bamdadpress@telia.com
در دهههاى اخير مسئله تخريب و نابودى طبيعت و محيط زيست، آلودگى و زيانهاى اقتصادى و انسانى ناشى از آن، به صورت يكى از مهمترين مشكلات و معضلات انسان معاصر درآمده است.
اساسا مسئله و معضل محيط زيست و جلوگيرى از تخريب آن، يكى از مسايل حياتى بشر در سطح جهان است. اما اين مسئله حياتى، بويژه در كشورهايى مانند ايران، به دليل اين كه فقر و فلاكت فزاينده، جهل و جنايت، جنگ و كشتار، ترور و وحشت، شكنجه و اعدام و نابرابرى و تبعيض غوغا مىكند، به طور كلى به فراموشى سپرده شده است كه كمتر بحثى، سمينارى و مناظرهاى در مورد آن صورت مىگيرد. حتى احزاب و سازمانهاى اپوزيسيون رژيم، تشكلهاى اجتماعى، روزنامهنگاران و نويسندگان پيشرو نيز توجه چندانى به مسئله محيط زيست ندارند. اين بىتوجهى سبب شده است كه نه تنها هيچگونه كنترلى در جلوگيرى از تخريب محيط زيست بوجود نيايد، بلكه فراتر از آن، خود رژيم جمهورى اسلامى، با فعاليتهاى گسترده ميليتاريستى و اتمى، بزرگترين عامل تخريب انسانها و محيط زيست است. بنابراين در ايران، سرمايهداران و رژيم حامى سرمايه دست به دست هم دادهاند و به هر قيمتى براى ثروتاندوزى، از جمله تخريب محيط زيست چنگ مىاندازند. مثلا جنگى كه آمريكا و متحدانش ديروز در ويتنام، امروز در افغانستان و عراق و فردا در جاى ديگرى از جهان، با به كارگيرى و آزمايش مخربترين سلاحهاى كشتار جمعى، مصايب اكولوژيكى گستردهاى را به وجود آوردهاند كه نه تنها نسل امروزى، بلكه نسل فردا نيز با عواقب خطرناك آن دست به گريبان خواهد بود.
محيط زيست در كشورى مانند ايران، به شكل تكاندهندهاى مورد تخريب قرار مىگيرد. اخيرا دانشگاه كلمبيا، گزارش تحقيقى خود را از وضعيت محيط زيست كشورهاى جهان، از جمله ايران، منتشر ساخته است. ايران در بين 146 كشور، رتبه 132 را دارد. در اين گزارش 146 كشور، از نظر وضعيت زيست محيطى، اقتصادى و اجتماعى مورد بررسى قرار گرفتهاند كه كشورهاى فنلاند، نروژ، اروگوئه، سوئد، ايسلند و كانادا به ترتيب در جايگاه اول تا ششم قرار دارند.
ايران در اين ردهبندى، در گروه پنجم يا در واقع در گروه آخر در كنار 16 كشور در اين رديف قرار گرفته است. اين تحقيق در سالهاى 2001 و 2002 نيز منتشر شده بود و اكنون گزارش 2005 آن، با يك تاخير دو ساله منتشر مىشود، قبلا نيز بخشهايى از اين گزارش به مجمع جهانى «داووس» ارائه شده بود. ايران، در سال 2001 در رتبه 105، سال 2002 در رتبه 104 و اكنون نيز در رتبه 132 قرار گرفته است، سرعت تخريب محيط زيست در اين كشور را نشان مىدهد. در حالى كه حتى برخى از كشورهاى در حال توسعه آفريقايى، آمريكاى لاتين و آسيايى نيز در شاخصهاى محيط زيست پيشرفتهايى كسب كردهاند.
شاخص پايدارى محيط زيست، توانايى دولتها براى حفظ و نگهدارى محيط زيست در دهههاى آينده را شامل مىشود كه براى سنجش آن، 76 مولفه به كار گرفته شده كه 30 متغير در برگيرنده مسائل اقتصادى، سياسى و اجتماعى است و 40 متغير نيز زيست محيطى را شامل مىشود. برنامه كشورها در راستاى كاهش آلودگى آب، هوا، جنگل، چگونگى جمعآورى و دفن زبالهها، تنوع زيستى، كيفيت آب و هوا، مديريت منابع طبيعى، بهداشت محيط زيست، كاهش گازهاى گلخانهاى، زبالههاى اتمى و سياستگزارىهاى محيطى از مهمترين شاخصهاى وضعيت محيط زيست كشورهاى جهان هستند.
بدين ترتيب آمارها و تحقيقات جهانى نشان مىدهند كه كيفيت محيط زيست در ايران، در مقايسه با سال 2002 شديدا دچار افت شده است. در اين گزارش تحقيقى دانشگاه كلمبيا از وضعيت محيط زيست كشورهاى جهان، اعمال سياستهايى مانند كاهش مصرف انرژى و مديريت محيط زيست و منابع طبيعى و كيفيت قوانين و مقررات زيست محيطى نيز مورد سنجش و ارزيابى قرار گرفته است. ايران از اين نظر پايينترين رتبهها را كسب كرده است.
طبق آخرين آمار ارائه شده توسط بانك جهانى، كه در سال گذشته منتشر گرديد، روند تخريب جنگلها در ايران، در 50 سال اخير آنچنان شدت گرفته است كه روزانه 340 هكتار و در هر سال 120 هزار هكتار جنگل تخريب شده است و همين امر سبب شده تا سطح جنگلهاى كشور به 1\7 ميليون هكتار كاهش پيدا كند.
گزارشها در مورد ايران، حاكى از آن است كه سالانه 20 ميليون تن فاضلاب تصفيه نشده به آبهاى داخلى، درياى خزر و خليج فارس سرازير مىشود. روزانه بيش از 45 هزار تن زباله در شهرهاى كشور توليد مىشود كه اين رقم، جدا از توليد زباله در روستاها و بخش صنعت كشور است. در هر سال دو ميليون تن خاك دچار فرسايش مىشود. هر سال حدود 2\1 ميليون بشكه نفت معادل 160 هزار تن به آبهاى خليح فارس سرازير مىگردد. روزانه 6\2 ميليون بشكه آب مخلوط با نفت خام به دريا مىريزد. 50 درصد پستانداران و 20 درصد پرندگان ايران در معرض تهديد و انقراض قرار دارند و ارقام حيوانات حتى در پاركهاى ملى به شدت كاهش يافته است. نزديك به 163 رودخانه آلوده در كشور شناسايى شده كه 70_60 رودخانه بيشترين آلودگى را دارند. آلودگى هوا و حوادث رانندگى هر سال 400 ميليارد تومان به اقتصاد كشور خسارت وارد مىسازد. 92 درصد از بيماران ريوى و 20 درصد از بيماران قلبى به دليل آلودگى هواى شهرها به اين بيمارىها مبتلا شدهاند و سهم ايران در انتشار گازهاى گلخانهاى جهان، دو درصد اعلام شده است كه با اين وجود ايران از پيوستن به پروتكل كيوتو، خوددارى مىكند.
تهران، پايتخت 12 ميليون نفرى ايران، يكى از آلودهترين شهرهاى جهان اعلام شده است. مدتهاست كه مردم تهران، از ديدن آسمان صاف آبى محروم شدهاند. هر روز صدها انسان در اين شهر، در اثر آلودگى هوا دچار بيمارىهاى روحى، روانى و جسمى مىشوند.
آلودگى خيابانها، مدارس، بيمارستان ها، اماكن عمومى و كار و حتى منازل را فراگرفته است. يكى از كارشناسان حوزه محيط زيست شهرى، كلان شهر تهران را فاقد مديريت علمى براى كاهش آلودگى هوا مىداند و معتقد است: «... در همين شرايط آلودهترين صنايع در جنوب و غرب تهران مكانيابى شدهاند كه تمامى بار آلودگى را به مركز تهران منتقل مىكنند. آلودگى هوا يعنى ورود هر آلاينده در هوا به صورت جامد، مايع يا گاز كه در مدت زمان معين كيفيت هوا را پايين آورند و به موجودات زنده و تاسيسات انسانساخت آسيب رسانند». كارشناس ديگرى مىگويد: «سيگار داراى 4500 تركيب است كه 50 تركيب آن سرطانزا شناخته شده و مابقى آن مشكوك و براى زيست خطرناك است. چراغهاى علاءالدين و زغالهاى كرسى بيشترين و خطرناكترين آلودگى را توليد مىكنند». اين كارشناس، در حوزه محيط زيست و آلودگى هوا SI را شاخص اندازهگيرى آلودگى هوا مىداند و مىگويد: «اگر SI بين صفر و 50 باشد وضعيت بين خوب و بسيار خوب متغير است. اگر اين رقم بين 50 و 100 قرار گيرد، هوا خوب و در مرحله بعد اگر بين 100 و 250 در نوسان باشد، به مرحله هشدار نزديك مىشود و اين رقم در مرز 350 بسيار خطرناك است. SI در تهران، بين 200 تا 250 طى مدت روز به بالاتر از مرحله هشدار يعنى 250 مىرسد».
از سوى ديگر ترافيك سنگين و خودروهاى فرسوده، آلودگى هوا را هر چه بيشتر بالا برده است. خيابانهايى كه براى 500 هزار خودرو طراحى شدهاند، اكنون پذيراى 2 ميليون خودروى آلودهاى هستند كه بهداشت و سلامت جامعه در شهر تهران را تهديد مىكنند.
همچنين بنا به گزارش «پايگاه اطلاعرسانى شهرسازى و معمارى»، ميزان مرگ و مير ناشى از آلودگى هوا فقط در شهر تهران در سالهاى اخير 4 تا 5 هزار نفر بوده و نرخ بروز بيمارىهايى نظير سرطان خون در كودكان نيز به 8 برابر رسيده است.
علاوه بر اين، در هفتههاى اخير خبرگزارىهاى جهان، گزارشهايى از شيوع بيمارى آنفلونزاى مرغى را گزارش مىكنند و دولتهاى غرب، حداقل افكار عمومى را از وجود چينين مصايبى آگاه مىسازند در ايران، با وجود اين كه شش مورد آنفلونزاى مرغى در مازندران تاييد شده است، انتشار هرگونه خبر يا مصاحبه در مورد آنفلونزاى مرغى از سوى ارگانهاى دولتى ممنوع اعلام گرديده است. محمود فرجپور مدير روابط عمومى اداره محيط زيست استان گيلان، در مورد اين بيمارى به «ميراث خبر» گفت: «برابر دستورالعمل صادره از كابينه و دستور اكيد شخص رئيس جمهور، هرگونه خبررسانى درباره آنفلونزاى مرغى ممنوع است...» اين بخشنامه آشكارا نشان مىدهد كه رژيم با مخفى كردن اين مسئله، قصد ندارد اقدامات فورى و ضرورى را در جهت پيشگيرى اين بيمارى مسرى و كشنده به مرحله اجرا بگذارد. ممنوعيت خبررسانى و بىاطلاع گذاشتن مردم ايران، به ويژه گيلان را به شدت نگران ساخته است.
همه اين عوامل و اختناق سياسى، فقر و فلاكت فزاينده در ايران، دستبهدست هم دادهاند و بنا به اقرار وزارت بهداشت رژيم، 15 ميليون نفر از جمعيت ايران را به نوعى به بيمارى روانى مبتلا كرده است. ميزان بيمارىهاى روانى در زنان دو برابر بيشتر از مردان است و 14 درصد از بيماران روانى را جوانان زير 18 سال تشكيل مىدهند.
بيمارىهايى از نوع آنفلونزاى مرغى و يا جنون گاوى، ناشى آلودگى محيط زيست و داروهاى شيمايى شيوع مىيابد كه براى پرورش مرغها و گاوها و ...، مورد استفاده قرار مىگيرد. بنابراين روشن است كه دلايل و ريشههاى اين نوع بيمارىهاى مسرى را بايد در عملكردها و سياستهاى سرمايهدارى جهانى جستجو كرد. تاثيرات نيروگاهها و زبالههاى اتمى، بكارگيرى سلاحهاى مخرب و بمبهاى شيميايى و ...، كه در هوا پراكنده مىشود، يا به درياها و رودخانهها سرازير مىگردد، موقعيت بهداشتى و سلامتى انسانها، طبيعت و حتى حيوانات را نيز در معرض دائمى ابتلا به بيمارىهاى مسرى قرار داده است. دولتها، عوارض و عواقب طبيعى و انسانى چنين مسايلى را همواره از چشم افكار عمومى مخفى نگاه مىدارند.
مسلما محيط زيست، يكى از مهمترين مسايل حياتى بشر و ديگر جانداران است كه توسط سيستم سرمايهدارى جهانى و دولتهاى حامى سرمايه تخريب و در معرض نابودى قرار گرفته است. در چنين شرايطى، قرار است توليدكنندگان جهان را تغيير دهند، نيازهاى بشر را نيز با تداوم اكولوژى دگرگون سازند و به بيگانگى انسان از كار و بيگانگى رابطه انسان با طبيعت و محيط زيست نيز پايان دهند.
تنها طبقه كارگر جهانى، با مبارزه متحد و متشكل و انقلاب خود بر عليه سرمايهدارى قادر است، جلو كشورگشايى و جنگ و كشتار و استثمار و از جمله نابودى طبيعت و محيط زيست را بگيرد.
دوم نوامبر 2005