26/04/2024

مهم – خطاب به دشمن و چند نکته کلیدی

رسوخ امنیتی به دیدگاه دوباره آغاز شد.

اگر به عکس زیر توجه کنید، دو ورودی می بینید – یکی «test title9700» و دیگری «test title698». اینها را به دلایل امنیتی سایت پاک کرده ام.

این دو مطلب را من منتشر نکرده ام. به عنوان سردبیر چند روزی بود که در حال درگیری با سربازان گمنامی بودم که می خواستند وارد دیدگاه بشوند. بالاخره موفق شده و وارد شده و این چند مطلب (آزمایشی) را منتشر کرده اند. برای دشمن، این فقط مرحله آزمایشی است. فردا بجای تست می نویسند «زنده باد خامنه ای»، و یا «نه به مبارزه انقلابی مسلحانه» و یا «مرگ بر منافق» و…

به همین دلیل، و بنا به صلاحدید با یاران دیدگاه، لازم می بینم چند نکته را به لحاظ اصولی و پایه فکری خودم روشن کنم. تیتروار می نویسم تا سربازان گمنام سرگیجه نگیرند.

  • هرچند عمر زیادی از من گذشته، و توان برداشتن سلاح خارج از واقع بینی است، این نظام دیکتاتور، و نظام دیکتاتور بعدی و بعد از آن…. تا رسیدن جامعه به عدالت اجتماعی و آزادی اندیشه و بیان و مطبوعات، تنها از یک طریق سرنگون می شود. شورش های اجتماعی زیر چتر حفاظتی نیروهای رادیکال و انقلابی مسلح. این باور برو و برگرد ندارد. این نکته قابل بحث نیست. لازم است. و اگر دشمن صد بار دیگر هم به سایت دیدگاه رسوخ کرده و آنرا تخریب کند، حرف اول و آخر من همین است و لاغیر. به لحاظ اندیشه، تربیت شده فدایی و مجاهد خلق هستم. راه سرخ امیرپرویز پویان و رد تئوری بقا در تن و روح من خانه کرده و هرگز آنرا رویزیون نخواهم کرد.
  • به لحاظ ایدئولوژیک با مجاهدین خلق 180 درجه زاویه دارم و به لحاظ سیاسی، در موارد بیشمار و قابل توجه منتقد آنها هستم، اما هم آنها و یا هر نیروی دیگری که تن به وطن فروشی (تمامیت ارضی ایران) نداده را فرزند خلق می دانم. دشمن به خاطر بسپارد که رزمندگان و سلحشوران مجاهد بودند که در 5 مهر شعار «مرگ بر خمینی» را بر سر زبانها جاری کردند، هرچند به بهای جان آنها تمام شد. دشمن بخاطر بیاورد که شعار «مرگ بر خامنه ای» ساخته و پرداخته مجاهدین خلق و کانون های شورشی است، که امروز به شعاری سراسری و عادی بدل شده و در کف خیابان ها فریاد زده می شود. هرچند همنشینی آنها با فاشیست های آمریکایی را به انتقاد می گیرم، اما این انتقاد، دعوایی درون خلقی است، و خلائی برای رخنه دشمن ایجاد نمی کند.
  • بارها و سالها نوشته ام که نظام جمهوری اسلامی در حال گردش به راست میانه است. آنچه در کف خیابان ها (حتی با توجه به کشتار و بگیر و ببندها) رخ می دهد، علامتی از این گردش است. اما، همانطور که در سلسله نوشتار «از خواستن تا توانستن» خاطر نشان کرده ام، جمهوری اسلامی نخست باید حقوق زنان را به رسمیت بشناسد، و سپس بساط کارتل ها (بقول رئیسی – مافیا) را برچیند. آیا توان به سرانجام رساندن این دو را دارد یا نه، برمیگردد به آنچه در کف خیابان رخ می دهد. هرچه که باشد و بکند، تمامیت این نظام، پیش و یا بعد از چرخش، باید سرنگون شود. تغییر رفتار که خواسته جهانخواران و صهیونیسم است، مردود؛ و طرح و برنامه ریزی شخصیت هایی همچون شاهزاده پهلوی که می خواهد سران بروند و بدنه بماند، پاسخگوی خواست من نیست.
    تمامیت نظام باید سرنگون شود؛ و این سرنگونی با تکیه به یک باور می بایست به سرانجام برسد «کس نخارد پشت من». تکیه به آمریکا و اروپا و چین و لاغیر نه تنها استقلال کشور را به زیر سوال می برد، بلکه وابستگی به کشوری بیگانه را تشدید می کند و ایران به دوران محمدرضاشاهی باز می گردد.
  • آیا آنچه در حال وقوع است به «انقلاب» می انجامد را باید از دو زاویه بررسی کرد. نخست اینکه تعریف از انقلاب چیست. آیا ناخودآگاه، انقلاب و سرنگونی را اینهمانی کرده ایم؟ آیا به این نتیجه رسیده ایم که این نظام برود، هرکس می خواهد بیاید بهتر از این است؟ نگارنده با این نگرش مخالف است. دیگر اینکه، آیا ورود نیروی مسلح رادیکال، در زمانی که نظفه شورش جان نگرفته و به جنینی پرورده بدل نشده صحیح است؟ به نظر این قلم، خیر.
    به نظر من، ورود نیروی مسلح، در این مقطع، خیزش کنونی را با شکست روبرو کرده و «مرحله سوزی» کرده است. دشمن، نخست باید در مقابل خواست های بحق اجتماعی عقب نشینی کند، و تنها پس از آن، و تنها پس از آن مرحله، و دقیقا پس از بلوغ خیزش اجتماعی، و ورود خیزش به مرحله بالاتر که خواست های عالیتر، بطور مثال انحلال سپاه،ووو خواستار می شود؛ تنها در آن هنگام، و در صورت تقابل نظام با این خواست است که نیروی مسلح انقلابی می تواند به حفاظت از شورشگران بپردازد.
    به نظر من، آنچه در حال رخ دادن است، نه انقلاب است و نه سمت و سوی براندازی دارد. آنچه رخ می دهد یک «خیزش» است که می تواند به «انقلاب» و یا به «فروپاشی» نظام منجر شود (مراجعه شود به بحران انقلابی، سرنگونی و فروپاشی از این قلم). به همین دلیل، آنچه در شاهچراغ و ایذه رخ می دهد، و «خلق» (حتی اگر مسلمان معتقد باشد) مورد آسیب قرار گرفته و کودکان قربانی عملیات مسلحانه می شوند، نه تنها به دشمن آتو می دهد، بلکه روند «خیزش» به «انقلاب» را منحرف کرده و به آنارشیسم می انجامد.
  • باید تاریخ را به یاد آورد. آنچه که باعث شد تا خمینی بر سر زبانها بیفتد، همین رادیو و تلویزیون بی بی سی بود. امروز به آن ایران انترنشنال و …. شبکه های اجتماعی هم اضافه شده است. باز هم تاریخ را به یاد بیاوریم، آن روزهایی که ادعا می کردیم، «رهبری» دزدیده شده است.
    آیا، امروز، عملیاتی که رنگ و بوی انقلابیگری نداشته و بیشتر به کشتار تمایل دارد، بیانگر این نیست که افسار «خیزش» در دست «رهبر» «خیزش» نیست؟ شاید ادعا شود که «رهبری» خیزش کاملا در کنترل است. من به این نکته باور ندارم. آنچه در کف خیابان رخ می دهد خودجوش و خودبخودی است، و نشانی از «انقلابیگری» ندارد. آنچه رخ می دهد «خیزش اجتماعی» است و نه «شورش انقلابی». اجازه ندهیم که باری دیگر رهبری دزدیده شود.
  • جمع این نکات، نگارنده را به کدام وادی سوق می دهد؟ ساده است. اگر دشمن صدبار دیگر هم دیدگاه را هک کرده، در آن رسوخ کند و یا با اسم «علی ناظر» مطلبی در دیدگاه منتشر کند، موضع «علی ناظر» در سطور بالا، کاملا شفاف مشخص شده است.
  • جمع ببندم:
    • هیچ سخنی فراتر و یا کمتر از آنچه در بالا نوشته شده، حرف و باور علی ناظر نیست.
    • با توجه به هک دائمی سایت دیدگاه، دوچاره پیش روی نگارنده نیست.
      یا دیدگاه را برای پیشگیری از نفوذ دشمن تعطیل کنم، و یا اینکه بگویم، «بجنگ تا بجنگیم»؛ علی ناظر شاگردی تنبل بر سر کلاس معلمان بزرگان انقلابی بوده و به این سادگی و با این ترفند ها جا خالی نمی کند.
    • سوالی که کاربران باید از خود بکنند اینست که چرا دیدگاه؟ اینهمه سایت است، چرا دیدگاه؟
      مگر این دیدگاه فسقلی چه آسیبی به دشمن می رساند که اینچنین در حال یورش به آن هستند؟ شاید دیدگاه حرفی برای زدن دارد که حتی خودم هم متوجه آن نیستم. البته یک نکته واقعی وجود دارد. دیدگاه مرکز برخورد افکار و اندیشه هاست. دیدگاه به اندازه قد و قواره کوتاهش مدافع رکن چهارم است. دیدگاه به ولی فقیه و رهبر عقیدتی و پیشوا باور ندارد، و انقلاب را تحت رهبری جمعی می بیند. با توجه به این نکات، می پرسم دشمن «دیدگاه» کیست؟ کیست که می خواهد دیدگاه، حتی در همین قد و قواره و کوتوله بودنش، نباشد؟ اگر پاسخ برای کاربر مشخص است، بدانید که او «دشمن» است. اصولا هرکس که مخالف آزادی رکن چهارم است، دشمن است. چه در ایران، و یا در آمریکا.

سخن را به پایان میبرم، و خطاب به دشمن می گویم، بیا، بیا!

علی ناظر
26 آبان 1401
17 نوامبر 2022