دوشنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۳ – ۱۵ آپريل ۲۰۲۴
س. حمیدی
ماجرای ساخت مسجد در پارک قیطریهی تهران هر روز دامنه ی گستردهتری میگیرد. ولی نیروهای وابسته به نظام از عهده ی پاسخگویی به انتقادهای مردم در شبکه های اجتماعی برنمی آیند. در واقع نیرویی از نظام نیست تا بخواهد برای پاسخگویی به مردم نقش بیافریند. حتا روزنامههای دولتی نیز پایشان را از چنین ماجرایی کنار میکشند. انگار آنان نیز از مدیریت بسیجی علیرضا زاکانی بر کرسی شهرداری، چندان دل خوشی ندارند. گفته میشود حضور علیرضا زاکانی در شهرداری تهران، حقهای بود که به اشتراک از سوی محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی انجام پذیرفت. چون قالیباف و رئیسی قصد داشتند تا به نحوی از انحا از مزاحمتهای اداری او در امان بمانند. وگرنه علیرضا زاکانی از همان آغازِ ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، به چیزی کمتر از وزارت یا معاونت رئیس جمهور رضایت نمیداد. با این همه، بسیجی بودن برای او مصونیت میآورد تا به گفتهی رهبر نظام همچنان آتش به اختیار باشد و آتش به اختیار عمل کند.
شورای شهر تهران در نهم مهر ماه ۱۳۹۱ مادهی واحدهای را به تصویب رسانید که بر اساس آن “شهردار تهران موظف است از احداث هر گونه ابنیه به غیر از نمازخانه، وضوخانه و سرویس بهداشتی، کتابخانه و پست برق در عرصهی بوستانها و پارکهای واقع در محدوده و حریم شهر تهران خودداری کند”. چنین متنی در زمانی به تصویب شورای شهر رسید که در آن موقع نیز مهدی چمران ریاست این شورا را به عهده داشت. در متن یاد شده ساخت نمازخانه را در بوستانهای شهر تهران مجاز میشمارند تا ضمن آن از ساخت مسجد در پارکها جلوگیری نمایند. سوای از این مسجدها همواره موقوفاتی عمومی بودهاند که دولت در ساخت و بهرهبرداری از آنها هیچ نقشی نمیآفریند. بدون تردید، ساخت مسجد از سوی شهرداری در نهایت به دولتی شدن هرچه بیشتر آن خواهد انجامید که هرگز با عرف و سنت عمومی سازگاری ندارد.
در متن مادهی واحدهی یاد شده حتا واژهی وضوخانه را به سرویس بهداشتی پیوند میدهند. چون اگر در پارک مسجدی احداث میشد، مردم نیازی نمیدیدند که در سرویس بهداشتی پارک وضو بگیرند. ولی در شرایط حاضر رهبر نظام که پروژهی دولتی کردن مسجد را به پیش میبرد، تفسیر دیگری از وظایف شهرداری صورت میپذیرد. چون قصد دارند تا موضوع مسجدسازی را به تمامی پارکهای سطح شهر تهران گسترش بدهند.
در شهر تهران چیزی حدود دو هزار و ششصد مسجد به فعالیت اشتغال دارند که همگی بدون استثنا از نبود نمازگزار و مسجدی رنج میبرند. اما پروژهی دولتی کردن مسجدها شرایطی را پیش آوردهاست که مردم بیش از همیشه از حضور در آنها بپرهیزند. موضوعی که گونهای ویژه از آن، در فضای نمازجمعههای حکومتی نیز دیده میشود. در عین حال بسیاری از کارگزاران همین مسجدها به موضوع پاساژسازی در فضای مسجد روی آوردهاند تا درآمدسازی مسجد را به پیش ببرند. درآمدهایی که در نهایت به جیبهای گل و گشاد امامان جماعت سرریز میکند. اکنون حضور مردم در مسجد تنها به برگزاری مجلس ترحیم محدود باقی ماندهاست. با همین رویکرد است که مردم میپسندند تا مجلس ترحیم در سالن مبلهی مسجد برگزار شود.
جدای از این، در شهر تهران بیش از پنج هزار تکیه و هیأت نیز به فعالیت اشتغال دارند. هیأتها بیش از همه، مکانی برای پولسازی مداحان قرار میگیرد. هیأت و مسجد ناگفته خطهای فاصلی را بین خود ترسیم نمودهاند که یکی در انحصار آخوند محل قرار میگیرد و آن دیگری نیز به مداحان اختصاص مییابد.
از سویی موضوع منع ساخت و ساز در فضای پارکها شرایطی را برمیانگیزد که حریم بوستانها از دستاندازی دولت و شهرداری در امان بماند. با همین تدبیر است که ادامهی زیست برای درختان ممکن میشود. در همین زمینه حتا “لایحهی قانونی حفظ و گسترش فضای سبز در شهرها” را به تصویب رساندهاند که زمان تصویب آن به تاریخ سوم خرداد ماه هزار و سیصد و پنجاه و نه بازمیگردد. مادهی یک همین قانون میگوید که قطع بیرویهی درختان در معابر، پارکها، میادین، بزرگراهها و باغات در محدودهی قانونی و حریم شهرها بدون اجازهی شهرداری ممنوع است. پیداست در متن همین قانون قطع درختان هرگز بدون اجازه انجام نمیپذیرد. گاهی نیز پیش میآید که ضرورتهای شهری بر انجام آن صحه میگذارد. موضوعی که اجازه و تشخیص آن را به شهرداریها واگذار کردهاند.
اما در موضوع پارک قیطریه شرایطی را پیش آوردهاند که خواست و ارادهی شهروندان تهرانی با خواست شهرداری تهران و شورای شهر آن به چالش برمیخیزد. چنین چالشی از منطقی درست پیروی میکند. چون شهروندان تهرانی هرگز اعضای شورای شهر را انتخاب نکردهاند. آنان همگی ضمن انتخاباتی هدایت شده از سوی حکومت برگزیده شدهاند تا در صورت لزوم به خواست مدیران بالادستی همین حکومت گردن بگذارند. شهردار تهران هم چندان نیازی نمیبیند که بخواهد مردم را در مدیریت شهری مشارکت بدهد و در سیاستگذاری خویش از ایشان نیازسنجی به عمل آورد. سیاستی عمومی که جمهوری اسلامی فرآیند ناصواب آن را به مدیران خود تحمیل میکند. ضمن همین سیاست و برنامهریزی خودمانی است که شهردار تهران پول عوارض شهر را در هر جایی که خود بخواهد هزینه مینماید. چنانکه هرگز نظر مردم را در خصوص اجرا یا عدم اجرای برنامههای شهری نمیپرسند و حتا لازم نمیبینند که در جایی خود را در قبال مردم پاسخگو به حساب بیاورند.
از سویی مادهی ۲ “لایحهی قانونی حفظ و گسترش فضای سبز در شهرها”، شهرداریها را موظف میکند تا ظرف یک سال موضوع “پلاککوبی” درختان حریم شهرها را به انجام برسانند. همین موضوع بنا به تصریح قانون هر پنج سال یک بار تجدید میشود. وظیفهای که علیرضا زاکانی نیز همانند شهرداران پیشین آن را نادیده میانگارد تا خشکاندن عمدی درختان خیابانها و بوستانهای تهران را نادیده بگیرد. به طبع اگر درختان پارک قیطریه پلاککوبی میشدند قطع آنها به همین آسانی صورت نمیپذیرفت. ولی تا کنون با همین شیوههای خلاف قانون به قطع بسیاری از درختان در سطح پارکها روی آوردهاند. حتا بسیاری از پارکها را با بهانه کردن ساخت اتوبان شهری و مترو تغییر کاربری دادند و دیگر هیچ نام و نشانی از آنها باقی نگذاشتند.
شهرداری تهران ظرف سالهای اخیر حقهی دیگری را هم برای قطع درختان به کار گرفته است. چون مدیران شهرداری مدعی هستند که هیچ درختی را در سطح شهر قطع نمیکنند، بلکه این درختان را همراه با ریشه از زمین در میآورند و سپس آنها را در جایی دیگر از نو میکارند. گفتنی است که چنین کاری را شبانه به انجام میرسانند. آنوقت درختان کنده شده را با جرثقیل به مکانی دیگر انتقال میدهند تا کاشته گردند. ژستی که تا کنون هرگز جواب مثبت نداده است. چون بیش از هشتاد در صد درختانی که ضمن بهرهگیری از این شگرد تبلیغی کاشته میشوند، سرآخر خشک میگردند. موضوعی که مدیران شهرداری به چند و چون آن آگاهی کامل دارند، اما هرگز به رخ خویش نمیآورند. آنان دانسته و آگاهانه سیاستی را به پیش میبرند تا بخواهند ضمن عملیاتی کردن آن شهروندان تهرانی را بفریبند. اما تبلیغات دروغینی از این دست، برای همیشه تاریخ مصرفش به پایان رسیدهاست.
شهروندان تهرانی به خوبی متوجه شدهاند که شورای شهر هیچ جایگاه مثبتی را در مدیریت این شهر پر نمیکند. مگر میشود با پول عوارض مردم مسجد ساخت؟ همان عوارضی که آن را به زور از مردم میگیرند و مردم به رضایت خویش آن را نمیپردازند. نمایندگان حکومتی شورای شهر هم همانند همهی مدیران جمهوری اسلامی خوب میفهمند که شاید این حکومت چند روزی بیش از این دوام نیاورد. چون آیندهی فلاکتبار خود را به آیندهی همین حکومت نامردمی پیوند زدهاند. مردم تهران ضمن گفت و گوهای خود از مدیریت علیرضا زاکانی یادآوری میکنند که او بهتر است به جای جانماز آب کشیدن برای حکومت، رُفت و روب معابر شهر را به درستی انجام دهد. چنانکه شهر تهران را بیش از هر زمانی به یک آشغالدانی عمومی بدل نمودهاند. اینک تهران روی دستان شهروندانش جان میبازد و به روستایی همیشگی برای دوستداران خود بدل میشود. موضوعی که علیرضا زاکانی و دیگر مدیران شهرداری از درک آن جا ماندهاند.