پشتِ چراغ سرخ
پشت چراغ سبز
پشت چراغ زرد ؛
انبوهِ «ایست » ها
خمیازه های بی توقفِ انبوه کا م ها.
پشت نگاه من
پشت نگاه تو
پشت نگاه او ؛
انبوهِ «خواب » ها
راهِ نهفته در توقفِ انبوهِ گا م ها.
پشت حصار کهنه ی تاریخِ بی حصار
پشت تبلورخاموشِ دردها
پشت تباهیِ یک عمر خستگی،
غمبادِ کهنه ی یک آرزوی پیر
یک غصه ی قدیمی وامانده در گلو،
پشت زمینه ی گلدارِ یک خیال
پشت ملالِ پر از شور انتظار
پشت حضورِ غایبِ یک تکه آرزو
پشت امید گم شده در برکه ی ملال
پشت شعور گم شده
در متن جست و جو .
پشت هزاره های سترون،
ــ دراین دیار ــ
آبستن ست دختری ازشویِ آرزو
از خاک و باد و آب
آبستن ست دختري
از نان تازه ي جا مانده در تنور
آبستن ست دختری
از خند ه ی ندیده وناخوانده در کتاب.
پشت چراغ سرخ
پشت چراغ سبز
پشت چراغ زرد ؛
مریم به خاطر یک نسل اضطراب
مریم به خاطر یک شهر بی فروغ*
در انتظار رویش یک چشمه، یک صلیب
در انتظار زایش یک شعله، انقلاب .
*اشاره به مریم ، مادر عیسا،