گفتگوى نشريه اتحاد انقلابى نيروهاى كمونيست و چپ ايران
با بهرام رحمانى، درباره «كمپن كارگران ايران تنها نيستند!»
بنظر مىرسد كه چپ انقلابى طى سالهاى اخير به بستر اصلى حركتش نزديك مىشود و جنبش طبقاتى كارگران به موضوع مركزى فعاليتهايش بدل مىشود. يكى از مهمترين اين عرصهها نوعى هارمونى بين جنبش كارگرى در جامعه و تلاش فعالين كارگرى و چپ سوسياليست در خارج از جامعه براى بسترسازى يك مناسبات كم و بيش لازم با جنبش كارگرى_سوسياليستى در عرصه بينالمللى است.
سئوال 1_ اخيرا كمپين با نام «كارگران ايران تنها نيستند!» برگزار شده است. در اين راستا مىخواستيم شما كه از دستاندركاران اين حركت بودهايد در رابطه با چگونگى شكلگيرى، روندهاى همكارى و فعاليتهاى تاكنون انجام يافته اين حركت را به طور فشرده براى خوانندگان نشريه توضيح دهيد؟
بهرام رحمانى: قبل از هر چيز از بابت اين مصاحبه تشكر مىكنم. آغاز اين حركت عميقا از تحولات سياسى اخير ايران نشات گرفته است. اولا، با تغيير دولت و بحث يك دست شدن رهبرى، مجلس، رياست جمهورى و ديگر ارگانهاى سركوب جمهورى اسلامى، اين امكان را به نيروهاى سركوبگر رژيم مىدهد كه شديدتر از گذشته به سركوب جنبشهاى اجتماعى به ويژه جنبش كارگرى دست بزنند، مطرح بود. دوما، مردم انقلابى كردستان در نيمه دوم تير و مرداد ماه 1384، كه در اعتراض به خشونت و وحشىگرى آدمكشان جمهورى اسلامى، دست به اعتراض و اعتصاب زده بودند، با يورش وحشيانه نيروهاى سركوبگر روبهرو شدند. در اين واقعه با تيراندازى مستقيم نيروهاى امنيتى و ضدشورش رژيم به تجمعات مردم معترض، دستكم 25 نفر جان باختند و تعداد زيادى نيز زخمى گرديدند. علاوه بر اينها بيش از هزار نفر دستگير و به سياهچالهاى مختلف فرستاده شدند. اين حركت اعتراضی مردم انقلابى كردستان با فراخوان كومهله براى اعتصاب عمومى سراسرى 16 مرداد در كردستان كه با استقبال بىنظير مردم روبهرو شد، كليه دم و دستگاه خرافى و ارتجاعى و سركوبگر جمهورى اسلامى را به لرزه انداخت و اين سئوال را پيش پاى آنها نهاد كه يك سازمان كمونيستى، چگونه در زير خفقان خونين از آنچنان محبوبيت سياسى و اجتماعى در ميان كارگران و مردم انقلابى كردستان برخوردار است كه توانست روز 16 مرداد، مردم سراسر كردستان را به يك اعتصاب عمومى يكپارچه در سراسر كردستان بكشاند كه از سالهاى 58 و 59 به اين سو سابقه نداشت؟! بنابراین پیگیری آزادی همه دستگیرشدگان و دفاع از مطالبات مردم انقلابی کردستان، مسـله سیاسی دیگری که در مقابل ما قرار داشت.
سوما، اخيرا از يكسو زندانيان سياسى براى آزادى خود دست به اعتراض و اعتصاب غذا و غيره زده بودند و از سوى ديگر در خارج كشور نيز گرايشات راست اينجا و آنجا از اين و يا آن زندانى وابسته به جناحى از رژيم، چهره، رهبر و شخصيت مبارز غيرواقعى درست مىكنند، ما كمونيستها مانند هميشه خواهان آزادى همه زندانيان سياسى باشیم نيز مسئله سياسى ديگر روز در این مقطع بود.
قاعدتا اين سه فاكتور كلى كه بر شمرديم براى همه نيروهاى آزاده و چپ و كمونيست، از جمله براى ما به عنوان تشكيلات خارج كشور حزب كمونيست ايران، مطرح و بحث پايهاى جلساتمان بود كه در اين راستا چه اقدامات جدى در خارج كشور سازماندهى كرد تا در شرايط موجود يك حركت سراسرى موثرى در افشاى چهره كريه رژيم سرمايهدارى جمهورى اسلامى، در حمايت و پشتيبانى از مبارزات كارگران، مردم انقلابى كردستان و آزادى همه زندانيان سياسى باشد.
پيشنهادات مختلفى در اين مورد وجود داشت. با تحليل مشخص از شرايط مشخص و براى جوابگويى به نيازهاى سياسى اين دوره، يك كمپين سراسرى موثر سياسى_تبليغى و عملى، كه يك دلگرمى جدى براى مبارزات جنبشهاى جارى و بالنده در ايران، از جنبش كارگرى، زنان، جوانان و دانشجويان، جنبشهاى حقطلب و انقلابى مانند جنبش انقلابى كردستان تا آزادى همه زندانيان سياسى به وجود آورد. در واقع مىتوان گفت اين كمپين نه يك حركت دل به خواهى، بلكه ناشى از شرايط موجود و تحولات جامعه، به عنوان يك نياز عاجل سياسى احساس شد كه در مقابل ما نيروهاى چپ و كمونيست قرار داشت.
با اين بحثها و تحليلها، سرانجام اطلاعيه «كارگران ايران تنها نيستند!» از يك موضع كاملا طبقاتى و ضدسرمايه و رژيم حامى سرمايه، تهيه و تنظيم شد كه از يك سو چارچوب موضع ضدسرمايهدارى و ضدرژيمى و طبقاتى آن رعايت گردد و از سوى ديگر با طرح خواستههاى مشخص، حمايت و پشتيبانى تشكلهاى كارگرى و نيروهاى چپ و كمونيست در كشورهايى كه امكانش وجود دارد، به مبارزات و مطالبات كارگران ايران و جلب گردد، با اين افق و چشمانداز یک كمپين سیاسی، تبلیغی و عملی را در سطح گسترده و وسيع با حضور و شركت همه نيروهاى آزاده، چپ و كمونيست سازماندهى شود.
بدين ترتيب كمپين مورد بحث با سه خواسته مشخص با صدور اطلاعيه «كارگران ايران تنها نيستند!»، در تاريخ 11 سپتامبر 2005_20 شهريور 1384، گام اول را برداشت: «هدف ما حمايت از كارگران و محرومان ايران است كه مورد ارعاب و توهين و كشتار سركوبگران نظام سرمايهدارى قرار گرفتهاند، ما خواهان تحقق نكات زير هستيم:
_ احقاق تمام مطالبات كارگرى از جمله حق اعتصاب، حق ايجاد تشكل مستقل كارگرى؛ حق ايجاد تشكل مستقل كارگرى؛ حق بيان و تجمع و...؛
_ پايان بخشيدن به تمام حملات فيزيكى، دستگيرىها؛ كشتار و شكنجه كارگران و زحمتكشان در كارخانهها و شهرهاى كردستان؛
_ آزادى بدون قيد و شرط تمام زندانيان سياسى.»
البته مىشد ليست مطالبات را طولانى كرد، اما اين سه مطالبه، مطالبات اصلى و مهم اين دوره هستند كه تحقق آنها نه تنها جنبش كارگرى را به يك فاز بالاتر تعرضى به سرمايه و رژيم حامى سرمايه ارتقاء مىدهد، بلكه به نفع كل مردم آزاده و انقلابى و در راس همه براى پيشروى جنبش كارگرى كمونيستى بسيار حياتى است. همچنين پذيرش اين چند مطالبه اساسى و مشخص نيز از سوى تشكلهاى كارگرى و سازمانها و احزاب چپ و كمونيست در جهان سهلتر بود.
لازم به تاكيد است كه اطلاعيه «كارگران ايران تنها نيستند!»، قبل از اين كه منتشر شود، به اكثريت جريانات چپ و سوسياليست و نهادهاى دمكراتيك كارگرى و آزادىخواه سرنگونىطلب فرستاده شد از جمله به رفقاى شوراى هماهنگى اتحاد انقلابى نيروهاى كمونيست و چپ ايران. برخى از اين سازمانها جواب ندادند. شوراى هماهنگى نيروهاى كمونيست و چپ ايران نيز، با ارسال يادداشت كوتاهى كه «ما سياست همكارى با سازمانهاى ديگر نداريم، به سادگى از كنار اين حركت گذشت.» البته سازمانهايى از درون اتحاد انقلابى و حتا از مسئولين شوراى هماهنگى اتحاد انقلابى نيز از اين حركت پشتيبانى و حتا فعال آن شدند. در هر صورت در اينجا به دليل اين كه از چارچوب سئوال شما خارج نشويم نقد و بررسى را به زمان ديگرى موكول مىكنيم.
بدين سان، کمپین «كارگران ايران تنها نيستند!»، با انتشار اولین اطلاعیه اقدامات خود را آغاز کرد. علاوه بر چند سازمان و تشكل كارگرى، چپ و سوسياليست، كميته خارج كشور حزب كمونيست ايران نيز دستاندركار و فراخواندهنده اين كمپين بود. اطلاعیه یاد شده به زبانهاى انگليسى، فرانسوى، آلمانى، اسپانيولى، سوئدى، نروژى و... ترجمه گرديد و برخى از سازمانهاى چپ و سوسياليست و انسانها سوسياليست و آزاده در محيط زيست و زندگى خودشان دستاندرکار اقدامات مستقل سياسى_تبليغى و عملى در این راستا شدند.
در واقع در طول بیش از يك ماه تلاش، اين كمپين توانست حمايت و پشتيبانى بيش از 200 تشكل كارگرى و حزب و سازمان چپ و كمونيست در سراسر جهان را به مبارزات و مطالبات كارگران ايران و ديگر مبارزات مردم محروم و زحمتكش جلب كند، تلاش موثرى بود. حداقل در 16 كشور، حتا در برخى كشورها در دو سه شهر، اقدامات عملى از قبيل برگزارى آكسيون در مقابل سفارتها و كنسولگرىهاى جمهورى اسلامى و ميادين مركزى شهرها، شبهاى همبستگى و پيكتهاى افشاگرى از جمهورى اسلامى برگزار گرديد. دهها مصاحبه راديويى و پالتاكى صورت گرفت. در سايتها و نشريات تشكلها و سازمانهاى كارگرى و سوسياليستى ايرانى و غيرايرانى اخبار و گزارش و مقالاتى در مورد «كارگران ايران تنها نيستند!»، درج شد.
بدين ترتيب در يك ماه تلاش و فعاليت حول اين كمپين، اقدامات متنوع سياسى_تبليغى و پراتيكى صورت گرفت و در اين مدت مشغله اكثريت فعاليتهاى خارج كشور، به مسائل كارگرى و ظلم و ستم و استثمار و جنايات جمهورى اسلامى تبديل معطوف گرديد.
در يك كلام اين كمپين علاوه بر مراجعه بر اتحاديههاى كارگرى، مستقيما به كارگران راديكال و لوكالهايى كه نسبت به رهبرى بوروكراتيك اتحاديهها، رادیکال و پیشرو هستند؛ همچنین سازمانهاى چپ و سوسياليست براى دعوت از آنها به دخالت مستقيم در اين كمپين مراجعه گردید. ما در اين كمپين شاهد ابتكارات جديدى نيز نظير سازماندهى آكسيون اعتراضى سازمان جوانان سوسياليست سوئدى در مقابل سفارت جمهورى اسلامى در استكهلم بوديم و يا تهيه آرم سينه كه بر روى آن «همبستگى با كارگران ايران» حك شده بود توسط يك سازمان سوسياليست سوئدى و... هر چند که هنوز چنین حرکتهایی به لحاظ کمیت ضعیف هستند، اما تاكنون در خارج كشور حرکت به سوی ارتباطات انترناسیونالیستی موردی بوده است که باید به یک سنت تداوم یابنده نیروهای چپ و سوسیالیست تبدیل شود.
شايان ذكر است كه نگرش به اتحاديهها و سنديكاهاى بينالمللى در ميان اپوزيسيون جمهورى اسلامى، سه نظر متمايز وجود دارد: 1_ مراجعه به اين تشكلها و گرفتن حمايت و پشتيبانى آنها از مبارزات كارگران ايران و اعتراض به رژيم جمهورى اسلامى را نادرست و «كفر» مىداند. 2_ نگرش دوم، انتقادى چندانى به رهبرى بوروكراتيك اين تشكلهاى كارگرى ندارد و حتا سعىاش بر اين است كه در ايران نيز تشكلهاى مشابه آنها را در چارچوب مقررات و قوانين جمهورى اسلامى و سازمان بينالمللى كار به وجود آورد. 3_ گرايش سوم، هر چند كه به رهبرى اين تشكلها بوروكراتيك آگاهى و انتقاد دارد، اما با آگاهى به اين امر، هيچ اشكالى نمىبيند كه حمايت آن را به مبارزات كارگران ايران جلب كند، اما نبايد به اين مسئله بسنده كرد، بلكه به لوكالهاى راديكال اين اتحاديهها مراجعه كرد كه نسبت به رهبرى راديكالتر است و اساسا از اين طريق با كارگران سوسياليست رابطه برقرار كرد. بنظرم گرايش و عملكرد سوم اصولىتر و طبقاتىتر است.
سئوال 2_ پيشروى و محدوديت اين حركت را چگونه ارزيابى مىكنيد؟
بهرام رحمانى: همان طورى كه در بالا نيز اشاره كرديم، اين حركت، در خارج كشور، پس از حركت دفاع از فعالين كارگرى كه در تجمع اول ماه مه 83، در تجمع كارگرى شهر سقز دستگير شده بودند، حركتى به پيش و گستردهتر است. اما يك ضعف بزرگ كمپين اخير عدم شركت و حضور فعال برخى از فعالين جنبش كارگرى و سازمانها چپ در آن است. به اين مسئله از زوایای گوناگونی میتوان نگاه کرد: اول، اين كه، احتمالا ايراد و اشكالى در سابقه سياستها و عملكردهاى برخى سازمانهايى است كه در اين حركت حضور دارند. دوم، فرقهگرايى و سكتاريسم و رقابت نيز در اين مسئله دخيل است. سوم، تا حدودى بىتفاوتى سياسى به ويژه نسبت به فعاليتهاى كارگرى در خارج كشور را نيز نبايد از نظر دور نگاه داشت. طبيعى است كه برخى انتقادها وارد و برخى ديگر مىتواند ناوارد باشد، اما به نظر من بايد از انتقادهاى صميمانه و سازنده استقبال كرد و با رفع اشكلات و در نظر گرفتن ملاحظات در حركتهای بعدى ابعاد همكارىها و نزديكىها را گستردهتر كرد. قطعا اين حركت نيز مانند دیگر حركتهاى ما خالى از اشكال نبوده و نبايد از انتقادات برآشفته شويم. يا اين كه انتقادات باعث دلسردى و انزواى سياسى گردد. مثلا گرايشى هم در كمپين اخير حضور داشت كه نگرش نادرستى از فعاليتهاى داخل و خارج كشور دارد. این نگرش تصور میکند نبض جنبش كارگرى ايران، در استكهلم، لندن، پاريس. تورنتو و... میزند، نه در تهران، سقز، آبادان، تبريز، گيلان و... همچنين اين گرايش تحمل نقد نداشته و پيشبرد رفتار و مفررات و اصول كار جمعى را نيز رعايت نكرد. بنابراين قرار است فعاليتهاى خارج كشور، به مثابه بخشى از جنبش كارگری كمونيستى براى تقويت جنبش كارگرى ايران باشد و نه بر عكس. در جلسات پاكتاكى «كارگران ايران تنها نيستند!»، آشكارا اين اختلافات خود را نشان دادند.
اكنون تجارب و دستاوردهاى كمپين «كارگران ايران تنها نيستند!»، بسيار فراتر از پيشنهاد و فكر اوليه دستاندركاران آن رفته است. به خصوص ارتباطاتى كه با رفقاى كارگر و كمونيستمان در كشورهاى مختلف برقرار شده را بايد تعميق و گسترش دهيم.
سئوال 3_ رفقاى فعال «هماهنگكننده هفته همبستگى با كارگران ايران در سوئد» علاوه بر مشاركت فعال در دفاع از كارگران ايران و به ويژه زمينهسازى دخالت عملى فعالين كارگرى سوئد اين حركت، طى اطلاعيه جداگانهاى نكات خاص خود را در رابطه با اين حركت مطرح كردند. نظر شما در اين باره چيست؟
بهرام رحمانى: شما مطلع هستيد كه دستاندركاران اين كمپين در جلسات پالتاكى و غيره همواره به اين مسئله تاكيد داشتند كه اين كمپين هيچ پلاتفرم نوشتهاى ندارد، رهبرى و هدايتكننده رايج سنتى از بالا وجود ندارد، بلكه يك حركت كاملا افقى است كه همه نيروهاى دخيل در آن به طور برابر و مستقل با ابتكارات محلى بسته به امكانات و نيروى محلى تصميم جمعى گرفتند و جمعى نيز پيش بردند. در همه جا اين كمپين مستقيما توسط فعالين محلى سازماندهى و پيش برده شده است، ما تنها حول اطلاعيه «كارگران ايران تنها نيستند!» و جلسات اتاق مستقل پالتاكى به نام «كارگران ايران تنها نيستند!»، به طور علنى با هم مشورت و تبادل نظر كرديم و فعاليتهايمان را پيش برديم. شكى نيست كه آزادى عمل ابتكارات را شكوفا مىسازد. اين حركت در واقع يك نوع همكارى و هماهنگى بود تا يك اتحاد عمل با طرح و پروژه از پيش تعيين شده. اين ابتكار جديدى است كه با هر مشكل و ضعفى تجربه خوبى و نتيجه مثبتى برجاى گذاشت. بايد با نقد ضعفهاى آن و برجسته كردن نقاط قوت آن بدون هيچ نوع تنگنظرى و كشمكشى اين حركت را در اشکال دیگری با تقویت و تشکیل كميتههاى همبستگى بينالمللى كارگرى، پيگيرى شود. حتا پيشنهاد ما به نيروهايى كه به هر دليلى در اين كمپين شركت نكردند و يا نتوانستند بايد اين باشد كه كميتههاى همبستگى موجود را تقويت كنند و يا اين كه كميتههاى جديدى به وجود آورند تا اين كميتهها با حفظ استقلال خود، در زمينه مسايل كارگرى با يكديگر همكارى كنند. رسيدن به يك جمعبندى و هم نظری نسبی و همكارى مشترك در عرصه كارگرى و فعاليتهاى انترناسيوناليستى براى ما نيروهاى كارگرى كمونيستى كه فعلا در خارج كشور به سر مىبريم، واقعا امرى ضرورى و حياتى است. اين ضعف بزرگ جنبش ماست، بنابراين بايد هر چه سريعتر آن را برطرف كنيم و حركتهايمان را شايسته جنبش عظيم كارگرى ايران و جهان سازماندهی کنیم، به نفع جنبش کارگری و همه نیروهای چپ و کمونیست است. حركتهای كوچك و موضعى منفى نيستند، اما كارى از پيش نمىبرند و چندان موثر هم نيستند. ما بايد دست به كارهاى ماكرو و سراسرى و بزرگ بزنيم و ترسى هم از اشتباهات و ضعفهايمان نداشته باشيم. جريانات زنده همواره در پروسه حركت و فعاليت دچار خطا و اشتباه نيز مىشوند، آن نيروها و جرياناتى كه دست روى دست مىگذارند و منتظر حوادث مىمانند، تاثير چندانى در مبارزه طبقاتى ندارند. همچنين در كنار گود نشستن و صرفا از سر روشنفكرى دنبال ايراد و اشكال ايدئولوژيك اين و آن گشتن نيز نه تنها كمكى به امر مبارزه طبقاتى نمىكند،. بلكه به تفرقه و اختلاف نيز بيشتر دامن مىزند.
بدین ترتیب، سازماندهى مستقل و مستقيم، نه تنها در سوئد، بلكه تقريبا در همه كشورها بود و رفقا بسته به ظرفيت و توانشان اقداماتى را انجام دادهاند. بنابراين من نمونهاى پررنگى ندارم كه در كار اين تشكلها و فعاليتهايشان كسى از هماهنگكنندگان از بالا دخالتى داشته باشد.
مشخصا در استكهلم، رفقاى «كميته هماهنگى هفته همبستگى با كارگران ايران»، كه من هم يكى از فعالين آن هستم، در اين مدت يك ماه به طور خستگىناپذيرى تلاش كردند و موفق شدند غير از برگزارى شب همبستگى و آكسيون موفقى در ميدان مركزى استكهلم، ماتريالهايى كه در اختيار نمايندگان سازمانها و احزاب چپ و سوسياليست سوئدى گذاشته شده بود، همچنين ملاقاتهاى حضورى منجر به درج اخبار و مقالاتى درباره كارگران و موقعيت كردستان ايران در رسانههاى آنها شد و سخنرانان اين سازمانها با اشراف بيشترى درباره ايران سخن گفتند. همچنين شب همبستگى با كارگران ايران برگزار شد؛ گروهى از جوانان چپ سوئدى، يك آكسيون اعتراضى در مقابل سفارت جمهورى اسلامى در استكهلم برگزار كردند. گزارش اين فعاليتها با قطعنامه آكسيون ميدان مركزى استكهلم، با عكس در سايتهاى اينترنتى پخش شده است.
قطعا تنوع فعاليتها و گستردگى اين كمپين كه گام ديگرى در راستاى تقويت جنبش كارگرى كمونيستى است را بايد مديون همه نهادها، سازمانها و احزاب و افراد چه ايرانى و چه غيرايرانى دانست كه به طور داوطلبانه، آگاهانه و مستقل يك ماه براى پيشبرد اهداف اين كمپين كار و كوشش كردند. كمپينى كه هيچ رهبرى و هيچ پلاتفرمى، غير از اطلاعيه «كارگران ايران تنها نيستند!» و جلسات پاكتاكى علنى آن هم صرفا براى هماهنگى و تبادل نظر نداشت. بنابراين هر جمع و تشكلى در محيط زيست و زندگى خود به طور مستقل فعاليتهايشان را سازماندهى كردند و جمعى هم پيش بردند، بدون اين كه كسى از بالا براى آنها تعيين تكليف كند. همه به طور برابر در فضايى رفيقانه و با روابط و مناسبات شورايى، براى تقويت جنبش كارگرى كمونيستى گام برداشتند، تجربه مفيد و مثبتى است كه طبيعتا براى برداشتن گامهاى بعدى ما به عنوان يك تجربه سياسى مثبت در نظر گرفته خواهد شد.
لازم به تاكيد است كه شهر استكهلم، در ميان ايرانيان خارج كشور به شهر «چپها» معروف است، براى اين كه اين وجهه همچنان حفظ شود، ضرورى است كه نيروهاى چپ و كمونيست و آزادىخواه تلاش بيشترى در همکاری با هم به خرج دهند.
سئوال 4_ در اينجا لازم است كه به دو نكته در هم تنيده اشاره كنيم: يكى تاكيد بر دستاوردهاى حركت است. به موازات آن اما اين پرسش مطرح است كه گردانندگان اين حركت روى كدام محورهاى اصلى توافق داشتند و چگونه مناسبات درونى خود را تنظيم مىكنند؟ اين نكته از آنجايى اهميت دارد كه بدون بحث و توافق روى كل پروژه و سبك كار و مناسباتى كه زمينه دخالتگرى همه شركتكنندگان را تضمين كند، تداوم اين پروژه احتمالا با موانعى روبهرو خواهد شد. در اين مورد چه فكر مىكنيد؟
بهرام رحمانى: حقيقت اين است كه دستاندركاران اين حركت فقط و فقط حول اطلاعيه كارگران ايران تنها نيستند، توافق داشتد و به جز آن بحث ديگرى نداشتيم كه بر سر آن توافق و يا اختلاف داشته باشيم. اما در جمعبندى اين كمپين و چگونگى ادامه كارى آن و مهمتر از همه نگرش سیاسی به فعالیتهای خارج و داخل کشور و رابطه آنها اختلافاتى است كه در بالا اشاره كرديم، اما به نظر من برخورد این گرایشات به همدیگر باید همراه با صبر و حوصله و شكيبايى و درايت سياسى باشد.
اما تا آنجا كه به ما به عنوان كميته خارج كشور حزب كمونيست ايران مربوط است ما در كنفرانسها، كنگرهها و مصوبات و جهتگيرىهايمان، از جمله در خارج كشور، همواره بر عرصه فعاليت كارگرى و انترناسيوناليستى تاكيد كردهايم. در پایان اين كمپين نيز پيشنهاد ما به همه نيروهاى كارگرى كمونيستى و چپ و آزاده اين است كه در تشكلهاى موجود همبستگى بينالمللى كارگرى فعال شوند و يا اگر در جاهايى نيز چنين تشكلهايى وجود ندارد، تشكيل دهند. نمايندگانشان را نيز مستقيما خودشان انتخاب كنند تا اين تشكلها در ارتباط با هم قرار گيرند. فعاليتهاى بعدى خود را در حمايت و پشتيبانى از جنبش كارگرى كمونيستى ايران و حضور فعال در فعاليتهاى كارگرى و ضدسرمايهدارى محيط زيست و زندگى خود را جدیتر سازمان دهند تا گام به گام رگههاى انترناسيوناليسم پرولترى قویتر شود. ارتباطات تاكنونى هنوز در شكل جنينى و مرحله آسيبپذير قرار دارند بايد اين ارتباطات را كه در اين كمپين به وجود آمده و يا قبل از آن وجود داشت تعيمق بخشيده و مستمر سازيم. ما بايد در هر شهر و كشورى همطبقهاىها و همفكران خود را پيدا كنيم و از طريق رسانههاى آنها بتوانيم در سطح وسيعى مبارزات و مطالبات جنبش كارگرى و ديگر جنبشهاى حقطلب و آزادىخواه ايران را به اطلاع افكار عمومى جوامع بينالمللى برسانيم. بسنده كردن به توزيع اطلاعيههاى محدود و آكسيونها محدود در دفاع از مبارزات كارگران و مبارزات عادلانه مردم انقلابى كردستان، جنبش زنان و جوانان و دانشجويان و غيره در افشاى چهره كريه سرمايهدارى ستمگر و استثمارگر و رژيم حامى سرمايه كارساز نيستند.
همچنين بسيار حائز اهميت است كه صندوق كمك مالى، حداقل براى براى كمك به خانواده كارگرانى كه دستگير مىشوند و يا گرفتن وكيل و غيره را سازمان دهيم.
قطعا مىدانيم كه همكارىهاى موردى به دليل اين كه هدفهاى تعيينشده در يك زمانبندى مشخص را شامل مىشود، چندان مشكل نيست. اما مشكلات زمانى بروز مىكند كه ادامه كارى و تعيين خط و خطوط و دورنماى همكارى و كار مشترك درازمدت به ميان مىآيد. ما بايد تجارب خود و ديگران را در اين سالها مورد بررسى دقيق قرار دهيم و با جمعبندى آنها دورنماى بهترى را براى همكارىهاى گسترده ترسيم كنيم. مثلا بايد به اين سئوال جواب دهيم كه آيا با وجود اين كه 5 سال از عمر اتحاد انقلابى نيروهاى كمونيست و چپ ايران مىگذرد، در اين راه موفق بودهايم؟ آيا اتحاد چپ كارگرى كه عمر بيشترى از اتحاد انقلابى دارد در كارهايش پيشرفتهايى حاصل شده است؟ يا همكارىهاى موردى مانند كمپين دفاع از كارگران دستگيرشده سقز، كمپين اخير «كارگران ايران تنها نيستند!»، و يا اين كه جمعهاى ديگرى كه حول نشريات چپ و كمونيست و يا غيره فعاليت دارند، آيا به تنهايى جوابگوى تحولات سريع جامعه ايران و منطقه و جهان هستند؟ آيا زمان آن نرسيده است كه به جاى اتحادهاى سازمانى و فردى، صرفا(ايرانى) نيروهاى چپ و كمونيست و حتا انسانهاى آزاده در خارج كشور بدون در نظر گرفتن مليت و جنيست به عنوان جريانات و عناصر كمونيست به فكر اتحادها و حركتهاى بزرگ طبقاتى باشند كه واقعا شايسته جنبش كارگرى كمونيستى ايران و جهان باشد؟ آيا زمان آن نرسيده است كه ما ابزارهاى موثرى براى انتقال تجارب كارگران ايران و جهان به يكديگر و جلب حمايت و پشتيبانى و همكارى نزديك اين جنبشها بر عليه سيستم سرمايهدارى و رژيمهاى حامى سرمايه كه عنان گسيخته جهان بشرى را با مخاطرات زيادى روبهرو ساختهاند را به وجود آوريم؟! و آياهاى ديگر...
سئوال 5_ پرسش آخرى مربوط است به مسئله روندهاى آتى اين حركت است. آيا اين حركت با همين نام ادامه خواهد داشت. در اين صورت كدام افقها پيشروى اين حركت است و بستر دخالتگرى همه فعالين در اين عرصه را چگونه پيشبينى مىكنيد؟
بهرام رحمانى: به نظر من اسم مهم نيست، آنچه كه مهم است مضمون اهداف و دورنماى اين حركت و تشكلهى همبستگى كارگرى موجود و يا در آينده تشكيل مىشوند، است. در نخستين گام بايد كمپين كارگران ايران تنها نيستند، چه توسط فعالين آن و چه نيروهاى چپ و كمونيست كه به هر دليلى با اين گمپين همگام نشدند در فضايى دوستانه مورد نقد و بررسى قرار گيرد. فعالين اين حركت نبايد ترسى از انتقاد داشته باشند. ما به نوبه خودمان همه انتقادات صميمانه و دوستانه را با تمام وجود مىپذيريم. همچين به نوبه خودمان از همه افراد و سازمانها و نهادهاى و جمعهايى كه در اين حركت حضور داشتند، تشكر مىكنيم. اما طبيعى است كه نبايد به اختلافاتمان سرپوش بگذاريم. اتفاقا با شناخت اختلافات همكارىها سهل خواهد شد، نه با پنهان كردن آنها. اما يك مسئله بسيار مهم است و آن اين كه اختلافات سياسى نبايد به روابط و مناسبات دوستانه لطمه بزند. ما بايد بدون ترس و واهمه رو در رو با هم حرف بزنيم و نقاط اختلاف و اشتراكمان را روشن سازيم. با توجه به همه دلايلى كه ذكر كرديم ما در يك جلسه عمومى و علنى اتاق پالتاكى کمپین «كارگران ايران تنها نيستند!» را جمعبندى كرديم و همه موافقين و مخالفين اين كمپين نيز در آن حضور مستقيم و فعالى داشتند. اکثریت کسانی که در این مورد صحبت کردند بر ضرورت ادامه کاری فعالیتهای کارگری تاکید کردند و این حرکت را مثبت و موثر ارزیابی کردند. اما به صراحت پایان آن را به این شکل نیز اعلام نمودند.
بدون شک اگر افق پيشروى ما در بستر جنبش كارگرى كمونيستى و انترناسيوناليستى نباشد مشكلات همچنان گذشته تكرار خواهد شد. ما بايد رابطه خودمان را در هر شهر و كشورى كه زندگى مىكنيم با هم سرنوشتهايمان محكمتر كنيم. با آنها جلسات مشترك داشته باشيم. در كمپينهاى كارگرى و ضدسرمايهدارى آنها حضور فعال داشته باشيم. ما شهروندان اين جوامع هستيم و نمىتوانيم نسبت به وقايعى كه در اين كشورها مىگذرد بىتفاوت باشيم. بنابراين در بستر چنين رابطه متقابلى است كه كمپينها و آكسيونهاى ما در حمايت و پشتيبانى از مبارزات كارگران ايران و افشاى سياستهاى ارتجاعى و غيرانسانى جمهورى اسلامى، با سازماندهى مشترك با رفقاى سوئدى، آلمانى، فرانسوى، انگليسى، تركيهاى، آمريكايى، استراليايى، كانادايى و... كارساز و اجتماعى خواهد بود. تصور كنيد اگر ما يك دوره با چنين افق و چشماندازى فعاليت كنيم، ما را يك گام ديگر به اهداف طبقاتى و انترناسیونالیستی نزديكتر خواهد كرد. بىشك در تظاهراتها و مراسمهاى ما در اول ماه مهها و هشت مارسها و غيره همبستگى و حضور اين رفقا وسيعتر خواهد بود. ما تاكنون در بهترين حالت از نمايندگان احزاب، آن هم عمدتا احزاب چپ پارلمانى غرب دعوت كرديم كه چند دقيقهاى در حركتهاى ما سخنرانى كنند؛ يا اين كه فقط براى امضا گرفتن به رهبرى بوروكراتيك اتحاديهها مراجعه كرديم. اكنون ما علاوه بر اين كه مراجعه به احزاب چپ پارلمانى و رهبرى اتحاديهها را نباید به طور کلی كنار بگذاريم، بلکه بايد مستقيما به سازمانهاى چپ و كمونيست و كارگران راديكال و پيشرو و به ويژه لوكالهاى راديكال كارگرى كه نسبت به رهبرى بوروكراتيك اتحاديهها راديكالتر هستند، مراجعه نماييم. ما بايد در جلسات آنها براى سازماندهى اعتراضات تودهاى مانند حركتهاى دفاع از جنبش كارگرى، تظاهراتهاى ضدجنگ، بر عليه سياستهاى نهادها و بلوکهای بینالمللی بورژوازی و غيره شركت فعالى داشته باشيم، حضور رفقاى بينالمللىمان در كمپينهاى ما نيز چشمگير خواهد بود. ما در اين كمپين عملا با استقبال همطبقهاى خود در بسيارى از كشورها از جمله در سوئد، انگلستان، فرانسه، آلمان و... با استقبال آنها روبهرو شديم. ما بايد با اين جهتگيرى كارگرى كمونيستى، با جديت و جسارت بيشترى به جنگ سرمايهدارى جهانى و ايران و رژيمهاى حامى سرمايه برويم و در اين راه جايگاه واقعى طبقاتىمان را در كنار ياران ميليونى خود پيدا كنيم. در هر صورت مطمئنم كه اگر در يك دوره مثلا يك ساله همه نيروهاى چپ و كمونيست و آزادىخواه ما در خارج كشور، از آكسيونيسم و دل مشغولىهاى غيرموثر دست بردارند و نيروى خود را به متشكل كردن خود و همكارى تنگاتنگ با نيروهاى همفكر خود متمركز سازند، نتيجه خوب و موثری كسب خواهيم كرد.
در خاتمه، لازم به تاكيد است كه كمپين «كارگران ايران تنها نيستند!»، با انتشار آخرين اطلاعيه، يعنى اطلاعيه شماره 12، 16 اكتبر 2005_ 24 مهر ماه 1384، پايان اين كمپين را در اين شكل اعلام كرده است و گزارش كامل فعاليتهاى سراسرى و قطعنامه پايانى اين كمپين را نيز همراه با نامه تشکرآمیزی خطاب به تشكلهاى كارگرى و سازمانها و احزاب چپ و سوسياليست ايرانى و غيرايرانى كه در اين كمپين حضور داشتند، به اطلاع عموم هواهد رسید. رئوس كلى قطعنامه نیز در جلسه جمع بندى علنى پاكتاكى 14 اكتبر، روشن شده است.
اما پيشنهاد و تاكيد ما اين است كه كميتههاى همبستگى كارگرى در كشورها و شهرهاى مختلف فعاليتهاى خود با گسترش اين كميتهها در ارتباط با هممطبقهاىهايمان ادامه دهند؛ صندوقهاى كمك مالى به كارگران ايران را سازماندهى نمايند؛ اگر هم در جايى كميتهاى موجود نيست، در صورت نيرو و امكان تشكل همبستگى كارگرى خود را به وجود آورند تا مسئولين اين كميتهها در ارتباط و مشورت و تبادل نظر با يكديگر و با هماهنگى سراسرى فعالیتهای کارگری را سازمان دهند. همچنین ابزارهای لازم خود را از جمله سایت اینترنتی، نشریه چند زبانه، اتاق پالتاکی و غیره را ایجاد کنند و با برگزارى جلسات پالتاكى و حضورى با اتخاذ تصميمات جمعى، دور آتى اهداف و برنامههاى سياسى مشترك همبستگی بینالمللی كارگرى را تعيين كنند.
نشريه اتحاد: با تشكر از شما.
بهرام رحمانى: من هم تشكر مىكنم.
* برگرفته از نشریه اتحاد، شماره 14