظور جلوگيرى از تكرار اينگونه وقايع دردناك قطعنامهاى را در 5 ماده تدوين نموده و از همه كارگران و تشكلهاى كارگرى مىخواهد كه از آن حمايت كنند».
_ روز 16 مهر ماه، كارگران كارخانه نارنج، فرنج و پوشينه بافت قزوين، در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهايشان جاده مابين قزوين و شهر صنعتى البرز را از اولين ساعات صبح بستند. نيروهاى سركوب در محل حاضر شدند و كارگران را تهديد كردند. اما كارگران به اين تهديدات اهميتى ندادند. تا اين كه نيروهاى ضدشورش با باتوم و چماق به كارگران معترض حمله كردند و آنها را متفرق نمودند. اين چندمين بار است كه كارگران اين كارخانهها دست به اعتصاب و اعتراض مىزنند. كارگران اعلام كردهاند كه اگر پاسخى به خواستههايشان داده نشود، دوباره دست به اعتراض خواهند زد. دستمزد كارگران ريسندگى و بافندگى پوشينه بافت قزوين، حدود پنج ماه است كه پرداخت نشده است. اين شركت با 700 كارگر در شهر صنعتى البرز قرار دارد.
_ روز 17 دى ماه، جمعى از كارگران شركت شيشه ميرال در اعتراض به هفت ماه حقوق معوقه خود در مقابل دفتر رياست جمهورى دست به تجمع اعتراضى زدند. كارگران شيشه ميرال، طى چند ماه اخير بارها تجمعات اعتراضى برپا كردهاند و خواهان مطالبات خود شدهاند. با ادامه اعتراض و فشار كارگران، سرانجام مسئولين دفتر محمود احمدىنژاد رييس جمهور اسلامى، مجبور شدند با كارگران مذاكره كنند. اما كارگران تاكيد كردهاند تا برآورده شدن خواستههايشان، همچنان به تجمعات اعتراضى خود ادامه خواهند داد.
_ صبح 19 مرداد ماه، بیش از 200 کارگر شاعل در معدن زعال سنگ سنگرود، واحد البرز غربی، در اعتراض به عدم پرداخت 9 ماه دستمزدشان در مقابل دفتر ریاست جمهوری رژیم، دست به تجمع زدند. این کارگران شب به تهران رسیده بودند، شب تا صبح را در کنار میدان آرادی گذراندند. با واگذاری این معدن به شرکت اکتشاف حفاری ایران، بیش ار 600 کارگر شاغل این شرکت بلاتکلیف ماندهاند. در این حرکت اعتراضی به کارگران قول داده شده است که ظرف ده روز به خواستههایشان جواب دهند. کارگران نیز اعلام کردهاند که اگر در این مدت به خواستههایشان جواب داده نشود، بار دیگر به همراه خانوادههای خود به تهران خواهند آمد. در آخر این مطلب، درد و دل این کارگران معترض ضمیمه است.
_ گزارش مجلس یادبود کارگران جان باخته به دعوت «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری»، بعد از ظهر روز دوشنبه 25_7_84 در تالار گل سرخ تهران، منتشر شده است. بنا به این گزارش حاضران در این مراسم با ادای احترام به کارگران جان باخته به پا خاستند و یک دقیقه سکوت کردند. پس از اعلام برنامه، بهروز خباز، عضو كميته هماهنگى، شرح مختصرى از دو سفر خود به زرند كرمان براى اعلام همدردى كميته با خانوادههاى جانباختگان و دعوت از آنان براى شركت در همين مجلس ارائه كرد. بخشى از فيلمى كه آقاى خباز در جريان دومين سفر خود به كرمان تهيه كرده بود به نمايش درآمد. سپس محسن حكيمى، يكى ديگر از اعضاى «كميته هماهنگى براى ايجاد تشكل كارگرى»، طى سخنانى، از جمله به كارشكنى «خانه كارگر» در منصرف كردن خانوادهها از شركت در مراسم يادبود و ملاقات با وكلاى احتمالى خود در تهران، از ديدار خود با دو تن از وكلا _آقاى محمدشريف و خانم مهشيد محدود_ براى پذيرش وكالت خانوادهها سخن گفت. وى در پايان سخنرانى خود از جمله دو پيشنهاد مشخص اين كميته را نيز به اطلاع حضار رساند: «تشكلهاى كارگرى جهانى روز 28 آوريل را روز جهانى بزرگداشت كارگران جانباخته و مجروح اعلام كردهاند... پيشنهاد ما اين است كه فعالان كارگرى از هماكنون زمينه را آماده كنند تا كارگران ايران روز 28 آوريل مصادف با 8 ارديبهشت را همچون روز اول ماه مه يعنى روز جهانى كارگر به ياد كارگران جانباخته و مجروح يا بيمار بر اثر حوادث و بيمارىهاى ناشى از كار گرامى بدارند و در اين روز مراسم بگيرند و از خانواههاى كارگران جانباخته و بيمار تجليل كنند. پيشنهاد دوم اين است كه كميتهاى به نام «كميته دفاع از حقوق قربانيان حوادث و بيمارىهاى ناشى از كار» متشكل از فعالان كارگرى و نيز وكلا و حقوقدانان و در تماس مستقيم و مداوم با خانوادههاى كارگران جانباخته و بيمار تشكيل شود. از جمله كارهاى اين كميته بايد آن باشد كه اولا حمايت مادى و معنوى كارگران از خانوادهها را جلب كند و ثانيا براى آنها وكيل بگيرد تا بتواند دعاوى خود را در محاکم قضایی در شرایط بهتری دنبال کنند...»
_ مطالبات انجمن صنفى كارگران برق و فلزكار كرمانشاه: 1_ افزايش حداقل دستمزد ماهانه به ميزان _ 450 هزار تومان؛ 2_ لغو قرادادهاى كوتاه مدت و عقد قراداد دستهجمعى؛ 3_ تحت پوشش تامين اجتماعى قرار گرفتن كليه بيكاران؛ 4_ ايجاد هيئتهاى بازرسى بهداشت و ايمنى محيط كار، منتخب از سوى كارگران؛ 5_ تامين امنيت محيط كار از سوى كارفرما.(23 مهر 84 (
_ رانندگان اتوبوسهاى شركت واحد در تهران، در يك اقدام اعتراضى از قبل اعلام شده، روز 25 شهريور بليط نگرفتند و مسافران را مجانى جابهجا نمودند. گفته شده است برخى از كارگران و اعضاى سنديكاى رانندگان شركت واحد، به دليل شركت در اين حركت اعتراضى تهديد به اخراج شدهاند. مطبوعات و رسانههاى ايران، درباره اعتراض رانندگان اتوبوسرانى تهران، سكوت كرده و حتا خبر آن را نيز درج نكردهاند. رانندگان اتوبوسرانى تهران، خواهان رسيدگى به مطالبات و مسايل رفاهى و ايمنى خود هستند.
_ حدود 400 نفر از كارگران شركت «نارنج» قزوين، در ادامه اعتراضاتشان از شب گذشته تا امروز سهشنبه 26 مهر ماه، در مقابل مجلس رژيم اسلامى تجمع برگزار كرده و خواستار رسيدگى به مشكلات و پرداخت مطالبات خود هستند. صدها كارگر شركت نارنج قزوين، 25 ماه حقوق و مزاياى خود را دريافت نكرده و علىرغم اعتراضات گسترده كارگران و وعدههاى مسئولين رژيم تاكنون هيچ اقدامى جهت رسيدگى به خواستههاى آنان انجام نشده است.
_ بنا به گزارش سايت «پيام»، اعتصاب كارگران كارخانه نساجى كردستان همچنان ادامه دارد. براساس آخرين خبرى كه از شهر سنندج به سايت پيام رسيده است، اعتصاب كارگران كارخانه نساجى كردستان كه از 2 مهر ماه آغاز شده بود همچنان ادامه دارد... كارگران كارخانه نساجى كردستان و نمايندگان آنان كه قرار است در جلسه كميسيون كار شركت نمايند همچنان بر خواستههاى خود از جمله: 1_ لغو قراردادهاى موقت و تبديل آنها به قراردادهاى دايم؛ 2_ پرداخت افزايش توليد سالهاى گذشته؛ 3_ اجراى طرح طبقهبندى مشاغل؛ 4_اعزام كارگران بيمار جهت درمان با هزينه كارخانه؛ 5_ اعزام كارگران جهت چكآپ؛ 6_تامين امكانات ايمنى و بهداشتى براى تمامى كارگران پافشارى مىكنند و در صورت بدون نتيجه ماندن مذاكرات، اعتراضات و اعتصاب كارگران همچنان ادامه خواهد داشت.
در هر صورت كارگران در اشكال مختلف و متنوعى مانند تحصن، اعتصاب، تجمع اعتراضى، راهپيمايى و مسدود كردن اتوبانها و جادههاى اصلى شهرها، براى تحميل مطالباتشان به سرمايهداران و رژيم حامى سرمايه استفاده مىكنند. يا در مواردى اقدام به نوشتن نامه و جمعآورى تومار و ارسال آن به مسئولين دست مىزنند. يا اين كه دست به شكايت مىزنند. مثلا در يك آمار شكايت كارگرى آمده است، در استان مركزى 18 هزار شكايت كارگرى ظرف يك سال به اداره كار رسيده است كه 10 درصد شكايتها نسبت به اخراج و 40 درصد نسبت به اتمام قراردادها و عدم پرداخت حقوق و مزايا بوده است.(كار و كارگر، خرداد 83)
از ميان حركتهاى اعتراضى راديكال، كارگران سقز در اول ماه مه 83، كارگران شركت نقش ايران در محوطه قزوين، كارگران شاغل كشت و صنعت كارون، 3 هزار كارگر كشت و صنعت مغان و كارگران ريسندگى و بافندگى پاكريس سمنان در بيرون از كارخانه راهپيمايى كردند.
كارگران شركت آلمونيوم اراك در اعتراض به سوءاستفاده مديران و با خواست افزايش سود توليد با توجه به افزايش توليد 83، كارگران ماشينسازى اراك، به دليل اعتراض به عملكرد تبعيضآميز مديريت در پرداخت حق جذب به كارگران، دست از كار كشيدهاند و 3 مورد اعتصاب طولانى داشتند.
اما تقريبا 80 درصد اعتراضات كارگرى، مربوط به عدم پرداخت دستمزدهاى معوقه و يا تاخير در پرداخت دستمزدها و براى جلوگيرى از تعطيل شدن محل كار بوده است.
تورم، گرانى و دستمزدها
در حال حاضر دستمزد كارگران رقمى در حدود 122 هزار و پانصد تومان است، در حالى كه «در عملكرد برنامه سوم توسعه، خط فقر شهرى 250 هزار تومان در ماه و خط فقر روستايى 150 هزار تومان در ماه است.» همچنين در گزارشهاى منتشر شده آمده است كه «در ايران اكنون بيش از 10 ميليون نفر درآمد 15 هزار تومانى تا 150 هزار تومانى در ماه دارند.»
با وجود اين، كارفريايان و رژيم، همين دستمزدهاى ناچيز را نيز به موقع پرداخت نمىكنند و كارگران و خانواده آنان را با مشكلات عديده اى روبهرو مىسازند. صدها هزار كارگر از چند روز تا 25 ماه دستمزدها و ديگر مزاياى خود را دريافت نكردهاند.
براى مثال يكى از خبرگزارىها، به نقل از يكى از مسئولين انجمن صنفى كارگران كوره پزخانههاى استان تهران، خبر داد كه دستمزد بيش از 18 هزار كارگر كوره پزخانههاى پاكدشت به همراه خانواده آنان پرداخت نشده است. عباس سالارى، در گفتوگو با ايلنا، افزود: «با توجه به پايان يافتن فصل كار در كوره پزخانههاى استان تهران كارفريان از پرداخت حقوق كارگران خوددارى كردهاند كه در نتيجه اين كارگران به دليل مشكلات مالى نتوانستند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند. با وجود انعقاد قرارداد دستهجمعى بين نمايندگان انجمنهاى صنفى كارگران كورهپزخانههاى استان تهران با اتحاديه فخار، دستمزد كارگران كورهپزخانهها هنوز پرداخت نشده است.»(شرق آنلاين، 21 مهر 84)
فساد اقتصادى گسترده در دستگاههاى ادارى رژيم
درآمد نفتى ايران در سال 2005، از سوى واحد اطلاعات اكونوميست EIU، در حدود 50 ميليارد و 359 ميليون دلار و در سال 2006 نيز 46 ميليارد و 495 ميليون دلار برآورده شده است. بنا به گزارش ايسنا، متوسط ميزان نفت ايران در سال 2005 در حدود سه ميليون و 932 هزار بشكه در روز و در سال آينده ميلادى روزانه سه ميليون و 940 هزار بشكه در روز برآورد شده است. براساس گزارش واحد تحقيقات نشريه اقتصاد ايران، نرخ تورم ايران در سال جارى ميلادى 5.17 درصد و در سال آينده 3.17 درصد خواهد رسيد. همچنين پيشبينى ميزان صادرات كالا و خدمات در سال جارى ميلادى 57 ميليارد و 200 ميليون دلار و در مقابل واردات كالا و خدمات 42 ميليارد و 300 ميليون دلار برآورد شده و اين ارقام براى سال 2006 ميلادى به ترتيب 54 ميليارد و 500 ميليون دلار و 56 ميليارد دلار اعلام شده است.
اين آمار و ارقام به سادگى نشان مىدهند كه ايران يك كشور ثروتمندى است و حداقل توانايى نه تنها پرداخت همه دستمزدها و ديگر مزاياى معوقه كارگران سراسر كشور امكانپذير است، بلكه توان افزايش دستمزدهاى كارگران و كارمندان متناسب با تورم واقعى را نيز وجود دارد. بنابراين روشن است كه كارفريايان و رژيم به عنوان بزرگترين و اصلىترين كارفرما نمىخواهند وضعيت كارگران بهبود يابد. زيرا هر درجهاى كه وضع اقتصادى، سياسى و اجتماعى كارگران بهبود يابد، به همان درجه نيز مبارزه سياسى آنها بر عليه سيستم سرمايهدارى وسيعتر خواهد شد. از سوى ديگر سئوال اين است كه اين پولهاى كلان به كجا مىرود و صرف چه مخارجى مىگردد؟
اولا، سرمايهها به سرعت از ايران فرار مىكنند. چرا كه سرمايه در جايى جا خوش مىكند كه امنيتاش تامين شود. به همين دليل دولت ايران نه تنها امنيت سرمايه را تامين نكرده است، در حالى كه ايران به دليل نيروى كار ارزان قاعدتا بايد بهشت سرمايهداران باشد، بلكه ايران براى همه شهروندانش نيز كشورى ناامن است و هيچ كس از تعرض رژيم در امان نيست. بنابراين طبيعى است كه سرمايههاى انسانى و اقتصادى از اين كشور فرار كنند و به جاهاى امنى بروند. در كشورى كه با فتواى هر آخوندى آدم مىكشند؛ در كشورى كه زنان از ابتدايىترين حقوق انسانى و اجتماعى خود محروماند؛ در كشورى كه تهديد، ترور، شكنجه و اعدام مسايل عادى و پيش پا افتادهاى محسوب مىشود؛ در كشورى كه سردمداران آن براى دستيابى به سلاحهاى كشتار جمعى مسابقه گذاشتهاند؛ در كشورى كه رييس جمهور و وزرايش، به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى ماموريت مىدهند تا نامه ميثاق دولت را با امام زمان را به چاه جمکران بياندازد، چنين خرافات و مزخرفات را تبليغ مىكنند؛ در كشورى كه كودكان هيچ عزت و احترامى ندارند و... چه انتطارى از چنين حاكميتى است كه امنيت و زيست و زندگى شهروندانش را تامين كند؟!
سازمان تجارت و توسعه سازمان ملل متحد، آنكتاد، اعلام كرده است كه ايران از لحاظ شاخص خروج سرمايه طى سال 2004 در ميان 132 كشور جهان در رتبه 122 قرار گرفته است. در حالى كه كشورهاى آذربايجان، ايسلند، بحرين، سنگاپور، سوئد، سوئيس و اسپانيا، به ترتيب در رتبههاى چهارم تا دهم جهان از لحاظ شاخص خروج سرمايه قرار دارند. در سطح جهان، بلژيك از لحاظ شاخص خروج سرمايه در رتبه نخست جهان قرار دارد و پس از اين كشور نيز پاناما رتبه دوم و هنگكنگ در رتبه سوم جهان قرار گرفتهاند.
اصولا دزدىهاى سردمداران رژيم، مانند خانواده هاشمى رفسنجانى، رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام هم در رسانهها انعكاس پيدا كند، انعكاسدهنده شديدا مورد مجازات قرار مىگيرد تا كس ديگرى چنين جراتى را به خود ندهد. اما براى سرپوش گذاشتن به دزدىهاى كلان ارگانهاى رژيم هر از چند گاهى افرادى را ظاهرا قربانى مىكنند تا افكار عمومى منحرف شود. براى مثال، ايزدپناه، سخنگوى ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادى جمهورى اسلامى در گزارشى به خامنهاى رهبر جمهورى اسلامى، از جمله مىنوسيد: «هفتصد ميليارد ريال سوءجريان مالى در نهادهاى انقلاب كشف شده است.» بنا به گزارش ايسنا، ايزدپناه همچنين اعلام كرد كه «موضوع ايجاد زمينههاى خروج سرمايه ايرانيان به «دبى» به عنوان يكى از مصاديق فساد اقتصادى است... يكى از پرسنل ستاد اجرايى فرمان امام كه سيصد و شصت و هفت هزار متر مربع به ارزش ششصد ميليارد ريال را به صورت غيرقانونى به فروش رسانده بود... براساس اعلام گزارش نيروى انتطامى، بيش از هفتاد هزار پرونده قاچاق كالا با ارزشى بالغ بر دو تريليون و ششصد و بيست و پنج ميليارد ريال تشكيل شده است. ايزد پناه، از كشف حدود سه هزار ميليارد ريال سوءجريان مالى و فساد اقتصادى در عملكرد مالى تاسيسات دريايى، شركت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران، شركت بازرگانى پتروشمى بينالمللى، شركت بازرگانى پتروشيمى ايران، شركت منطقهاى ويژه اقتصادى انرژى پارس(برليت)، شركت كالاهاى لندن، شركت پالايش نفت و شيراز اصفهان و شركتهاى پتروشيمى(خارك، مبين، فجر، بوعلى سينا، تندگويان، امبيركبير، كارون، مهندسى توسعه پتروشميى) از سوى سازمان بازرسى كل كشور در بررسى وضعيت صنعت نفت خبر داد.»(22 مهر ماه 84)
اين چند رقم، فقط ارقام بسيار ريزى از دزدىهاى كلان و درشت سردمداران رژيم و نزديكان آنها از ثروت عمومى است كه روزبهروز فربهتر مىشوند، در حالى كه مزدبگيران و خانوادههايشان به نان شب محتاج هستند و روزبهروز نحيفتر و رنجورتر مىشوند. اين است معناى واقعى عدالت اسلامى؟
افق و چشمانداز جنبش كارگرى
بدون شك تشكلهاى كارگرى موجود حقوق اقتصادى و اجتماعى كارگران ضايع شده را نمىتوانند به سرمايهداران و رژيم حامى سرمايه تحميل كنند. جنبش كارگرى در حال تحرك و شكلگيرى جديد است و در اين زمينه فعالين و رهبران عملى كارگران نقش بسيار مهمى را در متشكل كردن توده كارگران ايفاء مىكنند.
چندين سال است كه كارفرمايان كارخانهها را مىبندند و كارگران را اخراج مىكنند. تهاجم سرمايه به نيروى كار، به شيوههاى گوناگون از جمله گذراندن قوانين ضدكارگرى خودر را نشان مىدهد تا سركوب كارگران معترض.
اما علىرعم اين همه فشار اقتصادى و اختناق سياسى، برگزارى مراسمهاى اول ماه مه، ميزگردهاى كارگرى، سمينارها و سخنرانىها كارگرى، قطعنامهها و فهرست كردن مطالبات كارگرى، تهيه تومار براى رفع موانع در راه ايجاد تشكلهاى مستقل كارگرى ضدسرمايهدارى، انتشار كتاب و نشريات كارگرى، ارسال مقالات كارگرى به سايتهاى اينترنتى، مصاحبه با راديوهاى فارسى زبان خارج كشور، سخنرانى در جلسات پالتاكى و غيره، بخشى از تلاشهاى فعالين كارگرى است كه براى به دست آوردن مطالبات اقتصادى، سياسى و اجتماعى كارگران و در راس همه حق آزادى تشكل، تجمع و اعتصاب و آزادى بيان در جامعه جريان دارد. بنابراين جنبش كارگرى ايران، هم اكنون بيش از هر زمان ديگرى از تاريخ اين كشور، در مقابل سرمايه و رژيم حامى سرمايه صفآرايى طبقاتى كرده و تلاشهاى گستردهاى را براى تشكليابى خود آغاز كرده است.
در خارج كشور نيز در ميان نيروهاى كارگرى كمونيستى و آزادىخواه و برابرىطلب، روزبروز فعاليت بيشترى براى برپايى تشكلهاى همبستگى بينالمللى كارگران ايران و جهان با هدف تقويت جنبش كارگرى كمونيستى، از دل كمپينها و اعتراضات موجود كارگرى در جريان است تا اين نيروها در بستر و جايگاه طبقاتى واقعى و تاريخى خود قرار گيرند. البته هنوز در خارج كشور، بىتفاوتى به مسايل كارگرى، صرفا بينشهاى ايدئولوژيك روشنفكرى، سكتاريسم و غيره موانعى در راه تشكلها و فعاليتهاى كارگرى كمونيستى و انترناسيوناليستى هستند كه با نقد اين گرايشات در فضايى سالم و سياسى موانع موجود بر سر راه همبستگى طبقاتى وسيع برداشته شود.
بدين ترتيب، با جانفشانى و پيگيرى فعالين و رهبران عملى جنبش كارگرى، زمينه مادى مساعدى براى برپايى تشكلهاى مستقل كارگرى در ايران فراهم شده است. در دو سه سال اخير بخشى از فعالين جنبش كارگرى با افق و چشمانداز برپايى تشكل مستقل ضدسرمايهدارى گامهايى را برداشتهاند كه ارزنده و نياز واقعى جنبش كارگرى سوسياليستى است. اما اين تلاشهاى ارزنده، به دلايل قابل درك اقتصادى، سياسى و اجتماعى، هنوز به برپايى تشكلهاى تودهاى سراسرى منجر نشده است.
اما مسلم است كه اگر كارگران بتوانند در برابر اين تهاجم سرمايه بايستند و مطالبات خود از جمله دستمزدهاى معوقه را بگيرند و افزايش دستمزدهاى خود را متناسب با تورم و گرانى واقعى نيز به كارفرمايان و رژيم تحميل كنند، نياز مبرم به تشكل سراسرى و قوى كارگران به ويژه در صنايع بزرگ دارند.
ضمیمه:
درد و رنج كارگران معدن، بيانگر وضعيت عمومى اكثريت كارگران سراسر كشور!
ايلنا، شنبه 2 خرداد 83 نوشت: «در حالى كه 70 درصد صنايع كشور در اختيار دولت است، معلوم نيست كه چرا قرادادهاى سفيد امضاء و كوتاه مدت همچنان منعقد مىشود؟ كارگران قراردادى امنيت شغلى ندارند و قرارداهاى موقت باعث ضايع شدن حقوق اين كارگران در كل كشور شده است.»
گزارشگر خبرگزارى كار ايران، ايلنا، درباره اعتراض 200 كارگر معدن زغالسنگ سوسنگرد، واحد البرز غربى، از اعتراض اين كارگران در مقابل دفتر رياست جمهورى گزارشى تهيه كرده است كه عمدتا حال و روز دردناك و دلخراش طبقه كارگر سراسر كشور را نشان مىدهد: «بعد از بىتوجهى مسئولان به مشكلات اين كارگران، تعداد 200 كارگر از 700 كارگر معدن با يك كاميون ويژه دام و اتوبوس عهد بوق به تهران آمدند، تا شايد دلى براى آنها بسوزد. كارگران، خسته و كوفته شب هنگام به تهران رسيدند و به خاطر بىپولى، تا صبح در محلى زير برج ميدان آزادى خوابيدند!... زمانى كه به جمع آنها(در مقابل نهاد رياست جمهورى) رفتم، ناى برخاستن از جايشان را نداشتند، حق هم دارند. از آدمى كه 48 ساعت چيزى نخورده، چه انتظارى مىتوان داشت! كارگرى مىگفت: از ديروز تا حالا، از يكديگر پول قرض مىگيريم تا بيسكويت و نوشابه بخوريم! البته بعضى از ما ريالى در بساط ندارند!... چشمان تمامى كارگران رنگ خون است. مىپرسم ديشب نخوابيدهايد، مىگويند 9 ماه است كه خواب بر ما حرام شده... آن يكى مىگويد: 5 تا بچه دارم، دو تايشان مدرسهرو هستند. به خاطر نداشتن پول، با لباسهاى رنگ و رو رفته پارسال سر كلاس مىروند. و يكى ديگر مىگويد: امسال به بچههايم گفتهام، درس و مشق ممنوع! بابا پوى نداره كه شكم آنان را سير كند، مدرسه پيشكش! كارگرى مىگويد كه منطقه معدن سردسير است و كوهستانى، نفت را بشكهاى 5 هزار تومان مىخريم، چه كنيم بهتر از آن است كه خرج دوا و درمان بدهيم! و آن يكى مىگويد: رنگ گوشت را دو ماهى است كه نديدهايم، نان خالى شايد داشته باشيم، شايد هم پنيرى و ماستى! كارگرى مىگويد: نماينده رودبار از پيمانكار ظالم حمايت مىكند، ايشان نماينده مردم هستند يا ياور «فتحالهى» پيمانكار... كارگرى مىگويد: چند تن از همكاران ما كه بيمار شده بودند، به دليل ناتوانى در پرداخت هزينههاى درمانى فوت شدند، خوش به حالشان كه رفتند و اين روزها را نديدند! و كارگرى مىگويد: نداشتم كه اجاره خانه بدهم، صاحب خانه وسايلم را بيرون ريخت! راستى زندگى در هواى آزاد چه زيباست؟! كارگرى مىگويد: در عمق 400 مترى زمين كار مىكنيم و اين دستمزد مسئولان به تلاشمان است، واقعا چه بايد گفت.
خواسته كارگران اين است كه ما گرسنگى را تحمل مىكنيم و بىتوجهى را به جان مىخريم، اما مسئولان نيز همت كنند تا معدن دوباره آغاز به كار كند، آخر معدن قلب تپنده اقتصاد منطقه است و اگر بخوابد، ما مردهايم!»
18 اكتبر 2005
* برگرفته از جهان امروز